مصاف در ميدان فرهنگ و رسانه
نيوشا طبيبي
اين روزهايي كه ميگذرند، به خصوص در پايتختهاي اروپاي غربي، روزهايي تاريخي هستند. روزهايي كه ما براي چندين دهه آرزوي ديدنش را داشتيم. تشت رسوايي اسراييل و ديگر مدعيان انسانيت و دموكراسي و حقوق بشر از بام افتاده و ملتها به عمق دروغهاي آنها پي بردهاند. جنگ 12 روزه، نام ايران را دوباره بر سر زبانها انداخته. اينبار به دور از حجم عظيم تبليغات ضدايراني، مردم كشورهاي غرب اروپا درصدد بازشناسي كشوري برآمدهاند كه سالهاست در موج پروپاگانداي رسانههاي غربي متهم به تروريسم شده است. ناگهان چشمها به دفاع اخلاقي و انساني ايران از ملت مظلوم فلسطين باز شد. آنها كه اهل انديشيدن و جستوجو بودند، گفتند كه ايران از چند دهه پيش ميدانست كه چه ظلمي بر مردم بيگناه فلسطين ميرود و از منظر اخلاقي و انساني به دفاع از آنان پرداخت و از همان چند دهه پيش تاوان سنگيني بابت آن داده است. اين روزها با اين شرايط جديد، بهترين فرصت را براي ما به وجود آورده كه پيام صلح و دوستي و انسانيت و مهري كه در فرهنگ ملي و ديني ما نهفته است را به جهانيان برسانيم. عليالقاعده دستگاههاي متولي فرهنگ، به خصوص آنها كه به موجب قانون ماموريتشان براي تبليغات در خارج از كشور تعريف شده است، بايد با استفاده از تمامي ظرفيتهاي معنوي و مادي به مصاف جبهه دروغ و تزوير بروند، اما چرا نميروند؟
كارها در پيچ و خمهاي اداري و مصوبههاي شوراها متوقف ميماند، ارتباط با مهاجران ايراني اغلب با ترس و احتياط همراه است. آنچه خود نظارهگر هستم، بهرغم بسياري از محدوديتها، كار كردن با غير ايراني مطلوبتر و گواراتر به نظر ميرسد تا همكاري با فعالان فرهنگي خارج از ايران. از اين ميگذرم كه بيشتر از اين نميشود در اين خصوص قلم زد، روزي روزگاري اگر سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي علاقه داشت كه از عملكرد رايزنيهاي خود با خبر شود، ميتوانم گزارشي از آنچه شاهد بودهام را ارائه كنم.
عرض ميكردم كه اين فرصت، لحظهاي است كه ما سالها آرزويش را داشتهايم. جنگ، چشمها را دوباره به روز ما و سرزمينمان گشود. گويي نسل فعلي اروپا و امريكا، تازه با نام كشور فوقالعادهاي به نام ايران آشنا شدند. آنها كشوري را ديدند كه زير شديدترين تحريمهاي تاريخ به طول پنج دهه، توانسته در مقابل هجوم خارجي بايستد. شهرهايش زيبا و سرسبز و مردمانش مثل ديگر مردم جهان هستند. آنها كه شجاعت كردند و تابوي سفر به ايران را شكستند، ديدند كه با وجود فشار اقتصادي بسيار شديد، تهران شهري مدرن و بزرگ است. فروشگاههاي زنجيرهاياش مملو از كالاهاي ساخت ايران است و زندگي عادي جريان دارد. چيز عجيبي وجود ندارد، اگر هاواناي كوبا تحت فشار تحريمها در دهه ۶۰ ميلادي متوقف مانده و توريستها براي ديدن اين وضع به آن سفر ميكنند، اما تهران از تمامي مواهب يك شهر بزرگ امروزي برخوردار است.
جاي تاسف عميقي دارد كه ما در تمام چند دهه گذشته نتوانستهايم عظمت فرهنگ و تاريخ و تواناييهاي ايران را به جهان نشان بدهيم.
سينماي ايران براي سالهاي متمادي، مورد توجه جهان بوده، امروز فرصت خوبي است كه با نمايش فيلمها و انيميشنها و مستندهاي ايراني نظر كنجكاوان عالم را جلب كنيم. اگر ما در اين عرصهها ناتوان و بيعمل و انگيزه وارد شويم، افراد و جريانهاي ديگري هستند كه با پشتيباني مالي و حمايتهاي معنوي رسانهاي پاسخگوي پرسشها خواهند شد و روايت مجعول و نادرست خود را به خورد مردم خواهند داد. همين روزها مجامع ضد ايراني هم بسيار فعال هستند. انجمنها و سازمانهايي در كارند كه از مراكز متعددي كمك دريافت ميكنند و درصدد جلب نظر مردن بر ضد ايران هستند.
در اين شرايط ما در عرصه ديپلماسي عمومي و ديپلماسي فرهنگي ناتوان و بيانگيزه ظاهر ميشويم. افرادي بر سر اين مسووليتها گمارده ميشوند كه از ظرفيتهاي فرهنگي بالقوه ايران به كلي بيخبر هستند يا فقط با حوزه تحصيلي و تربيتي خود آشنايي دارند. براي همين، به جاي استفاده از ابزارهاي رنگارنگ و متنوع و بسيار جذاب فرهنگ ملي و اسلامي ايران، اساس ماموريت خود را در قالب آشنايي مردم كشور ميزبان با مفاهيم مذهبي قرار ميدهند. اين نگاه هم در جاي خود و در زمان مناسب البته كاركرد و مخاطب خود را دارد، اما در حالي كه ما در توضيح مباني اخلاقي و پايههاي نظري و تاريخي ضديتمان با ظلم و تروريسم و آدمكشي كاري نكردهايم، سخن گفتن از منطق جهاد، البته موجب سوءبرداشت خواهد شد. عرض من اين است كه ما بايد هر چه زودتر برنامهاي مدون براي تثبيت جايگاه فرهنگي و تاريخي ايران در اذهان نسل حاضر باز كنيم.
اين دريچه تا ابد باز نخواهد ماند، دشمنان ايران و ايراني با تمامي امكاناتشان به ميدان آمدهاند تا چهره ايران را مخدوش كنند، تاريخش را بياهميت جلوه دهند و رد ما را در بين ملل ديگر پنهان كنند.
زبان و ادبيات فارسي، سينما و موسيقي ايران ابزارهايي هستند كه ما ميتوانيم با تكيه بر آنها تصويري شايسته از كشورمان ارائه كنيم، دلهاي مردمان را به سوي خود بكشيم و دشمنان را در جنگ رسانهاي به راحتي شكست دهيم.