• 1404 سه‌شنبه 22 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6163 -
  • 1404 سه‌شنبه 22 مهر

درنگي بر آثار ميترا ابراهيمي در نمايشگاه «پيروان پوسيدگي»

زوال عقلانيت

هومن هنرمند

از لحظه‌اي كه به گالري پا گذاشتم فضاي خاكستري و تيره حاكم بر نمايشگاه مرا فرا گرفت. كارها را يكي پس از ديگري مي‌ديدم و همه ‌جا با فيگورهايي بدون چهره روبه‌رو مي‌شدم. هر چه بيشتر نگاه كردم، مي‌ديدم هيچ‌ كدام از فيگورها چهره ندارند. استيت‌منت نمايشگاه را براي بار چندم مي‌خواندم: «سنگ‌ها خاك مي‌شوند، فسيل‌ها دوباره نفس مي‌كشند، استخوان‌ها گل مي‌دهند و در گردونه خاك دوباره و دوباره تكرار مي‌شوند. اما در ذهنم درآميختگي آنها با انسان تصوير انديشه‌هاي سختي شدند كه نه بارور مي‌شوند، نه مي‌ميرند، مي‌مانند، ساكن.»
ميترا ابراهيمي به فراخور زمانه و اتمسفر موجود متريال و تكنيك را برمي‌گزيند. در اين نمايشگاه انتخاب او مداد سياه، پن پاستل، پاستل نرم رنگي و قلم فلزي با مركب بوده است. اين نوع متريال به‌ خوبي محتواي سياه و تلخ آثار را به ‌نمايش درآورده. در كارهاي او چهره‌ها با چوب و ريشه‌هاي خشك پوسيده، جمجمه و سنگ‌ها با بدن انسان تركيب شده‌اند. اين نمايشگاه زوال و پوسيدگي خرد و تعقل در انسان معاصر را نشان مي‌دهد. از عصر روشنگري بود كه عقلانيت ركن اصلي وجود انساني را نمايندگي مي‌كرد. هر چه تاريخ رو به جلو حركت كرد، نه مسيري خطي و متكي بر پيشرفت مداوم عقلانيت، بلكه در مقاطعي با از بين رفتن اين ركن اساسي مواجه شديم. وقتي با حجم انبوه سرايت خشونت و از بين رفتن اخلاقيات در جوامع روبه‌رو شديم، از خود پرسيديم: آيا همچنان مي‌شود بر عقلانيت اتكا كرد؟  انديشمنداني مثل فرويد دست روي همين تناقض موجود در وجود انسان گذاشتند. آدمي از يك ‌سو خود را بهنجار و در وضعيتي متناسب نشان مي‌دهد و از سوي ديگر كارهايي از او مي‌بينيم كه با پيش‌بيني ما از يك انسان عاقل و بهنجار مطابقت ندارد. اينجاست كه پاي ضمير ناخودآگاه و نيروهاي غيرقابل‌‌پيش‌بيني حاكم در ذهنيت او به ميان كشيده مي‌شود. انسان نه‌ هميشه انساني عقلاني، بلكه در مقاطعي تبديل به هيولايي بي‌رحم مي‌شود. با اين تفاسير آنچه انديشه اخلاقي منشعب از روانكاوي پيش مي‌كشد و بُعد خوش‌بينانه ماجراست، امكان وجود درمان و رهايي نسبي از حاكميت نيروهاي غيرقابل‌پيش‌بيني حاكم بر روان انسان است.  نمايشگاه ميترا ابراهيمي آدمي را در شكل و شمايل خوفناك خود نشان مي‌دهد. دست روي آن بخشي مي‌گذارد كه هميشه سعي دارد آن را پنهان كند. او نه انساني عاقل، بلكه در لحظاتي بيشتر حيواني متكي بر غرايز است. اين شكل از نمايش انسان، ناگزير او را به بخشي بدوي و خوي حيواني متصل مي‌كند. جايگزيني چهره سوژه با عناصري از طبيعت و تكه‌هايي از فيگورهاي حيواني، حكايت از ارتباط ناگسستني انسان با خوي طبيعي و حيواني خود دارد. در نمايشگاه «پيروان پوسيدگي» فرم همچنان متناسب و چشم‌نواز، تيرگي محتوا را پنهان مي‌كند. گرچه فيگورهايي متلاشي و غير‌قابل ‌شناسايي را مي‌بينيم با اثري شعاري مواجه نيستيم و اگر نمايشگاه حامل پيامي اخلاقي باشد كه شايد تلنگري به انسان معاصر بزند، اين پيام درهم‌تنيده در فرم و بعد از مشاهده اتمسفر حاكم بر نمايشگاه به ذهن سرايت مي‌كند. فضاي تيره و خاكستري نمايشگاه دو ويژگي اثر هنري را براي مخاطب برجسته مي‌كند: يكي اينكه هنرمند مي‌تواند كار هنري را به اتكاي ذهنيت فلسفي يا حتي اخلاقي بيافريند و ديگر اينكه تكنيك و فرم را همچنان متكي بر اقتضائات زيبايي‌شناختي، زيبا و درخشان نمايش دهد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون