• 1404 دوشنبه 24 شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6138 -
  • 1404 دوشنبه 24 شهريور

«معنويت و بحران‌هاي زندگي»

رضا اماني

چالش‌ها و مسائل، دغدغه‌ها و مشكلات، گرفتاري‌ها و معضلات و بالاخره توفان‌ها و بحران‌هاي زندگي... اگر برگرديم و به تجربه زيسته خود، اطرافيان و به‌طور كل اگر به تجربيات زندگي هر انساني نظر كنيم، خواهيم ديد از زماني‌كه آدمي خود را مي‌شناسد و زندگي وجه جدي خود را به او نشان مي‌دهد، تقريبا هيچ زماني نبوده و نيست كه ما كاملا آسوده و فارغ از مسائل، دغدغه‌ها، گرفتاري‌ها، مشكلات، معضلات و گاهي بحران‌ها روزگار گذرانده باشيم. همان‌گونه كه خداوند در قرآن كريم فرموده: «ما انسان را در رنج و مشقت آفريديم» (لقدْ خلقْنا الْإِنْسان فِي كبدٍ؛ سوره بلد، آيه 4) و طبق فرمايش حضرت علي (ع) «دنيا و زندگي دنيوي با بلا، رنج و مصيبت عجين و درهم آميخته شده است» (دارٌ بِالْبلاءِ  محْفُوفةٌ؛  نهج البلاغه، خطبه 226) .
اما موضوعي كه در اين ميان مهم‌تر مي‌نمايد، نوع نگاه و نحوه مواجهه افراد با مسائل، مشكلات و بحران‌هاي زندگي است. همان‌گونه كه افراد با مسائل و معضلات گوناگوني در زندگي روبه‌رو مي‌شوند، نوع نگاه و رويكرد افراد نيز با مشكلات و بحران‌هاي زندگي متفاوت است. انسان‌ها بر اساس درك و تعريفي كه از جهان و رخدادهاي زندگي دارند، شيوه خاصي را در مواجهه با مشكلات و بحران‌هاي زندگي برمي‌گزينند و رفتار خود را شكل مي‌دهند. در اين نوشتار سعي داريم به يكي از مهم‌ترين و موثرترين عوامل و عناصر تاثيرگذار در جهان‌بيني انسان‌ها يعني موضوع «معنويت» و نقش آن در مواجهه و گذر از بحران‌هاي زندگي بپردازيم. موضوعي به غايت مهم و تعيين‌كننده در نوع نگاه و كنش ما به هنگام رويارويي با مصائب و بحران‌هاي زندگي.
جهت تبيين اين موضوع لازم است ابتدا اشاره‌اي داشته باشيم به مفهوم معنويت تا در ادامه بتوانيم به خوبي اهميت و نقش معنويت را در گذر از گردنه‌هاي صعب‌العبور زندگي تبيين كنيم. معنويت در مفهوم اساسي و بنيادين خود به معناي «باور به معناداري جهان هستي و يافتن معنا براي رخدادهاي زندگي» است. در رويكرد معنوي به زندگي، فرد تلاش مي‌كند تا از ظاهر حوادث و جريانات زندگي و جهان پيرامون خود گذر كند و به عمق آنها راه يابد. فرد معنوي هرگز در سطح پديده‌ها متوقف نمي‌شود و باور دارد كه تمام اتفاقات و شرايطي كه در زندگي روي مي‌دهد و آدمي آنها را تجربه مي‌كند  بر اساس حكمت و هدفي عالي رخ مي‌دهند و نه تنها  براي بيداري، رشد  و تعالي انسان سودمند  و بلكه به نوعي ضرورت  نيز دارند.
معنويت نوعي جهان‌بيني، روش و سبك زندگي است كه در آن فرد به وجود نيرويي برتر در طبيعت و هستي ايمان دارد و آن نيروي برتر را مبدا آفرينش، ناظر و ناظم جهان هستي و منبع خير و خوبي مي‌داند. در اين نوع نگاه، جهان هستي در نهايت دقت، هدفمندي و عدالت مديريت و راهبري مي‌شود. در اين نظام فوق‌العاده هوشمند هيچ اتفاقي، اتفاقي اتفاق نمي‌افتد، بلكه هر حادثه‌اي به هر ميزان خرد يا كلان علت و سببي دارد و در طرح كلي آفرينش، هدفي متعالي را كه بيداري و رشد انسان و بازگشت  او به حقيقت وجودي خود و هستي است،  دنبال مي‌كند.
بر اين اساس، رخدادهاي زندگي يك صورت ظاهري و شكل بيروني دارند و يك باطن و حقيقت دروني. انسان معنوي سعي مي‌كند از سطح ظاهري و بيروني اتفاقات عبور كرده و به حقيقت و باطن آنها پي ببرد. معنويت به ما مي‌آموزد كه ما در جهاني به ظاهر مادي اما در باطن معنوي زيست مي‌كنيم. معنويت به ما مي‌آموزد تمام چالش‌ها، دغدغه‌ها، مسائل، مشكلات و بحران‌هاي زندگي هر چند ظاهري ناخوشايند و نازيبا دارند و غالب افراد از آنها به «شر» تعبير مي‌كنند، اما در حقيقت براي رشد و پيشرفت انسان ضرورت و ماموريت دارند. اگر نيك بنگريم درخواهيم يافت تمام پيشرفت‌هاي مادي و رشدهاي معنوي انسان در طول تاريخ بشريت به دنبال برخورد با مسائل، سختي‌ها، مشكلات، رنج‌ها و بحران‌ها بوده است. از اين رو در رويكرد معنوي به هستي، تمام رخدادها هرچند تلخ و ناگوار مي‌توانند موهبتي باشند براي بيداري، حركت، تغيير و رشد انسان. بنابراين معنويت و رويكرد معنوي به رخدادها، شرايط و حوادث زندگي يعني قائل شدن و يافتن معنايي فراتر از ظاهر اتفاقات كه در نهايت رشد و تعالي انسان را دنبال مي‌كند.
اما معنويت چه نقشي مي‌تواند در مواجهه و گذر از بحران‌هاي زندگي داشته باشد؟ براي پاسخ به اين پرسش لازم است به موضوع مهمي در مواجهه افراد با بحران‌هاي زندگي اشاره داشته باشيم و آن اينكه بحران‌هاي زندگي معمولا منجر به تحريف تصور و تصوير افراد از خود و زندگي مي‌شود. به هنگام بحران‌هاي زندگي (مانند شكست و جدايي در روابط عاطفي، مرگ و فقدان عزيزان، شكست‌هاي مالي و از دست دادن اموال و دارايي‌ها، ابتلا به بيماري‌هاي سخت، خيانت در روابط، تجاوز جنسي و...) معمولا افراد دچار ادراك‌هاي تحريف شده از خود و دنياي اطراف‌شان مي‌شوند. اين تحريف‌ها و خطاهاي ادراكي مي‌توانند به شكل‌هاي مختلف  ظاهر شوند: 
      تحريف نسبت به خود؛ مانند اينكه «من موجود بي‌ارزشي هستم»، «هيچ كاري از دستم برنمي‌آيد»، «ديگر آينده‌اي ندارم» و...
     تحريف نسبت به زندگي و دنيا؛ مانند اينكه «دنيا جاي بي‌رحم و ناامني است»، «هيچ چيز ديگر مثل گذشته معنا و مفهوم ندارد»، «همه ‌چيز پوچ و بي‌ارزش است» و...
اين برداشت‌ها اغلب ناشي از هيجانات شديد مانند اضطراب، غم و خشم هستند و لزوما واقعيت عيني و خارجي را منعكس نمي‌كنند. به عبارت ديگر فرد بر اثر فشار ناشي از بحران، خود و زندگي را از دريچه منفي و محدودكننده مي‌بيند. در چنين شرايطي معنويت (به معناي باور به معناداري رنج‌ها و سختي‌هاي زندگي و تجربه ارتباط و اتصال به منبعي برتر از خود) به چند شكل از اين‌گونه تحريف‌ها و خطاهاي ادراكي ذهن جلوگيري مي‌كند: 
1- ايجاد معنا و هدف؛ وقتي فرد زندگي را در چارچوبي وسيع‌تر از رنج‌هاي زندگي مي‌بيند، بحران‌ها و حتي زندگي اين جهان را پايان راه تلقي نمي‌كند. اين نگاه از شكل‌گيري برداشت‌هاي «پوچ‌گرايانه» جلوگيري مي‌كند.
2- ايجاد اميد و اعتماد؛ معنويت منبع اميد است. باور به اينكه «هيچ بحراني بي‌حكمت نيست» يا «مسير زندگي مي‌تواند دوباره شكوفا شود» مي‌تواند مانع از شكل‌گيري تصوير منفي پايدار از خود و زندگي و در نهايت گرفتار شدن در نااميدي مطلق شود.
3- تقويت هويت پايدار؛ فرد معنوي ارزش خود را تنها به موفقيت‌ها و دستاوردهاي دنيوي گره نمي‌زند و اين  باعث مي‌شود كه بحران‌ها كمتر به احساس بي‌ارزشي، تحقير يا  انكار خود  بينجامد.
4- تقويت تاب‌آوري رواني؛ معنويت به فرد توان تحمل و پذيرش رنج را مي‌دهد و او را در برابر فروپاشي رواني مقاوم‌تر مي‌كند.
همچنين معنويت مي‌تواند از طريق «بازتعريف رنج»، «بازيابي عزت‌نفس»، «بازگشت به معنا» و «ايجاد آرامش دروني» در اصلاح و ترميم ادراك‌هاي تحريف شده افراد به هنگام بحران‌ها به بحران‌زدگان كمك كند. به ‌طوري كه فرد، بحران و رنج‌هاي ناشي از آن را بخشي از امتحان الهي و طرح رشد خود ببيند و نه به عنوان شكست مطلق و بن‌بست در زندگي. همچنين يادآوري ارزش وجودي انسان در ارتباط با خدا يا در خدمت به ديگران، مي‌تواند تصوير تحقير شده فرد از خود را اصلاح و بازسازي كند. از سوي ديگر معنويت قادر است با ارائه روايت‌هاي معنابخش، احساس پوچي و بي‌هدفي را از فرد دور كند. تجربه‌هاي معنوي مانند دعا و نيايش نيز مي‌تواند ذهن فرد را آرام كند و ديدگاه روشن‌تري نسبت به واقعيت  در برابر ديدگان فرد  بحران‌ديده  قرار  بدهد.
بنابراين در مواجهه با بحران، اگر فرد تصوير خود و زندگي را تحريف شده و منفي ببيند (مثلا «من بي‌ارزشم» يا «دنيا و زندگي پوچ است»)، در مرحله رنج متوقف مي‌شود و فرصت رشد را از دست مي‌دهد. اما اگر با كمك معنويت بتواند از شكل‌گيري اين تحريف‌ها در ذهن خود جلوگيري يا آنها را اصلاح كند، بحران به بستري براي رشد او بدل مي‌شود. به اين پديده «رشد پس از سانحه» گفته مي‌شود. در رشد پس از سانحه فرد پس از تجربه بحران يا آسيب شديد، نه تنها دچار فروپاشي نمي‌شود، بلكه به سطحي بالاتر از رشد رواني، معنوي و وجودي مي‌رسد. ابعاد اين رشد معمولا شامل: حس سپاسگزاري و قدرداني بيشتر از زندگي، روابط انساني عميق‌تر، شجاعت و توانايي‌هاي تازه، پيدا كردن معنا و هدفي بالاتر در زندگي  و رشد معنوي و جهان‌بيني وسيع‌تر  مي‌شود.
از اين رو معنويت مي‌تواند در فعال‌سازي «رشد پس از سانحه» نقش بسيار موثري داشته باشد. معنويت كمك مي‌كند فرد داستان زندگي‌اش را به گونه‌اي بازتعريف كند كه حتي رنج و بحران هم معنايي مثبت و نقشي سازنده در مسير رشد او داشته باشد. معنويت نيروي رواني لازم براي حركت پس از بحران را فراهم مي‌آورد و با ايجاد اميد به آينده در فرد، مانع از باقي ماندن او در يأس و نااميدي مي‌شود. در رويكرد معنوي به بحران‌ها فرد با پيوند با خدا، هستي يا منبعي فراتر از خود، احساس مي‌كند تنها نيست و همين تجربه زمينه آرامش و رشد فرد مي‌شود. ضمن آنكه بحران مي‌تواند باعث شود فرد در پرتو معنويت به ارزش‌هايي مانند صبر و استقامت، توكل و تسليم، بخشش و گذشت، ايثار و فداكاري، خدمت و مهرورزي به ديگران دست يابد. در پايان اين بحث و در يك جمع‌بندي كوتاه مي‌توان گفت تجربه بحران بدون معنويت يعني متحمل شدن رنج بيهوده و توقف رشد و تعالي و بحران با معنويت يعني تجربه رنج سازنده و فرصت رشد و تعالي.
عضو  هيات  علمي  و دانشيار دانشگاه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون