تجزيه و تحليل كلام در مكانيسم ماشه برجام
اما هيچ مكانيسم مشابهي براي مجازات طرف مقابل (غرب) در صورت عدم اجراي تعهدات (مانند لغو تحريمها) پيشبيني نكرده است. اين ساختار زباني، گفتمان انحصاري را تقويت ميكند كه در آن تنها يك طرف «نقضكننده» محسوب ميشود.
۳- ابهام استراتژيك در عبارات كليدي
(Strategic Ambiguity)
عبارت «Significant Non-Performance» عدم اجراي قابل توجه
اين عبارت -كه ماشه را فعال ميكند- عمدا تعريف نشده باقي مانده است كه فضايي براي تفسيرهاي يكجانبه ايجاد ميكرد. از منظر تحليل گفتمان، اين ابهام به قدرت مسلط (غرب) اجازه ميدهد كه در آينده هر عمل ايران را «قابل توجه» تفسير كند. اين ابهام، بيثباتي گفتماني ايجاد كرد و فضايي براي تفسيرهاي يكجانبه فراهم آورد.
۴- بازنمايي رسانهاي و تحريف گفتماني
(Media Representation)
در رسانههاي غربي، مكانيسم ماشه به عنوان يك «ضمانت اجرايي» (Guarantee) معرفي شد، درحاليكه در رسانههاي ايراني، به «تهديد غيرمنصفانه» تعبير شد. اين دوگانگي گفتماني، نشاندهنده جنگ روايتها است كه در آن هر طرف ميكوشد معناي مكانيسم را به نفع خود تغيير بدهد.
تحليل گفتمان رسانهها نشان ميدهد كه واژههاي به ظاهر فني مانند Snapback ميتوانند به ابزاري براي جنگ رواني تبديل شوند. اين تفاوت در بازنمايي رسانهاي در داخل و خارج، نشاندهنده جنگ روايتها بر سر معناسازي از متن توافق بود.
بايد دائما خود را وفادار ثابت كند. اين نوع پويايي گفتمان، به تقويت بياعتمادي متقابل و تضعيف روحيه همكاري كه اساس توافق بود، انجاميد. اين تحليل نشان ميدهد كه زبان و قدرت در توافقهاي بينالمللي مولفه تفكيكناپذير هستند و بدون درك عميق از گفتمان، نميتوان برجام را به درستي تحليل كرد.