• 1404 پنج‌شنبه 30 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6122 -
  • 1404 پنج‌شنبه 30 مرداد

نگاه تحليلي مهدي زارع؛ پژوهشگر و زلزله‌شناس بر مهم‌ترين چالش حيات بشري

بحران آب در خاورميانه

گروه اجتماعي| خاورميانه با بحران جدي آب مواجه است. اين منطقه استراتژيك با جمعيت حدود
 400 ميليون نفر، با تاريخي كهن و خاستگاه ده‌ها قوميت، درحالي كه بيش از 55درصد منابع نفت و ذخاير عظيم گاز طبيعي جهان را در خود جاي داده، به دليل آنكه از ديرباز يك اقليم گرم و خشك داشته، همواره با بحران جدي آب روبه‌رو بوده است. منطقه خاورميانه، سرزمين بيابان‌هاي وسيع و كم‌بارش با ذخاير آبي اندك است و طي سال‌هاي اخير به دنبال تغييرات اقليمي، افزايش جمعيت، توسعه صنعتي، مداخلات انساني و مديريت ناكارآمد منابع آبي، همين ذخاير هم به ‌شدت رو به كاهش رفته است. 
تهديد امنيت غذايي، كاهش توسعه اقتصادي، مهاجرت و بحران‌هاي اجتماعي، ازجمله تبعات ناشي از كاهش ذخاير آبي در خاورميانه است و نتايج مطالعه‌اي كه اطلس ريسك آب در سال 2024 انجام داد، نشان مي‌دهد كه تا سال 2050، كل اين منطقه با تنش آبي شديد مواجه خواهد بود كه چنين وضعي، زندگي و امنيت غذايي جمعيت و همچنين توسعه سياسي، اقتصادي و اجتماعي اين منطقه را تحت تاثير قرار خواهد داد.  مهدي زارع؛ رييس مركز پيش‌بيني و استاد پژوهشگاه بين‌المللي زلزله‌شناسي و مهندسي زلزله در يادداشتي براي «اعتماد» بحران آب در اين منطقه از جهان و تبعات آن را تحليل و بررسي كرده است.

1 - بحران آب در فلسطين اشغالي: 
فلسطين اشغالي به دليل آب و هواي خشك، جمعيت رو به رشد و درگيري مداوم ژئوپليتيكي تا سال ۲۰۲۵ با چالش‌هاي قابل توجه كمبود آب و خشكسالي مواجه بوده است. اسراييل داراي اقليمي نيمه خشك تا خشك با بارندگي نامنظم و خشكسالي‌هاي مكرر است. استخراج بيش از حد آب‌هاي زيرزميني و پمپاژ بيش از حد منجر به كاهش سطح سفره‌هاي آب زيرزميني و مشكلات شوري شده است. افزايش تقاضا براي آب با مهاجرت دادن از سراسر دنيا به اين سرزمين در شهرها و براي كشاورزي، منابع را تحت فشار قرار داده است. كاهش بارندگي و افزايش نرخ تبخير، وضع خشكسالي‌ها را بدتر كرده است. خشكسالي‌هاي شديد در سال‌هاي 2008 تا 2009 و 2013 تا 2018 گزارش شده است. اختلافات آبي با كشورهاي همسايه اردن و سوريه و لبنان مديريت منابع را پيچيده كرده است. در سال 2002 خشكسالي شديد منجر به جيره‌بندي آب و محدوديت‌هاي كشاورزي شد. در سال‌هاي 2008 تا 2009 بدترين خشكسالي طي دهه‌هاي گذشته موجب شد تا سطح آب درياچه جليل به نزديك «خط سياه» يا سطح بسيار پايين و خطرناك برسد. در بازه 2013 تا 2018 نيز خشكسالي طولاني مدت، اقدامات سختگيرانه‌اي را براي صرفه‌جويي در مصرف آب الزامي كرد. دوره اخير خشكسالي نيز از 2020 تا 2025 همچنان مشكل آفرين است. اسراييل براي مقابله با كمبود آب، چندين استراتژي كليدي را اجرا كرده است. اسراييل حدود 80درصد آب آشاميدني خود را از كارخانه‌هاي نمك‌زدايي تامين مي‌كند. كارخانه‌هاي عمده نمك‌زدايي در اشكلون (۲۰۰۵)، هادرا (۲۰۰۹)، سورك (۲۰۱۳) و سورك ۲ (2025) احداث شده است. كارخانه سورك ۲ بزرگ‌ترين تصفيه‌خانه جهان است كه ۲۰۰ ميليون مترمكعب آب در سال توليد مي‌كند. بازيافت حدود 90 درصد از فاضلاب با تصفيه و استفاده دوباره بيشتر براي كشاورزي است. كارخانه شفدان در منطقه تل‌آويو حدود ۱۴۰ ميليون مترمكعب در سال تصفيه مي‌كند. از سال 2020، نمك‌زدايي حدود 50 درصد از نيازهاي آب خانگي اسراييل را تامين مي‌كرد و پيش‌بيني‌ها نشان مي‌دهد كه تا سال 2065، بخش عمده‌اي از توليد آب كشور را تشكيل خواهد داد و به‌طور بالقوه سالانه به 11 تراوات ساعت برق اضافي تحت سناريوي رشد بالا نياز خواهد داشت. اين افزايش تقاضاي برق، در كشوري كه بيش از 90درصد برقش از سوخت‌هاي فسيلي (عمدتا گاز طبيعي) توليد مي‌شود، منجر به انتشار بيشتر گازهاي گلخانه‌اي مي‌شود كه با تلاش‌هاي كاهش تغييرات اقليمي در تضاد است. اگرچه برنامه‌هايي براي افزايش منابع انرژي تجديدپذير وجود دارد، دستيابي به يك سيستم برق كم كربن دهه‌ها طول خواهد كشيد و نياز به زمين براي مزارع خورشيدي فتوولتاييك در كشوري با محدوديت زمين مانند اسراييل، چالش ديگري را ايجاد مي‌كند. هزينه‌هاي انرژي نمك‌زدايي بالاست و موجب تقاضاي بالاي برق است. آب نمك حاصل از نمك‌زدايي به اكوسيستم آسيب مي‌رساند. همچنين تنش آبي با فلسطيني‌ها و اردن بر سر سفره‌هاي آب زيرزميني مشترك موجب شده كه اگر چه نمك‌زدايي براي اسراييل در مقابله با كمبود آب، تحولي اساسي ايجاد كرده اما چالش‌ها و بحران‌هاي جديدي را نيز به همراه آورده است. تخليه آب شور و آلودگي دريايي با نمك‌زدايي، آب بسيار شور توليد مي‌كند كه دوباره به درياي مديترانه پمپ مي‌شود. اين آب بسيار شور موجب آسيب به مرجان‌ها، كاهش تنوع زيستي و اختلال در اكوسيستم‌هاي دريايي نزديك محل‌هاي تخليه در اشكلون، سورك مي‌شود. از سوي ديگر نمك‌زدايي انرژي‌بر است و به سوخت‌هاي فسيلي متكي است. افزايش انتشار گازهاي گلخانه‌اي نتيجه مستقيم اين عمليات وسيع نمك‌زدايي است. در سال 2025 حدود ۵ تا ۱۰درصد از برق اسراييل صرف نمك‌زدايي مي‌شود.آب نمك‌زدايي شده ۳ تا ۴ برابر گران‌تر از آب شيرين طبيعي است. از سوي ديگر نابرابري در دسترسي به آب براي سرزمين‌هاي فلسطيني برقرار است كه دسترسي محدودي به آب نمك‌زدايي شده دارند. بحران آب غزه به دليل تخريب وسيع اين‌ باريكه پس از 7 اكتبر 2023 مزيد بر علت زيرساخت‌هاي ضعيف و محاصره‌هاي سياسي در چالش‌هاي آبي فلسطينيان شده است.با وجود نمك‌زدايي، پمپاژ بيش از حد سفره‌هاي آب زيرزميني در برخي مناطق ادامه دارد. تغييرات اقليمي بارندگي را بيشتر كاهش داده و نمك‌زدايي را حتي بحراني‌تر -و همچنين پرهزينه‌تر- كرده است. نمك‌زدايي اسراييل را از كمبود حاد آب نجات داده ولي مشكلات زيست‌محيطي، اقتصادي و ژئوپليتيكي جديدي ايجاد كرده است. خطر آلودگي آب دريا با نشت نفت مي‌تواند تامين آب را مختل كند. در پي تشديد تغييرات اقليمي توفان‌هاي شديد گرد و خاك افزايش مي‌يابد.فرآيند نمك‌زدايي يك محصول جانبي غليظ به نام آب نمك توليد مي‌كند كه معمولا دوباره به دريا تخليه مي‌شود. اين تخليه به دليل شوري بالا، تغيير دما و وجود مواد شيميايي باقيمانده مورد استفاده در فرآيند نمك‌زدايي، اثرات منفي بر اكوسيستم‌هاي دريايي دارد.
اثر تجمعي چندين كارخانه بزرگ در امتداد يك خط ساحلي محدود همچنان يك نگراني است.آب نمك‌زدايي شده كه از مواد معدني طبيعي خود تهي شده، فاقد عناصر ضروري مانند منيزيم، كلسيم، يد و فلورايد است. در حالي كه كلسيم براي جلوگيري از خوردگي لوله‌ها دوباره اضافه مي‌شود، كمبود منيزيم يك نگراني قابل توجه در بهداشت عمومي است. منابع آب طبيعي 10 تا 20 درصد از مصرف منيزيم در اسراييل را تشكيل مي‌دهند و عدم وجود آن در آب نمك‌زدايي شده با افزايش شيوع ديابت نوع 2 و سكته مغزي ايسكميك مرتبط بوده و بار قابل توجهي را به سيستم مراقبت‌هاي بهداشتي اضافه مي‌كند. به‌رغم توصيه‌هاي وزارت بهداشت اسراييل براي افزودن مجدد منيزيم، اين امر هنوز به دليل ملاحظات هزينه‌اي الزامي نيست. استفاده از آب نمك‌زدايي شده براي كشاورزي مي‌تواند منجر به كاهش محتواي مواد معدني در محصولات كشاورزي شود كه به‌طور بالقوه بر تغذيه انسان اثر مي‌گذارد. يك نظرسنجي ملي در سال 2017 نيز ميزان بالاي كمبود يد را در جمعيت اسراييل نشان داد كه به وابستگي شديد به آب نمك‌زدايي شده فاقد يد نسبت داده مي‌شود.

2 - رژيم صهيونيستي و فناوري آب در خدمت تنش آبي: 
مديريت آب توسط رژيم صهيونيستي باعث ايجاد تنش با همسايگانش در شرق مديترانه شده است. اسراييل از آب منطقه «بيش از حد» استفاده كرده و كاهش شديد جريان رودخانه اردن و استخراج ناپايدار از سفره‌هاي آب كوهستاني و ساحلي تنش‌هاي شديدي ايجاد كرده است. محدود كردن آب موجود براي توسعه اردن و سرزمين‌هاي فلسطيني، برقراري نابرابري شديد در دسترسي به آب بين اسراييلي‌ها و فلسطيني‌ها، عمليات جنگي منجر به بحران شديد انساني و ‌محيط‌زيستي در غزه، تبديل آب به يك عنصر دايمي مذاكرات سياسي و يك عامل بالقوه براي درگيري از نتيجه و دستاوردهاي فعاليت‌هاي دولت رژيم صهيونيستي است. اسراييل، فلسطين، اردن، لبنان و سوريه همگي به چند منبع آب مشترك و محدود در منطقه‌اي خشك وابسته هستند. اسراييل، به عنوان پيشرفته‌ترين و قدرتمندترين كشور از نظر هيدرولوژيكي، اغلب به استفاده بيش از حد از اين منابع مشترك به نفع خود و به قيمت آسيب رساندن به همسايگانش متهم شده است. پيشرفت‌هاي تكنولوژيكي اسراييل در نمك‌زدايي و بازيافت آب، غير قابل انكار است ولي اراده سياسي براي براي تخصيص عادلانه منابع طبيعي مشترك بر اساس اين واقعيت جديد، وجود نداشته و همين امر باعث گسترش تنش‌ها شده است. حوضه رودخانه اردن مهم‌ترين و سياسي‌ترين منبع آب در منطقه است. سفره آب كوهستاني مخزني زيرزميني هستند كه در زير كرانه باختري قرار دارد. در امتداد ساحل مديترانه و تا حدودي نوار غزه نيز سفره‌هاي آب وجود دارد. طرح جانستون (1953-1955) تلاشي با ميانجيگري ايالات‌متحده براي تخصيص آب رودخانه اردن بين اسراييل، اردن، سوريه و لبنان بود. توافقات فني تقريبا حاصل شده بود، ولي اتحاديه عرب به دلايل سياسي آن را رد كرد، زيرا مي‌ترسيد كه به معناي به رسميت شناختن اسراييل باشد. با اين حال، اسراييل و اردن تاحد زيادي به تخصيص‌هاي طرح جانستون به عنوان يك دستورالعمل غيررسمي براي دهه‌ها پايبند بوده‌اند. شركت ملي آب اسراييل پروژه زيرساختي عظيمي بود كه در سال 1964 تكميل شد و آب را از درياي جليل (مخزن اصلي آب شيرين اسراييل) پمپاژ كرده و آن را به دشت ساحلي پرجمعيت و صحراي نقب منتقل مي‌كند. اين طرح دستاورد بزرگ براي توسعه اسراييل بود، اما جريان پايين‌دست رودخانه اردن را به‌طور قابل‌توجهي كاهش داد و عملا در سال‌هاي بعد پايين‌دست رود اردن را تا حد زيادي خشك كرد. آنچه باقي مانده، اغلب آب شور و رواناب مزارع كشاورزي و ماهي است كه عملا رودخانه اردن پاييني را به يك جويبار آلوده تبديل مي‌كند. اين امر توانايي اردن را براي توسعه كشاورزي و تامين نيازهاي جمعيت رو به رشد خود، از‌جمله يك جامعه عظيم پناهندگان، به ‌شدت محدود مي‌كند. در پاسخ به اين پروژه، كشورهاي عربي تلاش كردند تا سرچشمه‌هاي رود اردن (كه از سوريه و لبنان سرچشمه مي‌گيرند) را از اسراييل منحرف كنند. اين امر منجر به درگيري‌هاي نظامي شد و از عوامل موثر در جنگ شش روزه ژوئن 1967 بود. فلسطينيان در كرانه باختري به دليل كنترل نظامي و غيرنظامي اسراييل بر منطقه، از دسترسي فيزيكي به رودخانه اردن منع شده‌اند. آنها از سال ۱۹۶۷ دقيقا هيچ سهمي از آن دريافت نكرده‌اند. اشغال ارتفاعات جولان توسط اسراييل (از سوريه در سال ۱۹۶۷) امكان كنترل بر شاخه‌هاي مهم درياي جليل را مي‌دهد و تامين آب خود را در منبع بيشتر تضمين مي‌كند. طبق توافقنامه اسلو (توافق موقت، ۱۹۹۵) آب از سفره آب زيرزميني تخصيص داده شد. به فلسطيني‌ها حق پمپاژ ۱۱۸ ميليون مترمكعب در سال از سفره آب زيرزميني شرقي (كه از اسراييل خارج مي‌شود) داده شد و ملزم به توسعه منابع آب اضافي با هماهنگي اسراييل شدند. با اين حال، بخش عمده‌اي از آب سفره آب زيرزميني همچنان توسط اسراييل استفاده مي‌شود. شهرك‌هاي اسراييلي در كرانه باختري زيرساخت‌هاي مدرن آب خود را دارند و مقادير زيادي آب، اغلب با نرخ‌هاي يارانه‌اي براي كشاورزي مصرف مي‌كنند. فلسطيني‌ها استدلال مي‌كنند كه اين شهرك‌ها نه تنها زمين‌هاي آنها، بلكه منابع آب زير آن را نيز تصاحب مي‌كنند. براساس سرانه، شهرك‌نشينان اسراييلي چندين برابر بيشتر از همسايگان فلسطيني خود آب مصرف مي‌كنند.شهرها و روستاهاي فلسطيني اغلب از كمبود آب، به ويژه در تابستان، رنج مي‌برند و مجبور به خريد آب تانكري با قيمت‌هاي بالا هستند . بانك جهاني و سازمان ملل بارها اعلام كرده‌اند كه تخصيص فعلي ناپايدار و ناعادلانه است. جمعيت بيش از ۲ ميليون نفري غزه به رودخانه اردن يا سفره آب كوهستاني دسترسي ندارند. تنها منبع طبيعي آن سفره آب ساحلي است. جنگ به ويژه پس از 7 اكتبر 2023 و آسيب به زيرساخت‌ها و محدوديت‌هاي اسراييل در واردات مواد مورد نياز براي تعميرات و نمك‌زدايي غزه را از مديريت پايدار آب خود ناتوان كرده‌اند. سفره آب زيرزميني با بيش از دو برابر نرخ پايدار خود پمپاژ مي‌شود. با كاهش سطح آب، آب دريا به داخل نفوذ مي‌كند و آب را به طرز خطرناكي شور مي‌كند. همچنين با فاضلاب و نيترات حاصل از رواناب كشاورزي آلوده شده است. طبق استانداردهاي سازمان ملل، بيش از 96درصد از آب سفره آب زيرزميني اكنون غيرقابل آشاميدن است. «استفاده بيش از حد از آب» اسراييل بخشي از يك راهبرد بزرگ‌تر است كه آن را به يك رهبر جهاني در زمينه آب نيز تبديل كرده است. اسراييل در فناوري آب در جنبه‌هاي مختلفي پيشرفته است. آبياري قطره‌اي براي كاهش چشمگير مصرف آب كشاورزي در آن رايج است. بيش از 90درصد از فاضلاب آن تصفيه و براي كشاورزي دوباره استفاده مي‌شود كه بالاترين نرخ در جهان است. بيش از ۸۰درصد آب آشاميدني خانگي خود را از كارخانه‌هاي عظيم نمك‌زدايي در سواحل مديترانه تامين مي‌كند. در عين حال اسراييل به جاي استفاده از اين فناوري‌ها براي ايجاد دسترسي منابع آب طبيعي براي استفاده همه مردم منطقه ازجمله فلسطيني‌ها و اردني‌ها، تسلط خود را بر آنها حفظ كرده است. آب طبيعي اغلب براي لابي‌هاي كشاورزي قدرتمند سياسي و براي حفظ شهرك‌ها استفاده مي‌شود، درحالي كه آب نمك‌زدايي شده با هزينه بالا به شهرهاي اسراييل مي‌رود. اسراييل منابع (سفره‌هاي آب زيرزميني، رودخانه اردن) را كنترل مي‌كند و آب را به‌طور ناعادلانه تخصيص مي‌دهد و توسعه و حاكميت فلسطين را سركوب مي‌كند.رودخانه اردن مسدود و منحرف شده و كشور اردن تنها بخش كوچكي و اغلب آلوده از آب را دريافت مي‌كند. تنش اصلي سياسي و راهبردي كنترل اسراييل بر ارتفاعات جولان است.

3 - آب: محدوديت و عامل جنگ در خاورميانه: 
خشكسالي به لحاظ محيط‌زيستي، اجتماعي-اقتصادي و سياسي، آسيب‌پذيري در برابر جنگ و فاجعه را در كشورهاي خاورميانه به‌طور قابل‌توجهي افزايش داده است. كاهش جريان رودخانه‌ها (دجله و فرات) و تخليه سفره‌هاي آب زيرزميني، اختلافات فرامرزي را تشديد مي‌كند (تنش‌هاي تركيه-سوريه-عراق بر سر سدها). نابودي محصولات كشاورزي (خشكسالي 2010-2006 سوريه) مهاجرت روستاييان به شهرها را موجب مي‌شود كه باعث ايجاد محله‌هاي فقيرنشين پرجمعيت و تنش براي شغل شد. دامداران و كشاورزان (در عراق يا يمن) درآمد خود را ازدست مي‌دهند و به اقتصادهاي غيررسمي /غيرقانوني يا گروه‌هاي مسلح سوق مي‌دهند. خشكسالي درآمدهاي دولت (از كشاورزي) را كاهش مي‌دهد و واكنش به سوانح و ارايه خدمات اجتماعي را تضعيف مي‌كند. تصرف آب كمياب (از طريق چاه‌هاي غيرمجاز) خشم عمومي را شعله‌ور مي‌كند. در عراق، اعتراضاتي به دليل سوءمديريت آب در خشكسالي‌ها رخ داده و ادامه دارد. دولت سوريه قبل از شروع جنگ داخلي ۲۰۱۱ به همين ترتيب اعتماد عمومي را از دست داد. خشكسالي‌ها ۱.۵ ميليون سوري را قبل از سال ۲۰۱۱ آواره كرد و موجب افزايش فشار به زيرساخت‌هاي شهري بيش از ظرفيتشان شد و به ناآرامي‌ها دامن زد.تنش‌هاي قومي و فرقه‌‌اي رقابت براي آب و شكاف‌ها را تشديد كرده است. اين اتفاق در عراق و سوريه خشكسالي‌زده در سال‌هاي پس از ۲۰۰۶ رخ داد. گروه‌هاي مسلح از كمبود آب سوءاستفاده كردند. داعش سدها را در سوريه و عراق در سال ۲۰۱۴ تصرف كرد. جوانان نااميد و بيكار به اهدافي براي شبه‌نظاميان تبديل شدند. سوءتغذيه ناشي از خشكسالي، مردم را قبل از جنگ‌ها تضعيف مي‌كند و مرگ و مير ناشي از جنگ را افزايش مي‌دهد. كمبود آب به سيستم‌هاي بهداشتي آسيب مي‌رساند و خطرات بيماري را در جنگ‌ها افزايش مي‌دهد (نظير شيوع وبا در يمن). كشورهاي وابسته به واردات (يمن، لبنان از ميان كشورهاي فقير و قطر و امارات از كشورهاي ثروتمند خاورميانه) در درگيري‌ها با اختلال در زنجيره تامين مواجه مي‌شوند. در سوريه خشكسالي بي‌سابقه 
2010-2007 كشاورزان را آواره كرد و به ناآرامي‌هاي قبل از جنگ دامن زد. سال 2011، استان‌هاي آسيب‌ديده از خشكسالي كانون‌هاي شروع درگيري بودند. در يمن خشكسالي و تخليه سفره‌هاي آب زيرزميني، فقر روستايي را تشديد و كنترل دولت را قبل از جنگ داخلي 2014 تضعيف كرد. در عراق خشكسالي‌هاي ۲۰۱۸ و ۲۰۲۱ جريان آب دجله و فرات را حدود ۴۰درصد كاهش داد و باعث اعتراضات و تضعيف نهادها در دوران پس از داعش شد.افزايش دما (پيش‌بيني مي‌شود تا سال ۲۰۵۰ در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا به ۴ درجه سانتيگراد برسد) و بارندگي نامنظم، خشكسالي‌ها را بدتر مي‌كند و اين فشارها را مزمن مي‌‌سازد. خشكسالي به عنوان يك عامل تشديد‌كننده تهديد در درگيري‌ها در سرزمين‌هاي اشغالي فلسطين عمل مي‌كند و آسيب‌پذيري‌ها و تنش‌ها را تشديد مي‌كند، اما به ندرت به عنوان علت اصلي جنگ عمل ‌كرده است. تاثير آن به دليل زيرساخت‌هاي پيشرفته آب اسراييل و تكه‌تكه شدن منابع فلسطين تحت اشغال، نامتقارن است. در اسراييل اثر خشكسالي را از طريق نمك‌زدايي، استفاده مجدد از فاضلاب و آبياري پيشرفته كاهش داده‌اند. كمبود آب به ندرت باعث بي‌ثباتي در سرزمين‌هاي اشغالي رژيم صهيونيستي شده است. در فلسطين در پهنه كرانه باختري رود اردن 80 تا 95درصد آب از سفره آب كوهستاني تحت كنترل اسراييل تامين مي‌شود و فلسطيني‌ها كمتر از 100 ليتر به ازاي هر نفر در روز -حد توصيه شده از طرف سازمان بهداشت جهاني-دريافت مي‌كنند‌. سرانه آب در اسراييل ۱۶۵ ليتر است. در نوار غزه سفره آب ساحلي آلوده شده و 96درصد غيرقابل شرب است. خشكسالي و محاصره و جنگ پس از ۷ اكتبر ۲۰۲۳ كشاورزي را متلاشي كرده و آب را براي استفاده انساني نامناسب ساخته است. محدوديت‌هاي اسراييل بر مجوزهاي حفر چاه در كرانه باختري اعمال مي‌شود و فقط ۲۳ مجوز در سال‌هاي ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۲ از‌سوي دولت اسراييل تاييد شده است. در جريان خشكسالي، روستاهاي فلسطيني با افزايش تخريب مخازن آب باران مواجه هستند. زيرساخت‌هاي آب غزه (كارخانه‌هاي نمك‌زدايي، خطوط لوله) در جنگ پس از ۷ اكتبر ۲۰۲۳ كاملا تخريب شد‌. در جنگ ۲۰۲۱ نيز نيمي از شبكه‌هاي آب غزه تخريب شده بود. خشكسالي باعث كاهش عملكرد زيتون فلسطينيان -‌منبع اصلي درآمد اهالي‌- شده و اختلافات ارضي در نزديكي شهرك‌هاي يهودي‌نشين را تشديد مي‌كند. در فصول خشك خشونت شهرك‌نشينان عليه كشاورزان فلسطيني تشديد مي‌شود. خشكسالي به همراه زيرساخت‌هاي آسيب‌ديده در غزه باعث سرريز فاضلاب ‌شده است. در سال ۲۰۲۳ روزانه ۱۰۸۰۰۰ مترمكعب فاضلاب خام تخليه مي‌شود كه موجب شيوع و تشديد بيماري در جنگ‌ شده است. «انتفاضه آب» كرانه باختري در سال ۱۹۹۹ شروع تظاهرات بود ولي اين تظاهرات با احساسات گسترده‌تر ضد اشغال فلسطينيان همراه شد.
منابع تهي شده ناشي از خشكسالي، تاب‌آوري فلسطيني‌ها را در برابر شوك‌هاي جنگي كمتر مي‌كند. جنگ در غزه از سال ۲۰۲۳ پس از يك خشكسالي ۵ ساله آغاز شد؛ جمعيت آواره با كمبود فوري آب مواجه شدند. قبل از شروع جنگ آبخوان‌ها به ‌شدت شور شدند. در جريان جنگ، توليد آب به كمتر از 5درصد نيازها كاهش يافت. خشكسالي از قبل تاب‌آوري سلامت را تضعيف كرده بود. تخريب خاك پس از خشكسالي، كشاورزي در سال‌هاي پس از جنگ را نيز تهديد مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها