تاريخ زبان فارسي
زبانشناسي ايراني
پرويز ناتل خانلري (۱۲۹۲- ۱۳۶۹ش.) از اهالي ناتل نور مازندران؛ اديب، زبانشناس، نويسنده، شاعر و وزير آموزش و پرورش بود. وي در بخشي از مقدمه جلد اول كتاب «تاريخ زبان فارسي» كه در سال ۱۳۴۸ و توسط انتشارات بنياد فرهنگ ايران منتشر شده، نوشته است:
تاريخ زبان علم تازهاي است. دانشمندان پيشين كه با زبان و قواعد آن سر و كار داشتند همه تنها يك صورت براي هر زبان ميشناختند و آن زبان نوشته بود كه فصيح و ادبي خوانده ميشد. گمان ايشان چنين بود كه زبان امري ثابت و تغييرناپذير است. صورتهاي ديگر يك زبان را كه ميان طبقات مختلف يك ملت يا طوايف متعدد آن رايج بود قابل اعتنا نميشمردند و آنها را صورت عاميانه و فاسد زبان فصيح به شمار ميآوردند. گذشته از اين به صورتهاي ديگر زبان خود در اعصار گذشته توجهي نداشتند و گمان ميبردند كه زبان هميشه صورت واحدي دارد و تحولي در آن راه نمييابد. اين فرض با مطالعاتي كه از اواخر قرن هيجدهم و نيمه اول قرن نوزدهم از جانب دانشمندان مغرب زمين انجام گرفت يكسره ديگرگون شد. مقايسه و تطبيق زبانهاي مختلف كه با هم قرابتي داشتند زبانشناسي تطبيقي را به وجود آورد و سنجش صورتهاي گوناگون يك زبان در طي تاريخ موجب پيدايش زبانشناسي تاريخي شد. اكنون مسلم است كه زبان امري ثابت نيست و در طي زمان تحول و تغيير ميپذيرد و از جانب ديگر براي دريافتن قواعد زبان در هر دوره، بايد به صورتهاي مختلفي كه در ادوار گذشته داشته است توجه كرد تا اصل و منشأ هر نكتهاي پديدار شود و چگونگي تبديل هر صورت به صورت ديگر مشخص میشود. بنابراين موضوع «زبانشناسي تاريخي» يا «تاريخ زبان»، تحقيق و مطالعه در تحولي است كه هر زبان در طي تاريخ خود پذيرفته و كشف قوانيني كه در اين تبديل و تحول از جهات مختلف وجود داشته است. بديهي است كه مطالعه تاريخ زبان ناگزير بايد مبتني بر اسناد و مدارك موجود باشد و اين تحقيق تنها در مواردي انجام ميگيرد كه چنين آثار يا اسنادي در دست است. بسياري از زبانهاي بشري هست كه در ادوار گذشته كتابت نشده، يا اگر آثاري مكتوب از آنها وجود داشته اكنون نشاني از آنها نيست. در اين موارد كارد زبانشناسي تاريخي معطل ميماند؛ زيرا كه قوانين يا قواعد تحول هر زبان را تنها از روي اسناد و مدارك موجود ميتوان دريافت و در اين امر به حدس و گمان يا استدلال منطقي هرگز تكيه نميتوان كرد. يكي از زبانهايي كه براي اين تحقيق آمادگي تمام دارد، زبان فارسي يا به مفهوم وسيعتر «خانواده زبانهاي ايراني» است؛ زيرا كه از قديمترين دورههاي تاريخ تا امروز اين زبانها وسيله ارتباط اجتماعي و فكري و ذوقي ملتي متمدن بوده و از هر مرحله اين زبانها اسناد و آثار مكتوب در دست است كه به كار تطبيق و مقايسه ميآيد و نكتههاي مهمي را درباره قوانين تحول اين دسته از زبانها در طي زماني بسيار دراز روشن ميكند. اهميت مطالعه تاريخ زبانهاي ايراني تا آن حد است كه از روي آن قواعدي براي مطالعه مراحل تحول زبانهاي ديگر نيز ميتوان دريافت. از روي آثاري كه موجود است سه مرحله در سير تاريخي زبانهاي ايراني قائل شدهاند كه مرحله باستان، مرحله ميانه و مرحله جديد خوانده ميشود. در بسياري از زبانهاي ديگر آثار صريح و دقيقي از اين مراحل سهگانه وجود ندارد؛ اما از روي قواعدي كه در مطالعه زبانهاي ايراني به دست آمده است براي هر يك از آن زبانها نيز ميتوان چنين مراحلي قائل شد و بسياري از نكتههاي مربوط به چگونگي تحول آنها را از روي اين قياس توجيه كرد. زبانشناسي تاريخي «علم» است و مانند هر يك از علوم ديگر، هدف و غرض اصلي آن كشف روابط علت و معلولي ميان يك سلسله از امور است و فايده و نتيجه عملي در وهله اول منظور نيست. اما اين فايده و نتيجه خود به خود حاصل ميشود، يعني بر اثر دريافتن چگونگي تحول زبانهاي ايراني بسياري از مسائل مربوط به قواعد فارسي امروز را ميتوان درست و روشن باز شناخت و از خطاهايي كه در اين تحقيق بر اثر عدم توجه به سوابق امر پيش ميآيد، پرهيز كرد.
بناي كتاب حاضر بر چهار جلد گذاشته شده است. از اين قرار:
۱ـ جلد اول شامل دو باب است. باب نخستين به ذكر اصول و كلياتي اختصاص يافته است... و چون اين مطالب، به اين صورت در كتابهاي ديگر به زبان فارسي درنيامده است، گريزي نبود. باب دوم متضمن اطلاعاتي است درباره زبانهاي ايراني باستان و... سپس شناختن زبانهاي ايراني ميانه و ساختمان صرف و نحوي بعضي از آنها كه به زبانهاي ايراني جديد، خاصه فارسي دري منتهي شده است ... .
۲ـ جلد دوم به بحثي درباره انواع زبانها و گويشهاي ايراني كه بعد از اسلام در قلمروی زبانهاي ايراني رايج بوده است، آغاز ميشود... .
۳ـ جلد سوم به مختصات صرفي و نحوي فارسي دري در دوره دوم، يعني از قرن سيزدهم هجري مخصوص است. اين دوره را «دوره فارسي درسي» خواندهام، زيرا كه بيشتر نويسندگان اين دوران، فارسي را به عنوان زبان ادبي نزد معلم ميآموختهاند... .
۴ـ جلد چهارم درباره قواعد زبان فارسي در دوره تحول است.در اين دوره كه از اواخر قرن سيزدهم و آغاز قرن چهاردهم شروع ميشود تحول اوضاع اجتماعي و ايجاد رابطه فكري و معنوي با ملتهاي ديگر،خاصه با مغرب زمين، موجب تحول بزرگي در زبان شده است... . اميدوارم جلد پنجمي نيز براي اين كتاب تدوين كنم كه در آن از خصوصيات صرفي و نحوي و لغوي «فارسي دري» در كشورهاي ديگر فارسيزبان يا فارسيدان، مانند افغانستان و تاجيكستان و شبهقاره هندوستان بحث شود.
منابع: كتابخانههاي شماره يك
و ايرانشناسي مجلس