مشكلات مردم زلزلهزده افغانستان با زلزله شهريور 1404
مهدي زارع
زلزلهاي به بزرگاي 6 در 9 شهريور 1404 در شرق افغانستان در شمالشرق شهر جلالآباد و حدود 140 كيلومتري شرق كابل رخ داد كه كانون آن در شهرستان نورگل استان كنر واقع شده بود و تا هفتمين روز پس از سانحه حدود 3هزار كشته برجاي گذاشت. ژرفاي زلزله حدود 10 كيلومتر و ماهيت آسيبپذير ساخت و سازهاي مسكوني محلي منجر به اثر مخربي شد. اين زلزله باعث تخريب گسترده در استانهاي كنر، ننگرهار، لغمان و نورستان شد. اين زلزله يكي از مرگبارترين زلزلهها در تاريخ اخير افغانستان بود و انتظار ميرفت تا با رسيدن تيمهاي امداد و نجات به روستاهاي دورافتادهتر و منزويتر، اين ارقام افزايش يابد. هزاران خانه به طور كامل ويران شد. ارزيابيهاي اوليه نشان داد كه بيش از ۶۷۰۰ خانه آسيب ديده يا با خاك يكسان شده و دهها هزار نفر بيخانمان شدهاند. مناطق آسيبديده در منطقهاي كوهستاني قرار دارند كه خانهها معمولا با سنگ خشك، گل و مصالح غيرمسلح ساخته ميشوند و همين امر آنها را در برابر لرزشهاي لرزهاي بسيار آسيبپذير ميكند. زلزله و پسلرزههاي آن باعث زمينلغزش شد كه جادههاي كليدي را مسدود كرد و دسترسي تيمهاي نجات و كمكرساني به جوامع آسيبديده را بسيار دشوار ساخت. زيرساختهاي ارتباطي نيز مختل شد.
صدها هزار نفر تحت اثر قرار گرفته و بسياري از روستاها، به ويژه در ولسواليهاي نورگل و چوكي كنر، به ويرانه تبديل شدند. تمام خانوادهها و بخش قابلتوجهي از جمعيت آسيبديده بدون هيچ امكاناتي باقي ماندند.
اين زلزله به بحرانهاي جاري كشور، ازجمله فقر شديد، ناامني غذايي و بازگشت گسترده اخير پناهندگان افغان از كشورهاي همسايه، ميافزايد. بسياري از مناطق آسيبديده از زلزله، پيش از اين نيز تحت فشار هجوم بازگشتكنندگان قرار داشتند. زلزله در افغانستان يك بحران انساني پيچيده و چندوجهي است كه با وضعيت سياسي تحت حكومت طالبان تشديد شده است. چالشهاي پيش روي مردم شديد است و با دشواري در ارائه كمكهاي موثر تشديد ميشود. بسياري از خانوادهها مجبور به زندگي در چادرهاي موقت يا در فضاي باز هستند كه آنها را در برابر آب و هواي نامساعد، به ويژه با شروع زمستان، آسيبپذير ميكند.
به نظر ميرسد كه تلفات زنان و كودكان بخش مهمتري از كل تلفات را تشكيل ميدهند. زلزله در كشوري رخ داد كه بدون زلزله نيز با مسائل جدي دست و پنجه نرم ميكرد و حتي قبل از وقوع سانحه، درصد زيادي از جمعيت براي تامين نيازهاي اوليه خود در تلاش توانفرسا بودند. زلزلهها معيشت، محصولات كشاورزي و زيرساختها را نابود ميكنند و مردم بيشتري را به فقر ميكشانند. بازگشت اجباري تعداد زيادي از پناهندگان افغانستاني در اين منطقه زلزلهزده از پاكستان منابع را در مناطقي كه بيشترين آسيب را از زلزله ديدهاند، محدودتر كرده است. بيمارستانها و كلينيكها اغلب با كمبود پرسنل و منابع لازم براي رسيدگي به تعداد زياد بيماران، به ويژه در مناطق دورافتاده، هستند. زمين ناهموار و كوهستاني و زيرساختهاي آسيبديده (جادههاي مسدود شده بر اثر زمينلغزش) دسترسي تيمهاي نجات و امداد را به دورافتادهترين و آسيبديدهترين جوامع بسيار دشوار ميكند. سوءعملكرد طالبان و كمبود منابع و نبود ارتباطات بينالمللي متناسب موجب شده تا دولت طالبان با منابع محدود انساني و مادي قادر به مديريت مقياس يك فاجعه بزرگ نيست. درحالي كه آنها درخواست كمكهاي بينالمللي كردهاند و برخي نيروهاي محلي را مستقر كردهاند، ظرفيت نيروهاي محلي طالبان به شدت كم است. جامعه بينالمللي رسما دولت طالبان را به رسميت نشناخته است. در نتيجه، بسياري از كشورها و سازمانهاي بينالمللي كمكهاي خود را كاهش داده يا محدود كردهاند كه منجر به كمبود شديد بودجه براي عمليات بشردوستانه شده است. اين موضوع از زمان بازگشت طالبان به قدرت در سال ۲۰۲۱ به طور مكرر مطرح بوده است. سياستهاي محدودكننده طالبان، ازجمله ممنوعيت كار زنان افغان براي سازمانهاي غيردولتي و سازمان ملل، به طور قابلتوجهي مانع از فعاليت آژانسهاي امدادرساني شده است. اين امر به ويژه مشكلساز است، زيرا امدادگران زن براي دسترسي و كمك به زنان و دختران به شيوهاي حساس به فرهنگ ضروري هستند. سازمانهاي امدادي همچنين مواردي از مداخله طالبان و انحراف كمكها را گزارش كردهاند. وجود امدادگران زن براي دسترسي و كمك به زنان و دختران در جامعهاي با فرهنگ محافظهكار بسيار مهم است. با توجه به بحرانهاي جهاني متعدد مانند جنگ غزه و جنگ اوكراين كه نياز به توجه و بودجه دارند، وضعيت اسفناك افغانستان از كانون توجه بينالمللي محو ميشود و «خستگي اهداكنندگان» به كمبود مداوم و شديد بودجه براي طرح واكنش بشردوستانه براي افغانستان كمك كرده است.
يك چالش اصلي براي جامعه بينالمللي اين است كه چگونه كمكهاي نجاتبخش را بدون مشروعيت بخشيدن ناخواسته به رژيم طالبان يا انحراف كمكها ارائه بدهد. اين معضل منجر به رويكردي پراكنده و اغلب محتاطانه در ارائه كمكها شده. واكنش بشردوستانه به زلزله، با بحران انساني از پيش موجود در افغانستان و وضعيت سياسي پيچيده شده است.
با اين حال، طرح واكنش بشردوستانه براي افغانستان قبل از زلزله به شدت با كمبود بودجه مواجه بود و بحران جديد فشار زيادي بر سيستم وارد كرده است. چشمانداز كوهستاني و آسيب به جادهها به شدت مانع تلاشهاي امدادي شده و بسياري از امدادگران را مجبور كرده كه براي رسيدن به روستاهاي دورافتاده پياده سفر كنند.