مهدي بيك اوغلي
«من مسائل خارجي را حل ميكنم، اما نگران اختلافات و تخريبهاي داخلي هستم.» اين عباراتي است كه رييسجمهور ديروز در نشست هيات دولت با بيان آنها تلاش كرده تصويري از مهمترين مشكلات كشور، مردم و دولت ارايه كند. رييسجمهور در ادامه اظهاراتش از افراد و گروههايي ياد ميكند كه مدام بر آتش قطببنديها و مشكلات ميدمند و باعث «عصبانيت، نگراني و نااميدي مردم ميشوند.»پزشكيان با تاكيد بر رويكردهاي تخريبي اين تندرو به اين نكته اشاره ميكند كه تندروها نه تنها باري از مشكلات جامعه، دولت و نظام برنميدارند بلكه با تخريب، سياهنمايي و زير سوال بردن همهچيز، مشكلات كشور و دولت را ثقيلتر و سنگينتر ميكنند. طيفهايي كه پزشكيان به آنها اشاره ميكند پس از انتخابات رياستجمهوري چهاردهم زخم خوردهتر از قبل، شمشير را براي دولت از رو بستهاند. افراد و گروههايي كه كمتر از 4ماه پس از تشكيل كابينه وزير اقتصاد دولت را به بهانه نوسانات ارزي استيضاح كرده و به مردم وعده ميدهند كه با رفتن همتي بازار ارز ثبات پيدا ميكند، اما با افزايش نوسانات نه تنها به اشتباه خود اقرار نميكنند بلكه 4وزير ديگر كابينه را در حالي كه تنها یک سال از عمر دولت سپري شده، براي استيضاح رديف ميكنند!
همه اين تخريبها و هتك حرمتها و توهينها در حالي است كه شخص رييسجمهور با كليد زدن پروژه وفاق اعلام آمادگي كرده كه از همه ظرفيتهاي كشور براي پيشبرد امور استفاده كند. به نظر ميرسد امروز بيشتر از هر زمان ديگر مساله افزايش اختيارات رييسجمهور براي فائق آمدن به اين زنجيره تخريب مطرح شده است. محسن هاشمي و غلامرضا ظريفيان دو چهره سياسي و فرهنگي هستند كه در گفتوگو با «اعتماد» به تبعات مخرب رفتارهاي افراد و گروهها تندرو در فضاي سياسي و اجتماعي پرداختهاند.
محسن هاشمي: صدا و سيما به رفتارهاي مخرب تندروها ضريب ميدهد
محسن هاشمي عضو شوراي مركزي حزب سازندگي در گفتوگو با «اعتماد» درباره صحبتهاي ديروز رييسجمهور در خصوص روند مخرب رفتارهاي افراطيون در كشور ميگويد: «صحبتهايي كه آقاي پزشكيان درباره آسيبهاي تندروي و افراط به درستي مطرح كردهاند، موضوع جديدي نيست و سالهاست كه كشور از اين رفتارها آسيب ديده است. پس از پیروزي انقلاب و بيش از 45 سال است كه اين مشكل در ايران وجود دارد. رفتارهاي راديكال و افراطي ضربات و آسيبهاي جدي به كشور زده و روند انسجام ملي را تخريب كرده است. نخستين نمونههاي اين تندرويها با ترورهاي فرقان آغاز شد و بخشي از مهمترين ظرفيتهاي كشور (از جمله آيتالله مطهري) را از ايران گرفت و پس از آن گسترش اختلافات در فضاي سياسي و اقليمي كشور باعث اتلاف سرمايههاي بسياري شد. »
هاشمي ادامه ميدهد: «بدترين شكل تندروي در سالهاي ابتدايي انقلاب ماجراي سفارت امريكا بود كه عليه دولت مهندس بازرگان ايجاد شد. پس از اين دوره، در كشور براي دورهاي كوتاه رفتارهاي تند و افراطي كاهش پيدا كرد و پس از مدتي اختلافات سياسي شكل گرفتند و باعث فعالتر شدن تندروها شدند. در سالهاي پس از جنگ8ساله ايران و عراق همه دولتهاي ايران با مشكل تندروها مواجه بودند و متاسفانه نظام حكمراني هم، در برخي موارد، بيشتر از آنچه كه لازم بود به تندروها فضاي فعاليت و تاثيرگذاري ميداد. اين روند به خصوص در دولتهاي آيتالله هاشميرفسنجاني و سيد محمد خاتمي خسارتهاي بسياري ايجاد كرد. اين افراطگريها متاسفانه همچنان ادامه دارد و روزي نيست كه تندروها دستاوردهاي دولت را زير سوال نبرند و براي كشور حاشيهسازي نكنند. »
اين فعال سياسي با اشاره به اينكه اگر قرار باشد معادلات داخلي و خارجي ايران حل شود، راهحل آن ايده اعتدال و ميانهروي است كه آيتالله هاشميرفسنجاني روي آن تاكيد داشتند، ميگويد: «بايد جلوي اين تندروها گرفته شود، اينها در كشور تكصدايي ايجاد كرده و مردم را از كشورشان زده كردهاند. متاسفانه برخي مواقع امنيتيها و برخي افراد در كانونهاي تصميمساز از اين تندروها دفاع ميكنند. اين دفاعها باعث شده اين تندروها روز به روز بيخيالتر و فعالتر شوند. كار به جايي رسيده كه اين طيفهاي راديكال جهتگيري توهين و تخريب و هتك حرمتها را به نهاد رييسجمهور رساندهاند. از دولت دوم آقاي روحاني اين جريان، رييسجمهور وقت را مخاطب قرار دادهاند! در دولت آقاي رييسي، روند توهينها متوجه آقاي قاليباف رييس مجلس شد و پس از آن در دولت پزشكيان دوباره كانونهاي تخريب و توهین و سياهنمايي را فعالتر كردهاند. اين توهينها و تخريبها در حالي است كه رهبر انقلاب به دفعات از رييسجمهور پزشكيان و عملكرد ايشان تعريف كردهاند. اما تندروها نشان دادهاند به تذكارهاي رهبري هم توجه لازم را ندارند.»
هاشمي در پاسخ به پرسش «اعتماد» كه چرا سر و صداي تندروها بازتاب زيادي در فضاي عمومي جامعه دارد؟ به نقش صدا و سيما اشاره كرده و ميگويد: «اساسا يكي از دلايل سر و صداي بالاي اين جريان حمايت رسانه ملي از آنهاست. اين روند در گذشته هم به همين شكل بود. هر زمان رسانه ملي با تندروها هماهنگ باشد و صداي آنها را بازتاب دهد، فريادهاي اين جريان بازتاب وسيعتري پيدا ميكند. در واقع مشكلِ اصلي رسانه ملي است كه به جاي بازتاب صداي مردم و دولت منتخب ملت، با تندروها هماهنگ است و به پايگاه رسانهاي آنها بدل شده است.»
او در پاسخ به پرسش ديگري در اين خصوص كه اين نوع رفتارها چه خساراتي به كشور ميزند؟ ميگويد: « كشور تواناييهاي بسياري دارد. دولتهاي ميانهرو اصلاحطلب كارها را پيش برده و دستاوردهاي قابل توجهي ايجاد كردهاند. اگر تندروها اجازه دهند، هم در بعد اقتصادي وضع كشور مناسب ميشود، هم در بعد سرمايهگذاري، فرهنگ و... ضمن اينكه شرايط اجتماعي هم بهتر ميشود. اساسا اين تندرويهاست كه باعث نااميدي مردم ميشود. اخيرا آقاي باهنر به عنوان يك چهره اصولگرا هم از اين طيف انتقاد كردند و رفتارهاي آنها را زيانبار توصيف كردند. به نظرم وقت آن رسيده كه با بررسي رفتارهاي مخرب اين تندروها، فكري به حال كشور شود.»
هاشمي در پايان به جنگ 12 روزه و ضرورت حفاظت از انسجام ايجاد شده، اشاره كرده و ميگويد: «جنگ 12روزه هم نشان داد كه اگر كشور با انسجام ملي و اتحاد عمومي پيش برود چه ظرفيت قابل توجهي آزاد ميشود. اما با گذشت مدتي از جنگ 12 روزه به نظر ميرسد، كانونهاي افراط و تندروي در حال بازسازي و ادامه نقش تخريبي خود هستند.»
غلامرضا ظريفيان:
غلامرضا ظريفيان معاون وزير علوم در دولت اصلاحات در گفتوگو با «اعتماد» از زاويهاي متفاوت با هاشمي ورود كرده و با واكاوي تبعات فرهنگي موضوع ميگويد: «عرضه بد اخلاقيهاي سياسي، يك عرصه چند وجهي است.بخشي از آن به حوزههاي سياسي و جريانات سياسي بازميگردد (گروههايي كه در عرصه حكمراني حضور دارند) و بخشهاي ديگر آن هم به فعاليت تندروها در حوزههاي اجتماعي و فرهنگي و... بازميگردد. متاسفانه طي يك الي دو دهه اخير بهطور خاص در كشور با جريانهاي سياسي و فرهنگي تابلودار، بدون تابلو، با موقعيت حكمراني و بدون موقعيت حكمراني اما با نفود روبه رو هستيم كه به جاي اينكه درك درستي از وضعيت جامعه ايراني و تحولات كشور داشته باشند و تغييراتي كه در عرصه نيازهاي جديد رخ داده داشته باشند را درك كنند، بر طبل تفرقه و سياهنمايي ميكوبند. بخشي از اين تحركات به عدم درك تحولات مرتبط است و بخشي ديگر از آن هم با منافع برخي افراد و گروهها و... مرتبط است. در واقع نوعي تعارض منافع در اين بخش مشاهده ميشود.»
ظريفيان يادآور ميشود: «اگر اين تغييرات و تحولات اجتماعي و فرهنگي و تغييرات رخ داده در سبك زندگي افراد جامعه فهميده و به رسميت شناخته شوند اين گروههاي تندرو ديگر نميتوانند نقش برجستهاي در تحولات كشور ايفا كنند. اين تندروها هرچند در اقليتند، اما مايلند ديده شوند. اين ديده شدنها در دعواهاي سياسي، استفاده از عبارتهاي نادرست، قطبيسازي، بزرگ كردن برخي مسائل غير ضروري و... شكل ميگيرند. عجيب اينكه اين جريانات طي سالهاي اخير سر و صداي بيشتري پيدا كرده و توانستهاند ار ظرفيتهاي مالي، سياسي، رسانهاي و... برخوردار شوند. آنها در عين حال نوعي حاشيه امنيت نيز دارند و ميتوانند رفتارهايي از خود بروز دهند بدون اينكه نگران پيگيريهاي حقوقي و قضايي باشند. در واقع اين رفتارهاي ناهنجار هزينه قابل توجهي براي اين جريانات نداشته است.»
او ميگويد: «اين روند باعث شده طي دهههاي اخير هر زمان انسجامي ايجاد شده، رضايتي ميان مردم شكل گرفته و دولتي روي كار آمده كه با توجه به شرايط حكمراني، كشور را مطابق رضايت عامه، توجه به تحولات نسلي، منافع ملي و توجه به ضرورتهاي بينالمللي، برنامهريزي و تصميمسازي كرده است، با مخالفت تندروها و تخريب آنها مواجه شود. در واقع تندروها، ايجاد شكافهاي عميق با عبارات سخيف، تخريب، هتك حرمت و... اين تلاشها را پيش روي مردم كم ارزش كردهاند.
آنها با استفاده از ظرفيتهاي رسانهاي وسيعي كه دارند، مانعي در مسير حركتهاي اجتماعي و مدني و مردمي ايجاد كردهاند. به شكلي كه جامعه احساس يأس كند. »
ظريفيان در واكنش به صحبتهاي ديروز رييسجمهور يادآور ميشود: «آقاي پرشكيان به درستي اشاره كردهاند هرگاه تلاشي براي حل مسالهاي در كشور آغاز شده با سد سديد اين تندروها اين تلاشها بيارزش جلوه داده شده است. تلاش براي حل مسائلي چون فيلترينگ، حل مشكلات سياست خارجي، بهبود شاخصهاي اقتصادي و... از جمله اين تلاشهاست. اما هر زمان كه جامعه احساس كرده دولتي روي كار آمده كه به مطالبات آنها توجه ميكند تندروها فضاي جامعه را دچار بدرفتاري، بدگفتاري و نااميدي ميكنند. حاصل اين رويكردهاي افراطي اين است كه جامعه احساس ميكند قرار نيست مشكلات حل و فصل شوند. يكي از آثار خطرناك اين نوع نگاه اين است كه جامعه را با بيحاصل بودن تلاشهايش مواجه ميسازد. كار به جايي ميرسد كه جامعه نسبت به رخدادهاي پيراموني بيتفاوت شود.»
اين تحليلگر ميگويد: «فكر ميكنم فرهنگ ايراني، جامعه ايراني، هوش ايراني، توانمنديهاي ايراني زيبنده اين نوع رفتارها و كنشهاي تند و غير فرهنگي نيست. رفتارهايي كه ابعاد اقتصادي و سياسي و... پيدا كرده است. اينكه يك اقليت خاص براي ديده شدن، نگران منافع ملي، همبستگي ملي و بيتفاوت شدن جامعه نيستند. در واقع تندروها نگران نيستند كه كارآمدي دولت و نظام زير سوال برود. ادامه اين روند جامعه را با بيماريها و آسيبهاي زيادي مواجه ميسازد. ادامه اين آسيبها، دشمن بيروني را اميدوار ساخته و به او جرات تعرض ميدهد. از اين زاويه ديد رفتارهاي افراطيون ضد امنيت ملي، ضد مردمي و برخلاف منافع ملي عمومي ايرانيان است. بنابراین بايد با آن مقابله شود.»