• 1404 پنج‌شنبه 30 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6122 -
  • 1404 پنج‌شنبه 30 مرداد

به مناسبت ‌هفته‌ ملي تشكل‌ها و مشاركت اجتماعي

شركاي راهبردي ناپيدا!

اشكان تقي‌پور

تشكل اجتماعي يكي از اركان مهم و انكارناپذيرِ پيشرانِ «توسعه اجتماعي» كشور است. اصولا اصطلاح «جامعه مدني» در قالب يك امتياز براي ملتي مفتخر به فرهنگي كهن و تمدن‌سازي از اين فرهنگ، بدون توجه به نقش اثرگذار «تشكل‌هاي اجتماعي» معنايي ندارد. ۲۲ مردادماه در ايران به عنوان روز ملي تشكل‌ها و مشاركت اجتماعي ناميده شده است. در اين چند سطر نمي‌خواهم به عدد و رقم، آسيب‌شناسي و تحليل ريزبينانه تشكل‌هاي اجتماعي كه عمدتا در نام بردن آنها منظورمان سازمان‌هاي مردم‌نهاد، موسسات خيريه، گروه‌هاي جهادي، انجمن‌هاي دوستي و شبكه‌ها و مجامع نيكوكاري است، بپردازم. چه در حاكميت چه در ميان مردم در اصل لزوم وجود تشكل اجتماعي حداقل از منظر تئوريك ترديدي نيست. قاطعانه اين گزاره را مطرح مي‌كنم چون به جايگاه سنتي، ديني و مذهبي تشكل‌هاي اجتماعي در قالب خيريه‌ها و امور رايج سنتي در جايگاه آتشكده و معبد تا مسجد و حسينيه و مكتب در طول تاريخ كهن‌مان از ديروز تا امروز باور داريم.  يكي از تفاوت‌هاي اساسي در نگرش به جايگاه تشكل اجتماعي دقيقا از همين اصالت مبتني بر قدمت آغاز مي‌شود. در فرهنگ كهن ايران از هزاره‌ها پيش و پيش از ظهور اسلام نيز امور خيريه در قالب وقف، داد و دهش و نذر جزيي از جريان زندگي اجتماعي هر فرد معتقد به خداوند و باورمند به بهبود زندگي اجتماعي بود. از آنجا كه باور به پروردگار در ايران باستان اصل بود؛ اين خيرورزي در قالب‌هايي كه گفته شد در احكام زندگي روزمره جاري مي‌شد. بر اين خداپرستي علاوه بر متون ديني كهن زردشتي و كتيبه‌هاي هزاران ساله، اسلام مبين نيز پس از ظهور با تاييد آن، آشكارا تاكيد دارد.  فردوسي بزرگ در شاهنامه آنجا كه مي‌خواهد ارزش نيكي و لزوم انجام آن را بنمايد با اشاره به پيروزي بزرگ فريدون بر ضحاك در متون تاريخي- حماسي كهن چنين مي‌سرايد: «فريدون فرخ فرشته نبود/ زمشك و ز عنبر سرشته نبود/ به داد و دهش يافت آن نيكويي/ تو داد و دهش كن، فريدون تويي» با نگاه به خيرورزي كهن در مي‌يابيم كه اين فرهنگ «داد و دهش» و «وقف» كه نمونه‌هاي ثبت شده از ايران باستان وجود دارد با خمس، زكات، صدقه و بسياري امور عام‌المنفعه ديگر پس از اسلام، پازل خيرورزي و نيك‌ورزي‌هاي پيشين را تكميل كردند. تا اينجا دريافتيم كه نهاد خيرورزي يا به بيان امروزي مشاركت اجتماعي در ايران سابقه‌اي ديرينه دارد. از قرن ۱۹ و پس از انقلاب صنعتي فرانسه در اروپا، مشاركت مدرن اجتماعي بسيار فراتر از نقش كليسا در قرون پيشين با توجه به «توسعه» و پيامد‌هاي آنكه پيدايش آسيب‌هاي اجتماعي و طرح مسائل اجتماعي نوظهور بود، موضوعيت جدي‌تر يافت. سال‌ها بعد به شكل رسمي و جهاني، مديريت مشاركت‌هاي اجتماعي نوين در سال ۱۹۴۵ ميلادي در ماده ۷۱ منشور سازمان ملل، رسما با به كار بردن اصطلاح NGO ذكر شد.  بدين ‌ترتيب در حقيقت NGO يا به نوعي مفهوم سازمان مردم‌نهاد را مي‌توان واژه‌اي و ساختاري وارداتي از غربِ توسعه محور براي ايران نوين تلقي كرد هر چند كه سنت خيرورزي از هزاره‌ها پيش به شكل سنتي مبتني بر زادبوم و باور مردم ايران جايگاه مستحكمِ خود را نگه داشته بود و همچنان نيز اين نهاد مستحكم خير سنتي پاي برجاست. در اين هنگامه تفاوت‌ها و شباهت‌ها، همپوشاني‌ها، هم‌افزايي‌ها، سوءتفاهم‌ها و تضادهاي خيرورزي سنتي با مديريت مشاركت اجتماعي نوينِ مردم‌محور نمايان مي‌شود.  اين لحظه و درك اين بسيار مهم و دربرگيرنده ظرافت‌هاي خاصي است، چون درك شناختي صحيح مي‌تواند به هم‌افزايي كم‌نظير در اين مسير كه نهايتا ثمره آن «توسعه اجتماعي» است، بينجامد يا برعكس. در مدل خيرورزي سنتي يا كهن تمام جامعه دچار نيكي هستند، اما عمدتا افراد شاخص جامعه از حيث ثروت و اخلاق و اعتبار اجتماعي بار خيرورزي‌هاي بزرگ را بر دوش مي‌گيرند. معمولا مبالغ فراوان از سوي افراد شاخص كمتري براي ساخت مدرسه، مسجد يا تامين نيازي اساسي جاري مي‌شود كه نام و ياد رفتگان آن عزيز را زنده نگه مي‌دارد و در بسياري موارد نيز بنا بر برخي توصيه‌هاي ديني يا خواست باني و شرم زيباي شرقي اين خدمت در خفا انجام مي‌شود. براي مثال در نگرش نو، جامعه هدف ما تنها دانش‌آموزان كم‌برخوردار يك منطقه بي‌مدرسه نيستند، بلكه تمامي افرادي كه از كمترين مبلغ تا مبالغ بيشتر طي ساز و كاري به ساخت آن مدرسه مي‌پيوندند بخشي از مخاطبان اين مشاركت اجتماعي در تحقق خير جمعي مي‌شوند. بدين معنا كه تعداد افراد زيادي با پول‌هاي كم سبب ساخته شدن يك مدرسه براي تعداد فراواني كودك كم برخوردار مي‌شوند كه اين خود سبب مشاركت جمعي، حصول هدف نهايي و انسجام اجتماعي مي‌شود و «جمع‌سپاري» رخ مي‌دهد. دو نگرش قديم و‌ نوين مكمل‌هاي فوق‌العاده‌اي براي يكديگرند.  در خيرورزي مدرن به سبب تعداد بيشتر افراد در كمپين‌ها در صورت ريزش افراد مشاركت‌كننده در مسير كار خير، به سبب كم بودن مبالغ امكان جايگزيني بالا مي‌رود و رويش‌هاي جديد به راحتي جاي ريزش‌ها را مي‌گيرد حال آنكه در خِيرورزي سنتي در صورت از دست دادن يگانه خير توانمندِ پروژه‌ بزرگ نيكوكاري به هر دليلي، امكان بر زمين ماندن آن پروژه وجود دارد و خود به خود ريسك تمام نشدن آن وجود دارد . در دوره گذار از خيرورزي سنتي به خيرورزي و مشاركت اجتماعي نوين آنچه شرط است حفظ سرمايه كهن خيرورزي سنتي در راستاي گسترش نگرش مشاركت اجتماعي نوين است. در خيرورزي نوين چون مشاركت بيشتر آحاد مردم مطرح است، نقش تشكل‌ها پررنگ‌تر مي‌شود و نظارت اصولي هم خودبه‌خود لازم مي‌شود. با يك مثال عيني، با بيان تجربه زيسته ساده از خيرورزي نوين بر پايه خير جمعي كه در خيرورزي سنتي امكان آن وجود نداشت سخن را كوتاه مي‌كنم.  در اوايل دهه ۹۰ خورشيدي پس از زلزله بزرگ استان آذربايجان شرقي، در تشكل اجتماعي‌‌مان پس از نيازسنجي دقيق با همراهي، هماهنگي و تاييد سازمان نوسازي مدارس تصميم بر آن شد تا دبيرستاني ۶ كلاسه براي دخترانمان در روستايي مرزي در اين استان آسيب‌ديده از زلزله به شكل مردم‌نهاد بسازيم. عمده هزينه ساخت به شكل سنتي و مشاركت تعدادي عزيز نيكوكار فراهم شد. پس از افتتاح دبيرستان، سالن بزرگ در نظر گرفته شده براي كارگاه كامپيوتر كه لزوم وجود آن براي ارايه بسياري از دروس و مهارت‌هاي فرزندانمان لازم بود، خالي بود. در همين زمان يكي از اولين كمپين‌هاي جمع‌سپاري مالي امور خِير اثرگذار را با كمك پلتفرمي تخصصي براي تهيه ۶ دستگاه كامپيوتر و تمام تجهيزات جانبي لازم آغاز كرديم كه با مشاركت شفاف و مشخص هزاران نفر در بستري تخصصي در فضاي وِب انجام پذيرفت و مبلغ ۱۵ ميليون توماني كمپين با اين پويش در زمان مقرر جمع‌آوري شد. گزارش پيشرفت كمپين طبق فرمت مشخص پلتفرم در فضاي اينترنت براي خيرين پروژه ارسال مي‌شود.  نكته جالب آنكه در بين كمك‌كنندگان پسر دانشجويي از ايرانشهر در استان سيستان و بلوچستان هزار تومان پرداخت كرده بود. همان لحظه با خود انديشيدم وقتي فضايي به وجود مي‌آيد كه دانشجوي عزيز پسر بلوچ‌ ما از مرزهاي جنوب شرقي‌ترين استان در نقشه جغرافياي ايران بتواند با هزار تومان به تجهيز كارگاه كامپيوتر خواهران كوچك‌تر تُرك زبان خود در روستايي در مرزهاي شمال غربي‌ترين جاي جغرافياي مرز پرگهر كمك‌ كند نه فقط احساس همدلي و يك ملت بودن در معنا شكل مي‌گيرد، نه تنها حس خوش مشاركت اجتماعي در توسعه اجتماعي در دورترين مكان از ميهن زنده مي‌شود، بلكه يكي از مهم‌ترين مولفه‌هاي امنيت ملي هم خودبه‌خود تحقق مي‌يابد. اگر فردي از افراد معدود جدايي‌طلب و عامل بيگانه در قامت فريب بخواهد دانشجوي عزيز بلوچ ما را تحريك يا توجيه به تجزيه كند همان كمك به ظاهر اندك در قالب مشاركت اجتماعي ملموس براي بازسازي ميهن، حس خواهر و برادري و يك ملت و‌ خانواده بودن را چنان در او زنده مي‌كند كه قطعا هر نگاه تجزيه‌طلبانه‌اي را با اختيار پس مي‌زند. امري كه در خيرورزي سنتي با تمام مزاياي بزرگش در اين ابعاد براي او فراهم نبود. با اين تفصيل جنگ‌شناختي دشمن ايران‌ستيز نيز خودبه‌خود در اين مشاركت اجتماعي جمعي نوين در سايه خيرورزي سنتي و كهن در خانواده «ايران» در نطفه خفه مي‌شود و قدرت راستين «پيكره واحد متكثر ملي ايرانيان» اين ‌بار از دريچه مهرباني و ‌مهرورزي خودنمايي مي‌كند. فراموش نمي‌كنم كه رييس‌جمهور شهيد، آيت‌الله رييسي، وقتي در ميزباني ضيافت افطار با تعدادي از فعالان اجتماعي حوزه خيرورزي و تشكل‌ها واژه شريك اجتماعي براي خيرين به كار رفت چندين و چند گام بالاتر، خيرين و تشكل‌هاي اجتماعي را نه «شريك اجتماعي» بلكه «شركاي راهبردي دولت» ناميدند. تغيير نگرش عملي و اعتماد به جايگاه تشكل‌هاي اجتماعي بزرگ‌ترين هديه در اين مناسبت به آنهاست مخصوصا در دولت‌ كنوني كه جامعه‌شناسان مسووليت‌دار حوزه‌هاي اجتماعي هستند.
كارشناس ارشد فرهنگ و زبان‌هاي باستاني ايران ‌ دكتراي مديريت و مدرس دانشگاه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها