سفرنامه ماهُوان شگفتيهاي راه ابريشم از چين تا ايران
اشاره - با فاصله زماني حدود ۱۵۰ سال بعد از سفرنامه ماركوپولو كه به توصيف وقايع راه «ابريشم خاكي» پرداخته و شاهد دوران سلطه ايلخانان مغول در ايران بوده است، سفرنامه ماهُوان، سياح، وقايعنويس، كاتب و منشي خاص خواجه اعظم در دربار امپراتوري چين كه مسير «راه ابريشم آبي» تا ايران را طي كرده، ميتواند از اهميت ويژهاي براي پژوهشگران برخوردار باشد. به خصوص اينكه اين دوره همزمان است با حمله تيمور گوركاني در ايران كه برابر است با عصر رنسانس در اروپا. بنابراين باتوجه به اهميت اين سفرنامه چيني، به عنوان يكي از نادرترين اسناد تاريخي اين دوره از تاريخ ايران باستان كه نويسنده آن از شرق امپراتوري ايران و نه از امپراتوري روم شرقي است و نگاه متفاوتي نسبت به سفرنامهنويسي اروپاييها دارد، به بخشي از مقدمه مترجم كتاب سفرنامه «ماهُوان - شگفتيهاي راه ابريشم از چين تا ايران» كه سعيد كريمپور آن را در سال ۱۳۹۳ش. و از روي نسخه «فنگ چئنگ چون» ترجمه كرده، ميپردازيم.
ماهُوان، جهانگرد بزرگ چيني، در حدود سال ۱۳۸۰م. در خانودهاي فرودست در شائو هسينگ در شرق چين به دنيا آمد. در نوجواني، ادبيات چيني و اصول اعتقادات بودايي را فرا گرفت و به آموختن زبانهاي ديگر به ويژه فارسي و عربي پرداخت و چون بر اين زبانها تسلط كافي يافت، مترجم دربار يونگ -لو امپراتور چين شد. در بيستوپنج سالگي اولين حكم رسمي براي همراهي با خواجه اعظم چنگ هو را دريافت كرد و نام درباري «تزو» يا «تسونگ - تائو» را بر خود نهاد، چون در كتابت و وقايعنويسي از خود كارايي نشان داد، در سيودو سالگي براي همراهي ناوگان بزرگ سلطنتي در مقام كاتب و منشي مخصوص چنگ هو به خدمت گرفته شد و او را در تعدادي از هفت سفر دريايي بزرگش به غرب (كه شاهكار بينظير دريانوردي در تاريخ چين به شمار ميرود) همراهي كرد. او در اين سفرها از مالزي، اندونزي، ويتنام، تايلند، هندوستان، جزيره هرمز و شبه جزيره عربستان ديدن كرد و تمام آنچه در اين سرزمينها ديد و شنيد، ثبت كرد. ما هوان اولين منشي چنگ هو بود كه از خواجه اعظم دستور رسمي براي ثبت گزارش از سرزمينهاي خارجي را دريافت كرد. ما هوان پس از بازگشت از اولين سفر رسمياش در سال ۱۴۱۵م. يادداشتهايي را كه خودش و همكارش كو چئونگ - لي تهيه كرده بودند به شكل يك كتاب درآورد و پس از چند بار تكميل آن با گزارشهاي مربوط به سفرهاي بعدي، سرانجام آن را در سال ۱۴۵۱م. با تكلمهاي از كو پئو، دبير دربار چين، با عنوان يينگ - ياي شنگ - لان (بررسي كلي سواحل اقيانوس) چاپ كرد. ما هوان در ميانسالي مسلمان شد و در آخرين سفرش با ناوگان چنگ هو، از شهرهاي مكه و مدينه ديدن كرد و مناسك حج را به جاي آورد. او در حدود سال ۱۴۶۰م. از دنيا رفت و از محل دفن او اطلاعي در دست نيست... دوران زندگي ما هوان مصادف بود با دوره ظهور امير تيمور گوركاني و تاخت و تازهاي او در ايران و ساير نواحي آسياي ميانه و آسياي غربي. احتمالا علت انتخاب راه دريايي از سوي ملل شرقي براي سفر به غرب و چشمپوشي از راه زميني، آشوبها و ناامنيهايي بوده كه به علت تاخت و تازهاي تيمور و شورش حكومتهاي ملوك الطوايفي آن روزگار در سراسر غرب آسيا به وجود آمده بود؛ تا جايي كه حتي حكومت نيرومندي همچون امپراتوري چين نيز از راه دريا براي سفر به مغرب زمين ترجيح ميداد... از مقايسه سفرنامه ماهوان با قديميترين سفرنامههاي دريايي چنين به دست ميآيد كه مسير عمده حركت دريايي از ايران به چين و بالعكس همان راهي بوده كه به نام راه آبي ابريشم شناخته ميشود. با آنكه رحله ابن بطوطه و سفرنامه ماركوپولو از نظر زماني به دوراني كه ماهوان در آن ميزيست نزديكترند، اما مقايسه اين سفرنامه با سفرنامههاي قديميتر نيز نكات حايز اهميتي را روشن ميكند. بيشك مهمترين و قديميترين سفرنامهاي كه دريانوردان ايراني در زمينه سفر دريايي از ايران به چين نوشتهاند، سلسله التواريخ يا اخبار الصين و الهند اثر سليمان سيرافي است كه حدود شش قرن پيش از سفرنامه ماهوان به نگارش درآمده است. مضامين اين سفرنامه به سفرنامه ماهوان شباهت بسياري دارد و نشان ميدهد كه در طول اين شش قرن آداب و رسوم ساكنان سرزمينهاي مختلف واقع در اين راه آبي تغييرات چندان مهمي نداشته است... .
همچنين، ما هوان در بخشي از سفرنامه خود درباره كشور هو - لو - مو - سو [هرمز] نوشته است: «با سفري دريايي از كشور كو - لي به سمت شمال - غرب، [و] در مسير وزش بادي موافق، بعد از بيست و پنج روز [به اين مكان] ميرسيد. پايتخت در كنار دريا و در برابر كوهها واقع شده است. كشتيهاي خارجي از هر كجا و بازرگانان خارجي كه از راه خشكي سفر ميكنند همه براي تجارت به اين كشور ميآيند؛ از همينرو مردم اين كشور همگي ثروتمندند... خانوادههاي فقير وجود ندارند. اگر خانوادهاي از روي بد اقبالي فقير باشد، همه به آنها لباس و غذا ميدهند و از تنگدستيشان ميكاهند... پادشاه از نقره براي ضرب سكهاي به نام تي - نا - اِره [پانويس: همان دينار] استفاده ميكند. اين سكه، با خطوطي بر پشتش، طبق تسئون رسمي ما شش فن قطر و طبق قپان رسمي ما چهار فن وزن دارد؛ اين [سكه] استفاده جهاني دارد... .»
منابع: كتابخانههاي شماره يك
و ايرانشناسي مجلس