فينتك، بانكهاي سنتي و آينده صنعت مالي
حسين طالبي
در چشمانداز پوياي اقتصاد ديجيتال، صنعت مالي ايران نيز از امواج تحولآفرين فينتك بينصيب نمانده است. ظهور استارتآپهاي نوآور در حوزههايي چون پرداخت ديجيتال، وامدهي خرد آنلاين، مديريت ثروت رباتيك و بيمه ديجيتال، نه تنها به ارتقاي دسترسي به خدمات مالي كمك كرده، بلكه چالشهاي بيسابقهاي را پيش روي بانكهاي سنتي قرار داده است. اين يادداشت تحليلي، به بررسي عميق تاثير فينتك بر رقابتپذيري بانكهاي سنتي در ايران ميپردازد و راهبردهايي را براي بقا و شكوفايي آنها در اين اكوسيستم جديد پيشنهاد ميكند.
موج فينتك در ايران: از پرداخت تا سرمايهگذاري خرد
بازار فينتك ايران با وجود تحريمها و چالشهاي خاص خود، رشدي قابل توجه را تجربه كرده است. در ابتدا، تمركز عمده بر حوزه پرداخت بود؛ شركتهايي مانند «آپ» و «هفتهشتاد» با ارايه خدمات پرداخت قبوض، خريد شارژ و انتقال وجه، سهم قابل توجهي از بازار را به خود اختصاص دادند. اما رفتهرفته، نوآوري به حوزههاي ديگر نيز سرايت كرد:
وامدهي خرد
با توجه به فرآيندهاي پيچيده و زمانبر دريافت وام از بانكهاي سنتي، استارتآپهايي مانند «كيو» (با تمركز بر وامهاي خرد با وثيقه وندينگ ماشين) و پلتفرمهاي وامدهي همتا به همتا (P2P lending) در حال ظهور هستند كه اگرچه هنوز در مقياس وسيع نيستند، اما پتانسيل بالايي براي جذب مشتريان ناراضي از بروكراسي بانكي دارند. نكته قابل توجه در اين بخش، استفاده از مدلهاي اعتبارسنجي جايگزين (Alternative Credit Scoring) است كه به جاي اتكاي صرف به سابقه بانكي، از دادههاي رفتاري، شبكههاي اجتماعي و حتي سوابق خريد آنلاين افراد براي ارزيابي اعتبار استفاده ميكنند.
مديريت ثروت رباتيك
با وجود بازار سرمايه پرنوسان ايران، پلتفرمهايي مانند فينوتك هرچند با رويكرد B2B و ارايه زيرساخت و برخي سرويسهاي كارگزاريهاي آنلاين، در حال حركت به سمت ارايه مشاورههاي سرمايهگذاري خودكار و مبتني بر الگوريتم هستند. اين سرويسها با هزينههاي كمتر و دسترسي آسانتر، ميتوانند قشر جوان و افراد با سرمايههاي كوچكتر را به سمت بازار سرمايه سوق دهند.
بيمه ديجيتال
هرچند هنوز در مراحل اوليه است، اما شركتهايي مانند «ازكي» با تسهيل فرآيند خريد بيمهنامه و مقايسه قيمتها، گامهاي اوليه را برداشتهاند. در آينده ميتوان انتظار ظهور مدلهاي مبتني بر دادههاي بزرگ و هوش مصنوعي براي ارزيابي ريسك شخصيسازي شده و بيمهنامههاي پويا (Dynamic Insurance) را داشت.
چالشهاي رقابتي براي بانكهاي سنتي
ظهور فينتك، بانكهاي سنتي ايران را با چالشهاي جدي مواجه كرده است:
سرعت و چابكي: استارتآپهاي فينتك با ساختار سازماني كوچكتر و فرآيندهاي منعطفتر، بسيار سريعتر از بانكها ميتوانند محصولات و خدمات جديد را توسعه داده و به بازار عرضه كنند. اين موضوع، قابليت «زمان ورود به بازار» (Time-to-Market) بانكها را به شدت كاهش ميدهد.
تجربه كاربري برتر: فينتكها با تمركز بر نيازهاي مشتري و بهرهگيري از طراحي كاربر-محور (User-Centric Design)، تجربهاي ساده، سريع و جذاب را ارايه ميدهند. اين در حالي است كه بسياري از اپليكيشنها و سامانههاي بانكهاي سنتي، هنوز از پيچيدگي و عدم كاربرپسندي رنج ميبرند.
مدلهاي كسبوكار نوين و هزينههاي كمتر: فينتكها اغلب با ساختارهاي هزينهاي سبكتر و مدلهاي درآمدي مبتني بر مقياسپذيري (Scalability)، قادرند خدمات را با هزينه كمتر يا حتي رايگان ارايه دهند. براي مثال، يك پلتفرم وامدهي P2P بدون نياز به شعب فيزيكي و با حداقل نيروي انساني، ميتواند هزينه تمام شده وام را كاهش دهد.
دسترسي به دادههاي جديد و بينش مشتري: فينتكها به دليل تعامل مستقيم و ديجيتالي با مشتريان، به حجم وسيعي از دادههاي رفتاري دسترسي دارند كه ميتواند براي ارايه خدمات شخصيسازيشده و بازاريابي هدفمند مورد استفاده قرار گيرد. اين در حالي است كه دادههاي بانكها اغلب پراكنده و در سيلوهاي مختلف نگهداري ميشوند.
اعتمادسازي در فضاي ديجيتال: اگرچه بانكها از مزيت اعتماد سنتي و نظارت نهادي برخوردارند، اما فينتكها با شفافيت در فرآيندها و استفاده از فناوريهاي امنيتي پيشرفته (مانند بلاكچين در برخي موارد)، به تدريج در حال ساخت اعتبار در فضاي ديجيتال هستند.
راهبردهاي بقا
بانكهاي سنتي ايران براي حفظ رقابتپذيري در اين فضاي جديد، نياز به تحول بنيادين دارند:
تحول ديجيتال عميق: اين تحول نبايد تنها به راهاندازي اپليكيشن و اينترنتبانك محدود شود، بلكه بايد شامل بازنگري در فرآيندهاي داخلي، ارتقاي زيرساختهاي فناوري اطلاعات مانند استفاده از APIهاي باز و پلتفرمهاي ابري و تغيير فرهنگ سازماني به سمت نوآوري و چابكي باشد.
همكاري با فينتكها : به جاي رقابت صرف، بانكها ميتوانند به شركاي استراتژيك فينتكها تبديل شوند. اين همكاري ميتواند در قالب سرمايهگذاري در استارتآپهاي فينتك، ارايه خدمات API براي توسعه محصولات مشترك يا حتي خريد و ادغام شركتهاي فينتك باشد. براي مثال، يك بانك ميتواند زيرساخت بانكي خود را از طريق API به يك شركت فينتك وامدهي خرد ارايه دهد و در ازاي آن، از حجم مشتريان جديد و نوآوري آن بهرهمند شود.
تخصصگرايي و ارايه خدمات متمايز: بانكها بايد به جاي تلاش براي همه چيز بودن، بر نقاط قوت خود تمركز كنند و خدمات تخصصي و ارزشآفرين ارايه دهند. براي مثال، بانكهايي كه در حوزه تامين مالي شركتهاي بزرگ يا پروژههاي عمراني تخصص دارند، ميتوانند با ارايه خدمات مشاوره مالي پيشرفته و مديريت ريسك، مزيت رقابتي خود را حفظ كنند.
شخصيسازي و بازتعريف تجربه مشتري: بانكها بايد با استفاده از تحليل دادههاي بزرگ و هوش مصنوعي، به درك عميقتري از نيازهاي تكتك مشتريان خود برسند و خدمات مالي شخصيسازي شده (Hyper-Personalized Services) ارايه دهند. اين ميتواند شامل توصيههاي سرمايهگذاري شخصي، برنامههاي مديريت بودجه اختصاصي يا حتي پيشنهاد محصولات بيمهاي متناسب با سبك زندگي هر فرد باشد.
نوآوري داخلي و ايجاد شتابدهندهها
بانكها ميتوانند با راهاندازي آزمايشگاههاي نوآوري و شتابدهندههاي فينتك داخلي، به پرورش ايدههاي جديد و توسعه محصولات خلاقانه در درون سازمان خود بپردازند و از خروج نيروهاي مستعد به سمت استارتآپها جلوگيري كنند.
تغيير رويكرد نظارتي و رگولاتوري
نهادهاي نظارتي نيز بايد با درك تحولات بازار، رويكردي نوآورانه و تسهيلگر داشته باشند. ايجاد سندباكس رگولاتوري كه به فينتكها اجازه ميدهد محصولات و خدمات جديد را در محيطي كنترل شده و با نظارت كمتر آزمايش كنند، ميتواند به رشد و توسعه اين صنعت كمك كند و در عين حال، ريسكهاي سيستمي را مديريت كند. اقتصاد فينتك در ايران يك فرصت بينظير براي افزايش شمول مالي، كارايي بازار و نوآوري در صنعت مالي است. براي بانكهاي سنتي، اين تحول نه يك تهديد مطلق، بلكه فرصتي براي بازتعريف نقش خود و ارتقاي خدمات به مشتريان است. بانكهايي كه با چابكي، انعطافپذيري و رويكردي مشتريمحور به استقبال اين تغييرات بروند و از فناوريهاي نوين بهطور هوشمندانه بهرهبرداري كنند، ميتوانند نه تنها در فضاي رقابتي جديد دوام بياورند، بلكه به بازيگران كليدي در آينده صنعت مالي ايران تبديل شوند. عدم تطابق و پافشاري بر مدلهاي كسبوكار سنتي، اما به معناي از دست دادن سهم بازار و در نهايت، محو شدن از صحنه رقابت خواهد بود. آينده از آنِ نه تنها فناوري، بلكه از آنِ سازمانهايي است كه هوشمندانه با آن تطبيق يابند.
روزنامهنگار