• 1404 چهارشنبه 23 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6164 -
  • 1404 چهارشنبه 23 مهر

اهميت ناصر تقوايي در مقام نويسنده در گفت‌وگو با صمد طاهري

داستان‌نويسي ماندگار تنها با يك كتاب

تقوايي در تنها مجموعه‌اش كه نيم‌قرن پيش منتشر شد با ارائه نوع تازه‌اي از داستان‌ كوتاه تحولي در اين گونه ادبي ايجاد كرد

گروه هنر و ادبيات

 خبر كوتاه و غم‌انگيز بود. ناصر تقوايي درگذشت. مصداق خبري كه هميشه منتظر نشنيدنش بوديم انگار! او را اگرچه در مقام فيلمساز - مولف مهم سينماي ايران مي‌شناسيم كه نامش پاي تعدادي از مهم‌ترين آثار سينمايي ايران مي‌درخشد و هم البته يكي از مهم‌ترين مجموعه‌هاي تلويزيوني يعني سريال اقتباسي «دايي‌جان ناپلئون». اما او پيش از همه اينها نويسنده تعدادي از مهم‌ترين داستان‌هاي كوتاه فارسي هم هست. كمتر نويسنده‌اي در ايران بوده كه تنها با يك كتاب نامش را به عنوان داستان‌نويس در تاريخ معاصر ادبيات تثبيت كرده باشد. بي‌شك تقوايي با تنها مجموعه‌اش يعني«تابستان همان سال» كه نيم‌قرن پيش منتشر شد، يكي از اين معدود نويسندگان است. به اين اعتبار، درگذشت او تنها ضايعه‌اي براي سينماي ايران نيست، بلكه داغش سينه ادبيات داستاني فارسي هم به قاعده مي‌سوزاند.

با صمد طاهري، داستان‌نويس آباداني درباره ناصر نقوايي داستان‌نويس و جهان داستاني او گفت‌وگو كرديم.

   شما و ناصر تقوايي در دو چيز اشتراك داشته‌ايد؛ هر دو نويسنده و هر دو آباداني. فكر مي‌كنيد زادگاه و شهري كه تقوايي در آن رشد كرد، چقدر در هنر و به‌ طور مشخص نويسندگي او تاثير داشته؟

آبادان يكي از جايگاه‌هاي اصلي داستان كوتاه در ايران بوده. از وجه ديگري، هنر سينما هم خيلي زود در اين شهر فعال شد. در زمينه ترجمه هم باز به همين ترتيب. بزرگاني مثل نجف دريابندري، صفدر تقي‌زاده، محمدعلي صفريان و... از آبادان برخاستند. در زمينه سينما هم ناصر تقوايي، امير نادري و خيلي‌هاي ديگر. تقوايي با داستان كوتاه شروع كرد و همان يك مجموعه داستان يعني «تابستان همان سال» را در دهه ۵۰ منتشر كرد كه در زمان خودش در زمره كارهايي بود كه بسيار به آن توجه شد. «تابستان همان سال» يكي از مجموعه داستان‌هاي كوتاهي بود كه تاثير زيادي بر نويسندگان جوان گذاشت.

    اين تاثيرگذاري به نظر شما بيشتر ريشه در چه چيزي داشت؟

تقوايي در «تابستان همان سال» شايد بتوان گفت نوع ديگري از داستان‌نويسي را ارائه كرد. داستان‌هايي كه ويژگي‌هاي نويي در زمانه خود داشتند. اغلب هم زندگي كارگري در آنها بود. كارگراني كه در صنايع مستقر در جنوب، خوزستان و به ‌طور مشخص آبادان آن سال‌ها و عمدتا در صنعت نفت مشغول فعاليت بودند. درون‌مايه داستان‌ها مسائلي بود كه اين كارگران با آنها روبه‌رو مي‌شدند و مشكلاتي كه گريبانگير اقشار زحمتكش و مردم فرودست آبادان بود در داستان‌هاي تقوايي ترسيم شده.

    پس شما هم موافقيد كه همان يك كتاب به تقوايي جايگاه انكارناپذيري در داستان كوتاه فارسي داده است.

بله، البته ممكن است بعضي‌ها بگويند حالا بعد از اين ‌همه سال كه سراغ آن كتاب مي‌روند و داستان‌هايش را مي‌خوانند، يك مقدار افراط در يك جاهايي از داستان‌ها مي‌بينند.

    افراط در چه چيز؟ در شيوه روايت يا درون‌مايه؟

مثلا فرض كنيد در صحنه‌هايي كه - به قول معروف - به كارهاي ممنوعه مربوط مي‌شود. خب، تا حدي هم همين‌ طور هست. يك مقدار به نظر مي‌رسد افراط كرده. مثلا در روايت خوشگذراني‌هايي كه خارجي‌ها در آبادان داشتند، ولي به هر حال آن مسائل، مسائل آن روزگار جامعه آبادان و جنوب و مردم‌ فرودستي كه عمدتا در صنايع كار مي‌كردند، بوده. قصه‌ها ايراني‌اند، حالا اگر تاثيري در فرم روايت هست، خيلي مهم نيست. قصه‌گويي به هر حال يك امر انساني است و كسي نمي‌تواند ادعا كند كه اين را كشور و زبان من اختراع كرده. داستان‌نويسي يك چيز همگاني و همه نويسندگان چه امريكايي، چه آلماني، چه فرانسوي، چه انگليسی و روسی و نويسندگان كشورهاي شرق از ايران تا چين و ژاپن و... همه در پديد آوردن آثار اين ژانر مشاركت دارند. به هر حال، ناصر تقوايي در همه داستان‌هاي كوتاه خود موفق شده است كه كارهاي ايراني بنويسد و من فكر مي‌كنم «تابستان همان سال» مجموعه ماندگاري  است.

    تقوايي از فيلمساز - مولف‌هايي بود كه از ادبيات داستاني سراغ سينما رفته بود و تاثير ادبيات حتي در كارهاي سينمايي او هم مشهود است. چه در شكل فيلمنامه‌نويسي، چه در گرايش به اقتباس و چه حتي در نوع نگاه و نماهايي كه سرشار از زيبايي‌شناسي ادبي‌اند.

همين‌طور است. امير نادري هم تقريبا چنين حالتي داشت. او هم داستان‌نويس بود و داستان‌هاي كوتاه مي‌نوشت. سال‌ها پيش هم دفتري از داستان‌هايش منتشر شد.

    «ساز دهني و چند قصه ديگر»؟

بله، نشر آوا منتشر كرده بود اگر اشتباه نكنم. هر دوي اينها، هم نادري و هم تقوايي، از داستان‌نويسي به سمت سينما رفتند  و خب  در سينما  هم  موفقيت‌هاي خوبي به دست آوردند.

    مي‌خواهيم سليقه سينمايي شما را به عنوان يك داستان‌نويس بدانم. كدام فيلم تقوايي را بيشتر دوست داريد؟

هر چند تعداد فيلم‌هاي كارنامه‌اش زياد نيست اما فيلم‌هاي مختلفي ساخته. بي‌شك شاخص‌ترين آنها «ناخدا خورشيد» است. در سريال‌سازي تلويزيوني هم مجموعه اقتباسي «دايي‌جان ناپلئون» عام و خاص آن را ديده‌ و پسنديده‌اند، اثر شاخصي است. كارهاي شاخص ديگري هم دارد مثل «اي ايران»، «صادق كُرده»، «كاغذ بي‌خط» و... اما هيچ كدام به پاي «ناخدا خورشيد» و «دايي‌جان ناپلئون» نمي‌رسند. من معتقدم ماندگاري يك هنرمند ربطي به تعداد آثار او ندارد و تقوايي با هم تعداد اثر، همان يك كتاب و چند فيلمش در تاريخ هنر و ادبيات اين كشور ماندگار است. كار جدي، حتما ديده مي‌شود و در يادها و در تاريخ مي‌ماند. من فكر مي‌كنم تا زماني كه سينما وجود دارد، اصلا فيلم وجود دارد، «دايي‌جان ناپلئون» زنده خواهد بود و هرگز از يادها نخواهد رفت.

    برگرديم به نويسندگي تقوايي. گفتيم او يك كتاب از داستان‌هايش دارد و آن هم مجموعه مهمي است. به نظر تا حدي كه در تاريخ داستان‌نويسي فارسي نمي‌توان نامي از تقوايي و «تابستان همان سال» نبرد. همان‌طور كه در سطحي فراتر از «سنگر و قمقمه‌هاي خالي» بهرام صادقي. در مورد جايگاه تاريخي تقوايي نويسنده، اين‌ طور فكر  نمي‌كنيد؟

چرا، همين ‌طور است. نام تقوايي به عنوان نويسنده داستان‌هاي كوتاه با همان يك كتاب مي‌ماند. همان طور كه خيلي‌هاي ديگر، شايد حتي با يك كتاب يا يك فيلم شاخص ماندند. دلايل ماندگاري او هم روشن است. در زمان خودش نوآورانه با داستان رفتار كرد. نوع جديدي از داستان‌نويسي را ارائه داد. اينكه او را با داستان‌نویسی امروز مقايسه كنيم و معيارهاي امروز را در بررسي داستان‌هاي تقوايي به كار ببنديم، كار درستي نيست. روشن است كه داستان‌هاي 50 سال پيش با همه اهميت‌شان با ملاك‌هاي امروز، امتيازهاي ‌امروز را از ما نمي‌گيرند. با اين حال نبايد غافل شويم از تحولي كه داستان‌هاي همان يك كتاب تقوايي در زمان خودش ايجاد كرد. او نويسنده غيرمتعارفي بود در زمان خودش و در عين حال تعدادي از داستان‌هاي شاخص زمان خودش را نوشت و همان طور كه گفتيد، او اين جايگاه را تنها با يك كتاب به دست آورده. در ايران و جهان ديگراني را هم داريم كه يك كتاب سبب اهميت و شهرت آنها شده است. حتي بعضي‌ها آثار متعددي دارند كه فقط يك اثر آنها را مطرح كرده. مثلا فرض كنيد سلينجر كتاب‌هاي مختلفي دارد اما كتابي كه بيش از همه او را با آن مي‌شناسيم «ناطور دشت» است. به نظرم اين كتاب جايگاه نويسنده‌اش را در ادبيات جهان تثبيت كرد.

    دلايل كم‌كاري تقوايي را در چه عواملي مي‌بينيد؟ چقدر به خاطر انسداد فضا و تا چه اندازه مربوط به مسائل خود  او  بود؟

راستش نگذاشتند تقوايي كار كند. در واقع تحت فشار بود و هنرمندي هم نبود كه در هر شرايطي كار كند. ضمن اينكه كارهايي هم كرده كه بعضا به دلایلی به سرانجام نرسيده. و مسائلي مانند اينها. با همه این اوصاف به نظر من ناصر تقوايي يكي از نام‌هاي ماندگار هنر و ادبيات ايران است. چه با همان چند فيلمش در سينما و چه با آن تنها مجموعه داستانش در زمينه داستان كوتاه.

    گفته مي‌شود كه تقوايي در داستان‌هاي كوتاهش از همينگوِي متاثر بوده. به نظر مي‌رسد تاثيرهايي مانند اين را در آثار خيلي از نويسندگان مي‌توانيم ببينيم. مهم اين است كه او داستان خودش را خلق مي‌كرده و تاثيرپذيري منجر نوشته شدن داستان‌ها و فيلمنامه‌هاي بي‌اصالت  نمي‌شده. 

بله، مي‌گويند داستان‌نويسي او متاثر از ارنست همينگوي بوده؛ خب، اينكه لزوما ايراد نيست. اين تاثير كلا در آبادان آن زمان اجتناب‌ناپذير بود. آبادان شهري بود كه به دليل همان ارتباطات گسترده جهاني كه به موضوع پالايشگاه و نفت مربوط مي‌شد، يك شهر بين‌المللي بود. به خصوص تا 1332 كه خارجي‌ها و خصوصا انگليسي‌ها و امريكايي‌ها به عنوان كارشناسان ارشد شركت نفت در آبادان بودند. بعد از ۱۳۳۲ همه رفتند اما تا زماني كه بودند، تاثير خودشان را گذاشتند. شما اين تاثير را در آميختگي لهجه آباداني‌ها با زبان انگليسي مي‌بينيد كه هنوز هم هست. مترجمان ما هم سراغ آثار زبان انگليسي و عمدتا ادبيات داستاني امريكا رفتند و آثار نويسندگاني مانند همينگوي، فاكنر و... را به فارسي برگرداندند. اين هم تاثير خودش را خواه‌ناخواه روي نويسندگان خطه آبادان و خوزستان گذاشت. فقط تقوايي نبود. از عدنان غريفي تا ناصر موذن، مسعود ميناوي، تا حدودي نسيم خاكسار و ديگران.

    مهم‌ اين است كه تاثير به اين صورت باشد كه وجهي از اثر نويسنده انگليسي‌زبان را به مصادره داستان خودشان دربياورند و مقهور جهان او نشوند. تك‌تك داستان‌هاي «تابستان همان سال» از اين منظر قابل‌دفاعند. همان طور كه خودتان گفتيد، درون‌مايه‌ها كاملا ايراني‌اند و برآمده از مسائل مردمان جنوب. همان طور كه اقتباس مهمش از رمانِ «داشتن و نداشتن» همينگوِي وقتي به فيلمنامه و درز نهايت فيلم ماندگار «ناخدا خورشيد» مي‌رسد، ما با داستاني كاملا ايراني، با شخصيت‌هايي پايدار در فرهنگ و زيست ايراني روبه‌رو هستيم. آداب و نگرش‌ها و باورهاي اين آدم‌ها در ديالوگ‌ها و مناسبات‌شان با هم و فضاي پيرامون كاملا ايراني است. به ياد بياوريم ديالوگ‌هاي «ناخدا» را: «زندگي عين خرگوشه، نصفش حلاله و نصف ديگه‌ش حروم» با «تو مگه نه مسلموني؟» پيوند فرهنگ بومي با اثري جهاني در يك اقتباس از اين بهتر نمي‌شود.

كاملا همين‌طور است. او با اقتباس از رمان «داشتن و نداشتن» همينگوي در نهايت يك اثر كاملا ايراني و ماندگار در قالب سينما خلق كرده. هم داستان و هم فيلم «ناخدا خورشيد» كاملا ايراني‌اند. فيلمي مربوط به مردم بندرلنگه و تبعيدي‌هايي كه در دهه 40 به آنجا فرستاده شده بودند و داستان ناخدايي كه در آن فضا زندگي‌اش دچار يك مساله بغرنج در ارتباط با آن تبعيدي‌ها مي‌شود. هم آن تبعيدي‌ها اينجايي‌اند، هم مردم بندرلنگه، هم خود ناخدا كه يك ناخداي كاملا ايراني و جنوبي است. داستان و زندگي كارگران ايراني مساله تقوایي بوده. چه كارگران شركت نفت كه ساكن آبادان بودند، چه فروشندگان و دوره‌گردها و... و كساني كه در فضاهاي جنوب و عمدتا آبادان از جمله نوشگاه‌ها و مراكزي شبيه آنجاها رفت‌وآمد داشتند. رفتار و حرف زدن و همه ويژگي‌هاي اين آدم‌ها كاملا ايراني است.

    تاكيدتان بر «ناخدا خورشيد» در بعد از انقلاب و سريال «دايي‌جان ناپلئون» در قبل از انقلاب است. فيلم‌هاي ديگرش چطور؟ مثلا «آرامش در حضور ديگران» كه در زمره فيلم‌هاي آغازگر از موج مدرني در سينماي ايران محسوب مي‌شود.

راستش فيلم خوبي است اما من آن را در تراز «ناخدا خورشيد» نمي‌دانم. اتفاقا به تازگي هم براي بار چندم آن را ديدم و همين نظر را دارم. گيرايي «ناخدا خورشيد» را ندارد. «ناخدا خورشيد» درخشان‌ترين كار تقوايي در سينما است. همان طور كه «دايي‌جان ناپلئون» يكي از درخشان‌ترين سريال‌هاي تاريخ تلويزيون است. نويسنده‌ و فيلمساز كم‌كاري كه در هر دو زمينه اهميت دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون