سالروز وفات پيامبر اسلام(ص) و وقايع پس از آن
از رِحلتِ نبي(ص) تا عُزلتِ وصي(ع)
ضحا جوادنيا
رحلت پيامبر اكرم حضرت محمد مصطفي(ص)، آغاز مرحله جديدي در تاريخ نوپاي اسلام بود. پس از 23 سال رسالت، پيامبر(ص) در زماني رخت از ديار فاني بست و به ديدار معبود شتافت كه جامعه اسلامي نه از آمادگي لازم براي مواجهه با آن برخوردار بود و نه حتي چنين احتمالي قريبالوقوع به نظر ميرسيد. هرچند پيامبر تمام مقدمات لازم را به پشتوانه وحي براي چنان روزي تدارك ديده بود - از قبيل آيه ابلاغ و خطبه غدير و تاكيد بر «ثقلين» - اما سن و سال پيامبر از سويي و وضع سلامت ايشان به گونهاي نبود كه امت انتظار چنين واقعهاي را داشته باشد. اين فقدان آمادگي امت براي آن لحظه حساس از سويي و دستپاچگي و سراسيمگي طيفي از انصار براي مديريت تبعات اين حادثه بزرگ از سوي ديگر، موجب شد بازيگران اصلي سقيفه فرصتي بيابند تا سررشته امور را خود به دست گيرند و مسيري را طراحي كنند كه فاصله معناداري با اهداف، آرمانها و دغدغههاي آخرين پيامبر الهي داشت. رحلت رسول خدا(ص) كه با غم و اندوه عميقي در ميان مسلمانان همراه شد، زمينهساز تحولات و رخدادهاي مهمي در جامعه جديد التاسيس اسلامي شد. يكي از برجستهترين اين رخدادها، ماجراي سقيفه بنيساعده بود كه به انتخاب خليفه نخست منجر شد و پيامدهاي آن تا قرنها در تاريخ اسلام اثر گذاشت.
زندگي پيامبر اكرم(ص) و شكلگيري امت اسلامي
حضرت محمد(ص) در 53 سال پيش از هجرت و در سال موسوم به «عامالفيل» در شهر مكه به دنيا آمدند. ايشان طي ۲۳ سال رسالت، با دعوت به توحيد، عدالت و اخلاق، بنيان جامعهاي را گذاشتند كه از قبايل پراكنده و متخاصم شبهجزيره عربستان، امتي متحد و پويا ساختند. پيامبر(ص) نه تنها به عنوان رسول خدا، بلكه به عنوان يك رهبر سياسي، قاضي و مربي اخلاقي، نقشي بيبديل در هدايت جامعه اسلامي ايفا كردند. دعوت پيامبر(ص) با مقاومتهاي بسيار از سوي اشراف قريش روبهرو شد، اما با صبر و حكمت، ايشان موفق شدند اسلام را در مكه و سپس در مدينه گسترش دهند. هجرت به مدينه در سال اول هجري، نقطه عطفي در تاريخ اسلام بود. در مدينه، پيامبر(ص) با تدوين ميثاق مدينه، پايههاي يك جامعه چندفرهنگي و مبتني بر همزيستي مسالمتآميز را بنا نهادند. فتح مكه در سال هشتم هجري و گسترش اسلام در سراسر شبهجزيره، نشان از موفقيت رسالت ايشان داشت. پيامبر(ص) در اواخر عمر خويش، در جريان حجهالوداع، آخرين پيامهاي خود را به امت اسلامي ابلاغ كردند. خطبه غدير خم كه در آن حضرت علي(ع) را به عنوان مولاي مومنان معرفي كردند، از جمله مهمترين رخدادهاي اين دوره بود. اين خطبه، بعدها به يكي از موضوعات مورد بحث در ميان فرق اسلامي تبديل شد.
رحلت پيامبر(ص) و تاثيرات آن بر جامعه اسلامي
در سال يازدهم هجري، پيامبر اكرم(ص) پس از يك دوره بيماري كوتاه، در روز دوشنبه، ۲۸ صفر، در مدينه درگذشتند. رحلت ايشان، در ۶۳ سالگي موجب شد جامعه اسلامي در بهت و اندوهي غير قابل انتظار فرو رود. پيامبر(ص) نه تنها رهبر ديني، بلكه محور وحدت و هدايت امت بودند و فقدان ايشان، خلأ عظيمي در جامعه نوپاي اسلامي ايجاد كرد. طبق روايات تاريخي، پيامبر(ص) در روزهاي پاياني عمر خود، بهشدت بيمار و در خانه همسرشان عايشه بستري بودند. ايشان در واپسين لحظات، به نزديكان خود وصايايي كردند كه از جمله آنها تاكيد بر تمسك به ثقلين - قرآن و اهل بيت(ع) - بود. اين وصايا، بعدها به يكي از نقاط مورد اختلاف در تفسيرها و روايات اسلامي تبديل شد. رحلت پيامبر(ص) نه تنها از منظر عاطفي، بلكه از منظر سياسي و اجتماعي نيز تاثيرات عميقي برجاي گذاشت. جامعه اسلامي كه تا آن زمان تحت هدايت مستقيم پيامبر(ص) اداره ميشد، با چالش جانشيني مواجه شد. اين چالش، به سرعت به يكي از مهمترين مسائل امت اسلامي تبديل شد و زمينهساز رخدادهايي چون ماجراي سقيفه شد.
ماجراي سقيفه بنيساعده؛ زمينهها و وقايع
سقيفه بنيساعده، نام مكاني در مدينه است كه در آن، بلافاصله پس از رحلت پيامبر(ص)، گروهي از صحابه - با محوريت انصار - براي تعيين جانشين ايشان گرد هم آمدند. خبر اجتماع انصار توسط ابوعبيده جراح به ابوبكر و عمر نيز رسيد و آنها با رساندن خودشان به اين اجتماع، سرنوشت امت پس از پيامبر(ص) را رقم زدند. اين واقعه كه به انتخاب ابوبكر به عنوان خليفه نخست منجر شد، يكي از حساسترين و بحثبرانگيزترين رخدادهاي تاريخ صدر اسلام است. براي درك بهتر اين ماجرا، بايد به زمينههاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي آن زمان توجه كرد.
زمينههاي تاريخي و اجتماعي
جامعه مدينه در زمان رحلت پيامبر(ص)، از دو گروه اصلي تشكيل شده بود: مهاجران (قريشياني كه از مكه به مدينه هجرت كرده بودند) و انصار (ساكنان بومي مدينه كه از قبايل اوس و خزرج بودند) . اين دو گروه، اگرچه در زمان حيات پيامبر(ص) تحت رهبري ايشان متحد بودند، اما پس از رحلت ايشان، اختلافات قبيلهاي و رقابتهاي سياسي بهتدريج آشكار شد. انصار كه نقش مهمي در حمايت از پيامبر(ص) و گسترش اسلام داشتند، خود را شايسته رهبري امت ميدانستند. از سوي ديگر، مهاجران، بهويژه قريشيان، به دليل خويشاوندي با پيامبر(ص) و سابقه طولاني در دعوت اسلامي، خود را در اولويت ميديدند. اين رقابت، زمينهساز برگزاري جلسهاي در سقيفه شد.
بيعت با ابوبكر
طبق روايات تاريخي، پس از رحلت پيامبر(ص)، انصار در سقيفه بنيساعده گرد آمدند تا سعدبنعباده، يكي از رهبران قبيله خزرج، را به عنوان جانشين پيامبر انتخاب كنند. اين خبر به گوش برخي مهاجران، از جمله ابوبكر، عمر بن خطاب و ابوعبيده جراح رسيد. آنها به سرعت به سقيفه رفتند تا در اين تصميمگيري مشاركت كنند. در سقيفه، بحثهاي داغي ميان مهاجران و انصار درگرفت. انصار استدلال ميكردند كه به دليل حمايتهايشان از اسلام، شايستگي رهبري را دارند. در مقابل، مهاجران، بهويژه عمر، تاكيد كردند كه خلافت بايد به قريش واگذار شود، زيرا پيامبر(ص) از اين قبيله بود و قريشيان از جايگاه ويژهاي در ميان عرب برخوردار بودند. ابوبكر هم در اين اثنا روايتي از پيامبر نقل كرد كه جز او كسي نگفته بود و اينكه پيامبر گفته است ائمه بعد از من بايد از قريش باشند! در نهايت، عمر بن خطاب با بيعت با ابوبكر، او را به عنوان خليفه معرفي كرد و گروهي از حاضران نيز با او بيعت كردند. اين تصميم، هرچند بهظاهر به وحدت امت اسلامي منجر شد، اما با انتقادات و نارضايتيهايي همراه بود. برخي صحابه، از جمله اميرالمومنين علي(ع) و گروهي از بنيهاشم، در اين جلسه حضور نداشتند و معتقد بودند كه پيامبر(ص) در غدير خم، حضرت علي(ع) را به عنوان جانشين خود معرفي كرده بودند. اين اختلاف، به اصليترين ريشههاي اختلاف ميان شيعه و سني در تاريخ اسلام تبديل شد.
پيامدهاي سقيفه
انتخاب ابوبكر به عنوان خليفه، به تثبيت قدرت قريش در مدينه و سراسر حجاز تبديل شد. ابوبكر در دوران خلافت خود با چالشهايي چون جنگهاي رده (جنگ با قبايلي كه پس از رحلت پيامبر از پرداخت زكات به خلافت سر باز زدند) و گسترش فتوحات اسلامي مواجه شد و توانست با موفقيت اين مسائل را مديريت كند. بااينحال، ماجراي سقيفه و نحوه انتخاب خليفه، پرسشهايي را در ميان برخي صحابه و نسلهاي بعدي مطرح كرد. گروهي معتقد بودند كه خلافت بايد بر اساس وصيت پيامبر(ص) به حضرت علي(ع) واگذار ميشد. اين ديدگاه كه بعدها به شكلگيري تشيع منجر شد، بر اين باور استوار بود كه جانشيني پيامبر(ص) بايد از طريق نص الهي و اعلام مستقيم پيامبر(ص) صورت گيرد. از سوي ديگر، طرفداران خلافت ابوبكر استدلال ميكردند كه انتخاب خليفه از طريق اجماع صحابه، روشي مشروع و مطابق با نيازهاي آن زمان بود. اين ديدگاه كه بعدها به مكتب اهل سنت شكل داد، بر اهميت اجماع و شورا در تعيين رهبري تاكيد داشت.
تحليل ماجراي سقيفه و پيامدهاي آن
ماجراي سقيفه را ميتوان از زواياي مختلفي بررسي كرد. از منظر سياسي، اين واقعه نشاندهنده تلاش صحابه براي حفظ وحدت امت اسلامي در شرايط بحراني بود. فقدان پيامبر(ص) ميتوانست به فروپاشي جامعه اسلامي منجر شود و تصميمگيري سريع در سقيفه، از اين منظر، اقدامي براي تثبيت اوضاع بود. از منظر ديني، اما، سقيفه به عنوان نقطهاي بحثبرانگيز در تاريخ اسلام باقي ماند. شيعيان معتقدند كه پيامبر(ص) با معرفي حضرت علي(ع) در غدير خم، مسير جانشيني را مشخص كرده بودند و سقيفه انحرافي از اين مسير بود. اهل سنت، در مقابل، انتخاب ابوبكر را نتيجه اجماع صحابه و مطابق با اصول اسلامي ميدانند. از منظر جامعهشناختي، سقيفه نشاندهنده تاثير عميق ساختارهاي قبيلهاي بر تصميمگيريهاي سياسي در صدر اسلام است. رقابت ميان انصار و مهاجران و تاكيد بر قريشي بودن خليفه، نشان از نفوذ سنتهاي قبيلهاي در جامعه اسلامي داشت. اين موضوع، بهنوبه خود، بر پيچيدگيهاي بعدي در تاريخ خلافت تاثير گذاشت.
از سقيفه تا عاشورا
رحلت پيامبر اكرم(ص) و ماجراي سقيفه بنيساعده، دو رخداد بههمپيوستهاند كه مسير تاريخ اسلام را شكل دادند. رحلت پيامبر(ص)، به عنوان نقطه پايان رسالت الهي ايشان، امت اسلامي را با چالش جانشيني مواجه كرد. سقيفه، به عنوان پاسخي به اين چالش، اگرچه به تثبيت اوليه خلافت منجر شد، اما پرسشها و اختلافاتي را نيز به همراه آورد كه تا امروز در ميان فرق اسلامي ادامه دارد. بررسي اين رخدادها، نه تنها به درك بهتر تاريخ صدر اسلام كمك ميكند، بلكه درسهايي درباره اهميت وحدت، گفتوگو و احترام به ديدگاههاي مختلف در جامعه اسلامي ارايه ميدهد. سالروز رحلت پيامبر(ص)، فرصتي است براي تامل در ميراث عظيم ايشان و تلاش براي تحقق ارزشهايي كه ايشان براي امت اسلامي به ارمغان آوردند: توحيد، عدالت و برادري؛ ارزشهايي كه البته نتوانست آنطور كه بايد و پيامبر(ص) 23 سال برايش زحمت كشيده بود به بار نشيند. هرچه بود با رحلت پيامبر اكرم(ص) و خانهنشيني وصي او اميرالمومنين(ع) رسوم كهنه جاهليت آرام آرام در جامعه مجددا نضج گرفت و هرچه گذشت بر اين انحراف افزوده شد تا در سال 40 هجري به شهادت وصي پيامبر(ص) و 10 سال پس از آن شهادت سبط اكبر ايشان (امام مجتبي) و نهايتا تحقق تراژدي بزرگ عاشورا در سال 61 هجري منجر شد. آري همه اين مسير پرتلاطم ريشه در همان روزي داشت كه پيامبر خدا(ص) رخت از جهان بربست و عدهاي اراده كردند سرنوشت امت او را در دست بگيرند.