تندروها به سر خط برگشتند
برخي از تصميمات مقابله با تحريمها قابل اعلام عمومي نيست؛ ولي تصميم ما اين است كه از اين تحريمها استفاده كنيم و توليدات خود را گسترش داده و جهاني كنيم. از اين كار زشت آنها براي برپايي يك نظام اقتصادي جديد در جهان بهره ببريم. » چند ماه بعد با تمسخر در پاسخ خبرنگاران گفت اگر برويد در خيابان مردم اصلا نميدانند تحريم چيچي هست. «تحريم نمنه ده». اين سال به مسخره كردن تحريمها گذشت. در سال بعد و هنگامي كه تحريمهاي امريكا عليه بانك مركزي و نفت آمد، ديگه نتوانست تحمل كند كه با تغيير لحن گفت اينها جنايت عليه بشريت است. سپس از سال ۱۳۹۱ كه فشار اقتصادي آمد و تورم سر به فلك كشيد، لحن او هم عوض شد و در دي ۱۳۹۱ يعني آخرين ماههاي حضورش در پاستور و در مجلس گفت: «حتما موضوع تحريم تاثيرگذار خواهد بود اما بايد آن را مديريت كنيم. آنها ميخواهند با اعمال تحريمها از مردم ما انتقام بگيرند. طبيعتا هم اين تحريمها ابتدا باعث كاهش سرعت رشد كشور شده و بر قشر وسيعي از مردم فشار خواهد آورد و در ثاني هم باعث نوسانات قيمت و تاثير بر قشري از مردم ايران كه درآمد ثابتي دارند خواهد شد. وي در پايان دوره خود گفت: سئوال من اين است كه چگونه ميتوان با اين تحريمها و مشكلاتي كه ايجاد ميكند، مقابله كرد. » در اين ميان جشنهاي هستهاي آنان هم كمهزينه نبود. ولي هنگام ترك صندلي رياستجمهوري كه برايشان سنگين بود، دوباره به ياد پيروزي ملت ايران در مقابله با استكبار افتاد، در حالي از پاستور رفت كه بدترين تحريمها را به عنوان هزينه نابخردي به دامن اين ملت گذاشته بود. وي كه از انكار اثرگذاري تحريمها آغاز كرده بود، با تقابل و بياعتنايي و مسخره كردن تحريمها ادامه داد و خود را پشت حق هستهاي پنهان كرد و مشغول معكوسنمايي واقعيت شده بود ولي در سال پاياني تغيير لحن داد و در پي پرسيدن راههاي مقابله با تحريمها بود!!
او رفت در حالي كه چند ماه پيش از او مذاكرات محرمانه و مستقيم در مسقط ميان نمايندگان ايران و امريكا آغاز شده بود، چون سيستم سياسي متوجه تبعات اين سياستها شده بود. با آمدن روحاني بهطور طبيعي از آن گفتوگوها استقبال كردند، و ادامه دادند. دو سال طول كشيد تا به برجام رسيدند. در اين فاصله جريان تندروي تابع احمدينژاد در ضديت با برجام و تفاهم فروگذار نكرد. ولي در هر صورت حمايتهاي رسمي و مردم مانع از موفقيت آنان شد.
برجام دو سال پابرجا بود و وضع جامعه خوب شد ولي از بد روزگار دوران طلايي برجام طولاني نبود. با آمدن ترامپ به كاخ سفيد، گويي هديهاي آسماني نصيب تندروها شد و بسيار مشعوف شدند، چون ترامپ قصد خروج از برجام را داشت. عصبانيت آنان بيش از هر چيز از نتايج مثبت برجام و رضايت مردم بود. آنان در مجلس و بيرون آن دنبال آتش زدن برجام افتادند، ولي هر طور بود ايران تحمل كرد، هرچند شديدترين تحريمها را در سال ۱۳۹۸ متحمل شد. ولي اينبار شانس عليه تندروها بود و در سال ۱۳۹۹، ترامپ شكست خورد و تندروها عزادار شدند و دموكراتها براي احياي برجام آمادگي داشتند. ولي به چند دليل تندروها مخالف احياي برجام بودند. دليل اول، بهبودي وضع و رضايت مردم مطلوب آنان نبود. به علاوه چون خود را آماده انتخابات ۱۴۰۰ كرده بودند تا در يك انتخابات انحصاري برنده شوند، نبايد هيچ شانسي براي هيچ رقيبي باقي ميگذاشتند، در حالي كه بازگشت برجام معادل موفقيت دولت و نامزد مورد حمايت آن بود. تندروها نياز داشتند كه دولت روحاني را با نهايت توان تخريب كنند، به همين دليل هم در اعتراضات ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ نقش داشتند. در اين تخريب بهطور كامل موفق بودند. به همين علت اجازه احياي برجام را ندادند و با قانوننويسي مانع از بازگشت برجام در بهمن ۱۳۹۹ شدند و مذاكرات بعدي هم تا تابستان اغلب صوري و بيپشتوانه بود، تا اينكه خودشان وارد ساختمان پاستور شدند و گمان كردند تخم دو زرده خواهند گذاشت و ابتدا قدري سربالا پاسخ اروپاييها را دادند و مذاكرات را براي ماهها به عقب انداختند. آنان كه برجام را « سند زور » ميدانستند با آمدن به رياستجمهوري مدعي شدند كه بايد برجام اصلاح شود!! و ديگر حرف از خروج برجام نزدند. سپس شعار لغو يك باره تحريمها را دادند. ولي جالبترين ادعاي آنان مربوط به الآن است كه ميگويند از همه شرطها گذشته بودند و داشت برجام احيا ميشد كه اعتراضات ۱۴۰۱ اين فرآيند را مختل كرد. در واقع حتي نميخواهند اندكي مسووليتپذيري از خود نشان دهند لذا يك داستان جديد ساختهاند و ميگويند كه: « در حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل در شهريور ۱۴۰۱، ملاقات مهمي در سطح رييسجمهور بين رييسي و مكرون انجام شد. مذاكرهكنندگان ايران در شهريور ۱۴۰۱ به توافقي كه طرف غربي به آن تن دهد، بسيار نزديك شدند. پس از دو ساعت مذاكره، مكرون به صورت نمادين دستهاي خود را بالا برد و صراحتا پذيرفت كه نه تنها امريكا، بلكه اروپاييها نيز به تعهدات خود در برجام در قبال ايران عمل نكردهاند و قرار شد، مذاكرات براي نتيجه نهايي در سطح وزارت خارجه ادامه يابد. با بروز اغتشاشات خياباني در ايران، طرفهاي غربي با طمع به براندازي نظام، ميز مذاكره را ترك كردند. » آن اندازه دقت ندارند كه اين سفر پس از آغاز اعتراضات در جنبش مهسا انجام شد و اگر اين كار مانع بود، اصلا آن توافق را در همان زمان نميپذيرفتند. و اگر مكرون چنين گفته بود همان زمان تو بوق ميكردند.
با اتفاقات ۷ اكتبر در سال ۱۴۰۲ و سپس درگيري ايران و اسراييل و بعد سقوط بالگرد و ترور هنيه و نصرالله و... ماجرا تغيير كرد تا جنگ اخير كه صورت مساله را به كلي متحول نمود. آنان كه دشمن برجام بودند، به يك باره ياد علت شكست آن كه مكانيزم ماشه باشد افتادند و دنبال مقصر آن گشتند. ولي فراموش كردند كه اگر اين كار را خيانت ميدانند و بايد مقصر آن را پيدا كنند، خوشحالي آنان از اجرايي شدن اسنپبك چه معنايي خواهد داشت؟ مثل اين است كه در پي انتقام از عامل قتل نزديكان خود باشند تا او را مجازات كنند ولي در عين حال از قتل او بسيار خرسند و خشنود باشند و جشن بگيرند.
البته آنان در پايان اين تراژدي به همان نقطه آغاز آن در زمان احمدينژاد رسيدند. او تحريمها را مسخره و از آن استقبال ميكرد، و ادامهدهندگان راه او نيز از بازگشت قطعنامههاي تحريمي خشنود هستند. نتيجه اين رفتار دير يا زود روشن خواهد شد. در هر دو مقطع و در طول اين ۲۰ سال، همسويي كامل با اسراييل و نتانياهو و تندروهاي امريكايي و براندازان كاملا مشهود است.