زمان در فوتبال ايران متوقف شده
ليگ هم قرار است اين شكلي باشد؟
به عنوان افتتاحيه فصل جديد فوتبال كشور سوپرجام ايران بين تراكتور، قهرمان ليگ و استقلال، فاتح جام حذفي، در ورزشگاه نقش جهان اصفهان برگزار شد.
به گزارش روزنامه اعتماد، اما وراي هيجان لحظات پاياني، اين مسابقه، بيش از آنكه نويدبخش فصلي متفاوت باشد، يادآور تلخ اين واقعيت بود كه ظاهرا در فوتبال ما هيچ چيز تغيير نكرده است.
در ليگهاي معتبر دنيا، آغاز هر فصل با شور و هيجان خاصي همراه است؛ از تغيير توپ رسمي مسابقات گرفته تا برگزاري مراسم افتتاحيه باشكوه كه نمادي از آغاز فصلي نو و پر از اتفاقات جديد است، اما در فوتبال ايران، سوپرجام به عنوان نقطه آغاز رسمي فصل، هيچ نشانهاي از اين تحول نداشت. همان توپهاي كهنه قديمي، همان زمين چمنهاي بيكيفيت و همان شكل تصاوير تلويزيوني و همان كيفيت فني. گويي زمان در فوتبال ايران متوقف شده است. يكي از اميدها براي فصل جديد، بهبود كيفيت داوري با استفاده كارآمدتر از VAR بود، اما در همين ديدار سوپرجام، شاهد تكرار همان معضلات بوديم؛ داور براي تشخيص يك صحنه ساده، دقايق متمادي با كمكهاي خود در اتاق VAR مشغول مشورت بود. فرآيند اعلام پنالتي به نفع تراكتور چيزي در حدود هفت يا هشت دقیقه زمان برد. اين فرآيند طولاني و پر ابهام، نه تنها جريان بازي را قطع كرد، بلكه به جاي افزودن بر شفافيت بر ابهامات افزود و زمان مفيد بازي را هم هدر داد.
علاوه بر اين، وضعيت چمن ورزشگاه نقش جهان كه به مدت سه ماه هيچ مسابقهاي در آن برگزار نشده بود، جاي بسي تاسف داشت. زمين سفت و نامناسب، نه تنها بر كيفيت فني بازي تاثير منفي گذاشته بود، بلكه اين پرسش را مطرح ميكرد كه چرا در طول اين مدت، هيچ تلاشي براي ترميم و بهبود زيرساختهاي اصلي صورت نگرفته است؟ تازه اين نگراني به وجود ميآيد كه اگر زمين چمن نقش جهان اين است، باقي استاديومها چه وضعيتي دارد؟
از منظر فني هم، اين ديدار چيز خاصي براي ارايه نداشت. رقابت كم موقعيت دو تيم مطرح ايران كه بيشتر درگير برخوردهاي فيزيكي بودند، نشان داد قرار نيست هواداران با بازيهاي پرگل و جذاب سورپرايز شوند. اين در حالي است كه سال جاري، سال جام جهاني است و چند تيم ايراني هم درگير مسابقات مهمي چون ليگ نخبگان و ليگ سطح دو آسيا هستند. با اين رويكرد و عدم برنامهريزي صحيح، حتي ممكن است به لحاظ تقويمي و برنامهريزي مسابقات نيز با مشكلات جدي و عديدهاي روبهرو شويم كه ميتواند بر عملكرد نمايندگان ايران در آسيا و آمادگي بازيكنان تيم ملي تاثير منفي بگذارد. سوپرجام ايران، به جاي آنكه آينهاي از پيشرفت و اميد به آيندهاي روشن باشد، بازتابي تلخ از درجا زدن و تكرار همان اشتباهات گذشته بود و تا زماني كه نگاهي حرفهاي و برنامهمحور به تمامي ابعاد فوتبال، از زيرساختها و فناوري گرفته تا آمادهسازي فني تيمها و برنامهريزي كلان وجود نداشته باشد، انتظار تحول و رسيدن به استانداردهاي جهاني، رويايي بيش نخواهد بود.