مرغ يك پاي سياست
اگر قرار باشد موضوع سياست خارجي ناموسي و به قول معروف مرغ سياست كشورها يك پا داشته باشد، جز جنگ بيپايان و گسترده چشمانداز ديگري پيش روي جهان نخواهد بود. جهان براي عبور از اين بحران پذيرفته كه دشمنان قديمي به راحتي با يكديگر دست بدهند و يكديگر را در آغوش بكشند و بر گذشتهها صلوات بفرستند. كوتاه آمده، سازش و عقبنشيني كنند، حقوق خود را اهم و مهم كنند، خلاصه هيچ محدوديتي كه منافع ملي كشور را خدشهدار كند، نپذيرند.
جالب است كه اگر در برابر خارجيها هم بتوان از تصلب صحبت كرد، در برابر مردم كه قطعا نميتوان چنين كرد. نه به لحاظ اخلاقي و نه حقوقي و نه سياسي و نه از منظر نتيجهبخشي. متأسفانه در داخل هم امور را ناموسي و حيثيتي كردهاند. در مورد حجاب، درباره فضاي مجازي، درباره مشاركت عمومي سياسي و به رسميت شناختن ديگران، درباره فرزندآوري و... خلاصه هر عرصه ديگري را كه ميبينيم، بيش از اينكه عقلانيتي در آنها ديده شود، طبق گزاره «همين است و جز اين نيست»، رفتار ميكنند. جالب است كه بگويم اتفاقا اين سياست نتيجه عكس ميدهد. با ارجاع به موضوع حجاب، نظرم را توضيح ميدهم.
اصولگرايان حتي نيروهاي ميانه آنان هم از ديدن وضع پوشش زنان ـ به ويژه در مجامع غيررسمي كه فيلمهاي آن ديده ميشود، شوكه شدهاند. برخي از آنان باور ندارند كه اين روندي طبيعي است، در نتيجه معتقدند كه رواج اين فرهنگ، سازماندهي شده عليه حكومت است. اين وضعيت را ميتوان از منظر ديگري ديد. پيشتر ميگفتند كه ما به داخل خانهها كار نداريم ولي در خيابان بايد حجاب رعايت شود. من همان زمان متذكر شدم كه اين سياست نتيجهبخش نيست، زيرا شكاف فرهنگ پوشش و سبك زندگي ميان خانه و خيابان تا حدي مقدور است و بيش از آن ممكن نيست. هنگامي كه شما به خانه و محيطهاي خصوصي كار نداريد، (البته حكومت در عمل نميتواند دخالت كند) مردم در آنجا با آزادي كامل و با سرعت به سوي يك فرهنگ و رفتار ميروند، ولي هنگام حضور در خيابان با اين سبك پوشش، با سدي محكم مواجه ميشوند. اين عدم توازن خطرناك است و اگر اين سد تخليه نشود، دير يا زود سرريز و كل سد تخريب ميشود كه شد. در حالي كه اگر اين شكاف بزرگ و عدم توازن نباشد، جامعه متعادلتر رفتار ميكند و ساز و كار دروني آن سعي در مهار رفتارهاي نامتعارف ميكند.
وضعيت امروز - چه عادي و چه سازماندهي شده باشد - در صورت مساله تغييري نميدهد. حكومت با مقررات سفت و سخت خود تعداد زيادي را به داخل اماكن خصوصي و خانه فرستاد و آنان در آنجا به دور از نظارت اجتماعي آزاد بودند و حتي بيگانه با حكومت و اغلب و به ناچار دشمن و مخالف آن شدند، چون حكومت آنان را دشمن و مخالف تلقي كرد. در جمع محدود و محيطهاي خصوصي هر گونه كه خواستند بار آمدند و از لج حكومت با سرعت بيشتري به سوي فرهنگ مخالف نظر حكومت رفتند. اين وضعيت نشان داد هر گاه مرغ سياست يك پا داشته باشد، چگونه از هدف دور ميشود. حالا دنبال پيدا كردن تشكيلات پشت اين رفتار و تشكيل اتاق وضعيت حجاب هستند، در حالي كه همينها ماجرا را بدتر ميكند. حتي اگر چنين سازماني هم باشد مساله اصلي قابليت قابل در جامعه است و نه فاعليت سازماندهنده.