تغيير محيط بينالملل و آينده ايران
سرعت چرخه تغييرات را افزايش داده و موازنه قدرت را برهم زده است.
4- فضاي مجازي و عمومي شدن اطلاعات: يكي از پيامدهاي فناوري نوين، عمومي شدن اطلاعات و رشد آگاهي ملل به وسيله تكنولوژي رسانه است. برخلاف گذشته، امروزه نميتوان اطلاعات را در انحصار نگه داشت، زيرا بسياري از مردم با استفاده از تكنولوژي ارتباطات، آن را به دست ميآورند. اين آگاهي موجب هيجانات بسيار در داخل كشورها و روابط بينالملل شده است.
5- دهكده جهاني: نتيجه فضاي مجازي، نزديك شدن مردم جهان به يكديگر و افزايش چرخش اطلاعات و حساس شدن انسانها نسبت به شرايط يكديگر است. اين موضوع مسووليت و زير سوال رفتن مقامات كشورها را زيادتر نموده و موجب نوعي انتظارات فزاينده شده است.
همه اين موارد موجب گرديده كه محيط بينالملل تحولات جديدي را شاهد باشد كه بر تكتك كشورهاي جهان تاثير ميگذارد و آنها را در چرخه پيشرفت يا سقوط قرار ميدهد. يكي از ويژگيهاي دوران گذار اين است كه اگر كشورها نتوانند خود را با آن تطبيق كنند يا با مديريت درست از آن خارج شوند، نابود ميگردند. نمونه آن را در تاريخ ميتوان پيدا كرد. امپراتوريهايي همچون شوروي، عثماني، شارلماني و حتي كشورهاي كوچكي همچون يوگسلاوي و... سرعت و عمق تغييرات در زمان حال بسيار بيشتر از گذشته است و نياز به هوش و مديريت قوي دارد تا كشوري مانند ايران كه در طول قرنها پابرجا مانده و شكسته نشده، همچنان بتواند به حيات خود ادامه داده و پيروز از اين ميدان خارج شود. براي اين منظور، نياز به عوامل و لوازمي دارد كه شامل موارد ذيل است:
- اولين و مهمترين عامل، آمادگي براي اين تغيير است. آگاهي و اطلاعات دقيق داشتن از شرايط محيط پيرامون و نظام بينالملل و همچنين اين مهم كه تغييرات منتظر ما نميماند. نبايد نسبت به حوادث پيرامون بيتفاوت بود و بايد ديدي فراتر از اتفاقات داشت و با يك تحليل درست مسائل را مورد ارزيابي و دقت قرار داد.
- دومين عامل، ايجاد ثبات و تقويت نهادهاي داخلي است. براي هوشمندانه برخورد كردن با فضاي بيروني، محيط داخلي بايد قوي و مستحكم باشد. اين مهم نيز پيش نميآيد مگر آنكه رضايت عمومي از سيستم داخلي به وجود آيد.
- سومين عامل، ديپلماسي هوشمندانه است. در كنار سياست داخلي درست و منسجم، نياز به ديپلماتهاي ورزيده و آگاه نسبت به محيط بينالملل وجود دارد كه بتوانند ضمن رصد حوادث و تحليل درست، بهموقع وارد عمليات ديپلماتيك و نجات كشور شوند.
- چهارمين عامل، تنوعبخشي در روابط با كشورها و پيمانهاي منطقهاي است. باتوجه به محيط سيال بينالمللي، تكيه كردن به يك يا چند كشور محدود كه هر زمان ممكن است براساس منافع ملي خودشان، تغيير مسير بدهند، اشتباه بوده و يك سياست خارجي منطقي حكم ميكند كه تخممرغها را در يك سبد نگذاريم.
به هر صورت، اگر ميخواهيم از چرخه تمدن جهاني و حتي تماميت ارضي كشورمان، خارج نشويم بايد به سرعت خودمان را با وضعيت موجود وفق داده و به راهكارهاي مطمئن بينديشيم.