• 1404 يکشنبه 27 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6167 -
  • 1404 يکشنبه 27 مهر

وقتي زنجيره‌هاي تأمين و گلوگاه‌هاي تكنولوژيك امنيت ملي را گروگان مي‌گيرند

عصر وابستگي متقابل تسليحاتي

هنري فارل

 آبراهام نيومن

نوشين محجوب| وقتي واشنگتن در ماه ژوئن از «توافق چارچوب» با چين خبر داد، اين رويداد نشانه‌اي از تغيير بي‌سر و صدا در چرخ‌دنده‌هاي اقتصاد سياسي جهاني بود. اين نه آغاز دوران خيالي «آزادسازي» دونالد ترامپ (رييس‌جمهور ايالات متحده) تحت سلطه يكجانبه امريكا بود و نه بازگشت به روياي دولت بايدن براي رقابت مديريت‌شده ميان قدرت‌هاي بزرگ. در عوض، اين نقطه شروع واقعي عصر وابستگي متقابل تسليحاتي بود؛ عصري كه در آن ايالات متحده در حال كشف اين واقعيت است كه ديگران همان كاري را با او مي‌كنند كه خودش مشتاقانه با ديگران انجام داده است.اين دوران جديد با سلاح‌هاي اقتصادي و فناوري - مانند تحريم‌ها، اختلال در زنجيره‌هاي تأمين و كنترل‌هاي صادراتي - شكل مي‌گيرد. اين ابزارها بسياري از نقاط كنترل در زيرساخت‌هاي بنيادين اقتصاد جهاني به‌هم‌پيوسته را به سلاح تبديل مي‌كنند. بيش از دو دهه است كه ايالات متحده به‌طور يكجانبه گلوگاه‌ها در حوزه‌هاي مالي، جريان اطلاعات و فناوري  را براي كسب برتري استراتژيك مسلح كرده است. اما حالا تبادلات بازار به‌طور نااميدكننده‌اي با امنيت ملي درهم تنيده شده و ايالات متحده بايد از منافع خود در جهاني دفاع كند كه در آن ديگر قدرت‌ها نيز مي‌توانند از گلوگاه‌هاي خود بهره‌برداري كنند.به همين دليل است كه دولت ترامپ مجبور شد با چين به توافق برسد. مقامات دولت اكنون اذعان مي‌كنند كه در ازاي كاهش محدوديت‌هاي اعمالي بر چين در حوزه مواد معدني كمياب - كه صنعت خودروسازي ايالات متحده را فلج كرده بود - امتيازاتي در مورد كنترل صادرات نيمه‌هادي‌ها داده بودند. شركت‌هاي امريكايي كه نرم‌افزار طراحي تراشه ارائه مي‌دهند، مانند Synopsys و Cadence، مي‌توانند بار ديگر فناوري خود را در چين بفروشند. اين امتياز به صنعت نيمه‌هادي چين كمك مي‌كند تا از مخمصه‌اي كه هنگام محدود كردن توانايي چين در ساخت نيمه‌هادي‌هاي پيشرفته توسط دولت بايدن در آن گرفتار شده بود، خارج شود. و شركت امريكايي Nvidia اين توان را دارد تا دوباره تراشه‌هاي H20 را براي آموزش هوش مصنوعي به مشتريان چيني  بفروشد.

چالش قرن جديد!

ماركو روبيو، وزير امور خارجه، در سخنراني‌اي كه كمتر مورد توجه قرار گرفت، در ماه ژوئن به استدلال دولت اشاره كرد. او گفت چين «بازار» عناصر خاكي كمياب را «انحصاري در دست گرفته» و ايالات متحده و جهان را در «وضعيت بحراني» قرار داده است. دولت به اين درك رسيده است كه «توانايي صنعتي ما عميقا به تعدادي از كشورهاي متخاصم بالقوه، از جمله چين، وابسته است كه مي‌توانند آن را بالاي سر ما نگه دارند» كه اين امر «ماهيت ژئوپليتيك» را در مسير يكي از« چالش‌هاي بزرگ قرن جديد» تغيير مي‌دهد.اگرچه روبيو بر خوداتكايي به عنوان يك راه‌حل تأكيد كرد، اما عجله دولت براي رسيدن به يك توافق، محدوديت‌هاي عمل كردن به تنهايي را نشان مي‌دهد. ايالات متحده در حال تشديد تهديدات خود است تا دشمنان را متقاعد كند كه بخش‌هاي حياتي اقتصاد ايالات متحده را فلج نكنند. ساير قدرت‌ها نيز در تلاشند تا دريابند كه چگونه منافع خود را در جهاني كه قدرت اقتصادي و امنيت ملي در حال ادغام شدن هستند و ادغام اقتصادي و فناوري از يك وعده به يك تهديد تبديل شده است، پيش ببرند.

واشنگتن پس از آنكه ساير كشورها بمب اتمي را توسعه دادند، مجبور شد وضعيت امنيت ملي خود را بازسازي كند؛ به همين ترتيب، بايد وضعيت امنيت اقتصادي خود را براي جهاني كه در آن دشمنان و متحدان نيز مي‌توانند از وابستگي متقابل به عنوان سلاح استفاده كنند، بازتعريف کند. به‌طور خلاصه، سلاح‌هاي اقتصادي درست مانند سلاح‌هاي هسته‌اي در حال تكثير هستند و معضلات جديدي را براي ايالات متحده و ساير قدرت‌ها ايجاد مي‌كنند. چين با سرعت قابل‌توجهي با اين دنياي جديد سازگار شده است؛ ساير قدرت‌ها، مانند كشورهاي اروپايي، با مشكل مواجه شده‌اند. همه بايد تفكر استراتژيك خود را در مورد چگونگي تلاقي دكترين‌ها و قابليت‌هاي خود با دكترين‌ها و قابليت‌هاي ساير قدرت‌ها، و نحوه واكنش كسب‌وكارهايي كه منافع و قابليت‌هاي خاص خود را دارند، به‌روز كنند. مشكل ايالات متحده اين است كه دولت ترامپ در حال از بين بردن منابعي است كه براي پيشبرد منافع ايالات متحده و محافظت در برابر اقدامات متقابل به آنها نياز دارد. در عصر هسته‌اي، ايالات متحده سرمايه‌گذاري‌هاي تاريخي در نهادها، زيرساخت‌ها و سيستم‌هاي تسليحاتي انجام داد و آن را به سمت مزيت بلندمدت سوق مي‌داد. اكنون، به نظر مي‌رسد دولت ترامپ به‌طور فعال در حال تضعيف اين منابع قدرت است. همزمان با رقابت تنگاتنگ اين دولت با چين، سيستم‌هاي تخصصي لازم براي عبور از بده‌بستان‌هاي پيچيده‌اي كه با آن مواجه است را از هم مي‌پاشد. هر دولتي مجبور است هواپيما را در حين پرواز بسازد، اما اين اولين دولتي است كه قطعات تصادفي را از موتور در ارتفاع 30 هزار پايي بيرون مي‌كشد.

چين و هم صدايي با واقعيت‌هاي در ميدان

همزمان با اينكه چين به سرعت با واقعيت‌هاي جديد وابستگي متقابل تسليحاتي سازگار مي‌شود، در حال ساخت «انباشت» جايگزين خود از صنايع پيشرفته تقويت‌كننده متقابل با محوريت اقتصاد انرژي است. اروپا در حال دست و پا زدن است، اما با گذشت زمان، ممكن است مجموعه فناوري‌هاي جايگزين خود را نيز ايجاد كند. ايالات متحده، به‌طور منحصر به فرد، در حال از دست دادن مزاياي نهادي و فناوري خود است. عدم موفقيت واشنگتن در مواجهه با تغييرات نظام بين‌الملل نه تنها به منافع ملي ايالات متحده آسيب مي‌رساند، بلكه سلامت بلندمدت شركت‌هاي امريكايي و معيشت شهروندان امريكايي را نيز تهديد مي‌كند.وابستگي متقابل تسليحاتي، محصول جانبي غيرمنتظره‌اي از دوران باشكوه جهاني‌شدن است كه به پايان خود نزديك مي‌شود. پس از پايان جنگ سرد، كسب‌وكارها يك اقتصاد جهاني وابسته را بر فراز زيرساخت‌هاي متمركز بر ايالات متحده بنا نهادند. پلتفرم‌هاي فناوري ايالات متحده -  اينترنت، تجارت الكترونيك و بعدها رسانه‌هاي اجتماعي - سيستم‌هاي ارتباطي جهان را به هم پيوند دادند. سيستم‌هاي مالي جهاني نيز به لطف تهاتر دلار، كه در آن كسب‌وكارها به‌طور مستقيم يا غيرمستقيم از دلار امريكا براي معاملات بين‌المللي استفاده مي‌كنند؛ بانك‌هاي كارگزاري كه چنين تراكنش‌هايي را انجام مي‌دهند؛ و شبكه پيام‌رساني مالي سوييفت، با هم تركيب شدند. توليد نيمه‌هادي‌ها با محوريت ايالات متحده به انبوهي از فرآيندهاي تخصصي در سراسر اروپا و آسيا تبديل شد، اما مالكيت معنوي كليدي، مانند طراحي نرم‌افزار نيمه‌هادي، در دست چند شركت امريكايي باقي ماند. هر يك از اين سيستم‌ها را مي‌توان به عنوان «پشته‌اي» جداگانه، يعني مجموعه‌هاي به‌هم‌پيوسته‌اي از فناوري‌ها و خدمات مرتبط كه يكديگر را تقويت مي‌كردند، درك كرد؛ به‌طوري كه، براي مثال، خريد از اينترنت آزاد به‌طور فزاينده‌اي به معناي خريد از پلتفرم‌ها و سيستم‌هاي تجارت الكترونيك ايالات متحده نيز بود. در زماني كه ژئوپليتيك به نظر مي‌رسيد بازمانده‌هاي هيجان‌انگيز جنگ سرد قديمي است، كمتر كسي نگران وابستگي به زيرساخت‌هاي اقتصادي ارائه‌شده توسط كشورهاي ديگر بود.

اين يك اشتباه براي دشمنان واشنگتن و در نهايت براي متحدانش نيز بود. پس از حملات 11 سپتامبر در سال ۲۰۰۱، ايالات متحده شروع به استفاده از اين سيستم‌ها براي تعقيب تروريست‌ها و حاميان‌شان كرد. طي دو دهه آزمايش‌هاي فزاينده، مقامات امريكايي جاه‌طلبي‌ها و دامنه نفوذ خود را گسترش دادند. ايالات متحده با سوءاستفاده از گلوگاه‌هاي مالي عليه تروريست‌ها به اعمال تحريم‌ها براي هدف قرار دادن بانك‌ها و قطع دسترسي برخي كشورها به سيستم مالي جهاني، متوسل شد. اينترنت به يك دستگاه نظارتي جهاني تبديل و به ايالات متحده اجازه داد تا از پلتفرم‌ها و شركت‌هاي جست‌وجو كه توسط مقامات امريكايي تنظيم مي‌شدند، بخواهد اطلاعات استراتژيك حياتي كاربران جهاني خود را تحويل بدهند.زيرساخت وابستگي متقابل اقتصادي هم عليه دشمنان ايالات متحده و هم عليه دوستانش به كار گرفته شد. وقتي دولت اول ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترك (برجام) - كه ايالات متحده و ساير كشورهاي بزرگ، از جمله اروپا، در سال ۲۰۱۵ با ايران منعقد كردند - خارج شد، ايالات متحده تهديد كرد كه اروپايي‌هايي را كه به تجارت با ايران ادامه بدهند، تحريم خواهد كرد. دولت‌هاي اروپايي خود را تا حد زيادي ناتوان از محافظت از شركت‌هاي خود در برابر قدرت ايالات متحده يافتند.

پايان عصر انحصار؟

تا سال 2019 بسياري از مهم‌ترين شبكه‌هاي اقتصادي زيربناي جهاني‌شدن -  ارتباطات، امور مالي، توليد - چنان متمركز شده بودند كه تعداد كمي از شركت‌هاي كليدي و بازيگران اقتصادي عملا آنها را كنترل مي‌كردند. دولت‌هايي كه مي‌توانستند بر اين شركت‌ها اقتدار داشته باشند، به‌ويژه دولت ايالات متحده، مي‌توانستند از آنها براي كسب اطلاعات در مورد دشمنانشان استفاده كنند يا رقبا را از دسترسي به اين نقاط حياتي در اقتصاد جهاني محروم كنند. طي دو دهه، ايالات متحده نهادهايي را براي اعمال و هدايت اين اقتدار در پاسخ به مجموعه‌اي از بحران‌هاي خاص ايجاد كرده بود.برخي از مقامات ارشد ترامپ به‌طور اتفاقي در تحقيقات دانشگاهي شركت كردند و در كمال تعجب، از آنچه ديدند خوش‌شان آمد. طبق كتاب مورخ ميلر، مورخ در سال ۲۰۲۲ با عنوان «جنگ تراشه» وقتي دولت مي‌خواست توليدكننده ارتباطات چيني هواوي را بيشتر تحت فشار قرار بدهد، يكي از مقامات ارشد از ايده وابستگي متقابل تسليحاتي به عنوان راهكاري براي تقويت كنترل صادرات عليه نيمه‌هادي‌ها استفاده كرد و اين مفهوم را «چيزي زيبا» خواند.

با اين حال، هدف اصلي ما افشاي جنبه‌هاي زشت و زيرين چنين تسليحاتي بود. جهاني كه جهاني‌شدن ساخت، چشم‌انداز مسطح براي رقابت بازار به شكلي مسالمت‌آميز نبود. در عوض، مملو از سلسله‌مراتب، روابط قدرت و آسيب‌پذيري‌هاي استراتژيك بودواساسا ناپايدار. اقدامات امريكا واكنش‌هاي اهداف و اقدامات متقابل ايالات متحده را به دنبال داشت. بزرگ‌ترين قدرت‌ها مي‌توانستند تهاجمي عمل كنند و به دنبال آسيب‌پذيري‌هايي باشند براي بهره‌برداري. قدرت‌هاي كوچك‌تر ممكن بود به دنبال استفاده از كانال‌هاي تبادل كمتر پاسخگو يا شفاف باشند و عملا فضاهاي تاريكي را در اقتصاد جهاني ايجاد كنند. هر چه ايالات متحده بيشتر ارتباطات متقابل را عليه دشمنان خود به كار مي‌گرفت، احتمال بيشتري وجود داشت كه اين دشمنان - و حتي متحدان - ارتباط خود را قطع كنند، پنهان شوند يا تلافي كنند. همان‌طور كه ديگران وابستگي متقابل را به سلاح تبديل مي‌كردند، تار و پود اقتصاد جهاني طبق منطقي جديد از نو بافته مي‌شد و جهاني ايجاد مي‌شد كه بيشتر مبتني بر تهاجم و دفاع بود تا منافع تجاري مشترك.جو بايدن، رييس‌جمهور وقت ايالات متحده، نيز از تسليحاتي كردن به عنوان ابزاري روزمره در سياست استفاده كرد. دولت او كنترل‌هاي صادرات نيمه‌هادي ترامپ را به سطح جديدي رساند و ابتدا آنها را عليه روسيه به كار گرفت تا برنامه تسليحاتي مسكو را تضعيف كند و سپس پكن را از دسترسي به نيمه‌هادي‌هاي پيشرفته مورد نياز براي آموزش كارآمد سيستم‌هاي هوش مصنوعي محروم كرد. به گزارش واشنگتن پست، سندي كه توسط مقامات دولت بايدن تهيه شده بود و هدف آن محدود كردن استفاده از تحريم‌ها به مشكلات فوري امنيت ملي بود، به‌طور اجتناب‌ناپذيري از ۴۰ صفحه به هشت صفحه توصيه‌هاي بي‌فايده تقليل يافت. نگراني‌هاي مشابهي در مورد كنترل صادرات وجود داشت. كارشناسان سياستگذاري هشدار دادند كه محدوديت‌هاي فناوري، چين را تشويق مي‌كند تا از چنگ ايالات متحده فرار كرده و اكوسيستم فناوري‌هاي پيشرفته خود را توسعه بدهد. اين امر مانع از دولت بايدن نشد، كه در هفته‌هاي پاياني خود، طرحي فوق‌العاده بلندپروازانه را براي تقسيم كل جهان به سه بخش اعلام كرد: ايالات متحده و چند نفر از نزديك‌ترين دوستانش به عنوان نخبگان  برگزيده، اكثريت  قريب به اتفاق كشورها در ميانه، و تعداد كمي از دشمنان سرسخت در پايين‌ترين سطح. اگرچه دولت ترامپ  اين طرح  جامع تكنوكراتيك بزرگ را كنار گذاشت، اما مطمئنا هدف تسلط و كنترل ايالات متحده بر گلوگاه‌ها را رها نكرده است. مشكل ايالات متحده  اين است كه ديگران بيكار ننشسته‌اند. در عوض، آنها در حال ايجاد ابزارهاي اقتصادي و نهادي براي مقاومت  هستند.

طعم  داروي  تجويزي  واشنگتن

سلاح‌‌هايي براي وابستگي متقابل چندين سال است كه در حال تكثير هستند و اكنون براي مقابله با قدرت ايالات متحده به كار گرفته مي‌شوند. همزمان با اينكه چين و اتحاديه اروپا خطرات را درك كردند، سعي دارند تا آسيب‌پذيري‌هاي خود را تقويت كرده و شايد از آسيب‌پذيري‌هاي ديگران بهره ببرند. از همين رو از منظر قدرت‌هاي بزرگ، همانند ايالات متحده، شناسايي نقاط كليدي گلوگاه اقتصادي كافي نيست. همچنين لازم است دستگاه دولتي ايجاد شود كه بتواند اطلاعات كافي را براي درك مزايا و خطرات فوري جمع‌آوري كند. رويكرد چين فعلا نتيجه داده، زيرا بر آسيب‌پذيري‌هاي ايالات متحده استفاده مي‌كند تا اين بازيگر را به ميز مذاكره بكشاند. در مقابل، نقاط ضعف نهادي داخلي اروپا اين كشورها را در موقعيت خطرناكي در برابر ايالات متحده و چين قرار مي‌دهد.براي چين، افشاگري ادوارد اسنودن، پيمانكار سابق آژانس امنيت ملي ايالات متحده در سال ۲۰۱۳ در مورد شيوه‌هاي نظارتي ايالات متحده، هم دامنه نفوذ ايالات متحده و هم سازوكار عصر جديد را نشان داد. پيش از اين، پكن استقلال فناوري را يك هدف مهم بلندمدت مي‌دانست. پس از اسنودن، اين بازيگر وابستگي به فناوري ايالات متحده را يك تهديد فوري كوتاه‌مدت مي‌ديد. همانطور كه يلينگ تان و مارك دالاس، دانشمندان علوم سياسي، نشان داده‌اند، مقالات رسانه‌هاي دولتي چين نقش حياتي «امنيت اطلاعات» و «حاكميت داده‌ها» در امنيت ملي چين را  جار مي‌زنند.

زنگ خطر واقعي زماني به صدا درآمد كه دولت اول ترامپ تهديد كرد كه ZTE، يك شركت بزرگ مخابراتي چيني، را از دسترسي به فناوري ايالات متحده محروم خواهد كرد و سپس كنترل‌هاي صادراتي عليه هواوي را به سلاح تبديل كرد، كه دولت آن را تهديدي فوري براي تسلط فناوري و امنيت ملي ايالات متحده مي‌دانست. رسانه‌هاي دولتي چين بر خطرات ناشي از «نقاط گلوگاهي» و لزوم «خوداتكايي» متمركز شدند.اين ترس‌ها به اقدامات سياسي تبديل شدند، زيرا حزب كمونيست چين يك «سيستم سراسري» براي تضمين استقلال فناوري چين ايجاد كرد و خواستار «پيشرفت در فناوري‌ها و محصولات اصلي نقاط گلوگاهي» شد. چين همچنين در مورد چگونگي بهره‌برداري بهتر از مزاياي خود در استخراج و فرآوري عناصر كمياب، جايي كه با خروج شركت‌هاي امريكايي و ساير شركت‌ها از بازار، در آن نفوذ پيدا كرده بود، خيز برداشت. قدرت چين در اين بخش نه از انحصار ساده بر مواد معدني، بلكه از تسلط آن بر اكوسيستم اقتصادي و فناوري لازم براي استخراج و فرآوري آنها ناشي مي‌شود. نكته قابل توجه اين است كه اين مواد معدني حياتي براي اهداف صنعتي پيشرفته متنوعي ازجمله توليد آهن‌رباهاي تخصصي كه براي خودروها، هواپيماها و ساير فناوري‌هاي پيچيده بسيار مهم هستند، استفاده مي‌شوند.

نقشه راه  امريكا  در اختيار پكن

چين پيش از اين در جريان يك اختلاف ارضي در سال ۲۰۱۰ تهديد كرده بود كه عرضه عناصر كمياب خود به ژاپن را كاهش مي‌دهد، اما ابزار لازم براي بهره‌برداري سيستماتيك از اين گلوگاه را نداشت. پس از آنكه چين از تهديد‌هاي ايالات متحده از گلوگاه‌ها آگاه شد، صفحه‌اي از كتاب راهنماي امريكا را دزديد. در سال ۲۰۲۰، پكن قانون كنترل صادرات را وضع كرد كه عناصر اساسي سيستم ايالات متحده را تغيير كاربري مي‌داد. اين امر در سال ۲۰۲۴ با مقررات جديدي كه صادرات اقلام دو‌منظوره را محدود مي‌كرد، دنبال شد. در مدت كوتاهي، چين يك دستگاه بروكراتيك ايجاد كرد تا گلوگاه‌ها را به اهرم عملي تبديل كند. چين همچنين متوجه شد كه در جهاني با وابستگي متقابل تسليحاتي، قدرت نه داشتن كالاهاي قابل تعويض، بلكه كنترل مجموعه فناوري است. همانطور كه ايالات متحده صادرات تجهيزات و نرم‌افزارهاي توليد تراشه را محدود كرد، چين صادرات تجهيزات لازم براي فرآوري عناصر كمياب را متوقف كرد. اين سيستم‌هاي نظارتي پيچيده نه تنها كنترل بيشتري را در اختيار چين قرار مي‌دهند، بلكه اطلاعات حياتي در مورد اينكه چه كسي چه چيزي را خريداري مي‌كند نيز در اختيار چين قرار مي‌دهند و به آن اجازه مي‌دهند تا نقاط درد ساير كشورها را با ظرافت بيشتري هدف قرار بدهد.

به همين دليل است كه توليدكنندگان امريكايي و اروپايي در ماه ژوئن امسال خود را در مخمصه يافتند. چين از سيستم جديد كنترل صادرات خود صرفا براي تلافي عليه ترامپ استفاده نكرد، بلكه براي تحت فشار قرار دادن اروپا براي عدم هم صدايي با امريكا بود. توليدكنندگان خودرو آلماني مانند مرسدس و بي‌ام‌و به اندازه رقباي امريكايي خود نگران بودند كه خطوط توليدشان بدون آهن‌رباهاي تخصصي متوقف شود. هنگامي كه ايالات متحده و چين براي اولين‌بار به يك توافق موقت رسيدند، ترامپ در Truth Social اعلام كرد كه «آهن‌رباهاي كامل و هرگونه عنصر كمياب مورد نياز،  از قبل توسط چين تأمين خواهد شد » كه فوريت تهديد براي اقتصاد ايالات متحده را تشخيص مي‌داد. مشكل بلندمدت چين اين است كه دولتش بسيار قدرتمند است و بيش از حد مايل به مداخله در اقتصاد داخلي براي اهداف صرفا سياسي است كه مانع سرمايه‌گذاري و احتمالا خفه كردن نوآوري مي‌شود. با اين حال، در كوتاه‌مدت، اين كشور ظرفيت حياتي براي اعمال مجدد كنترل‌ها را در صورت لزوم براي مقاومت در برابر خواسته‌هاي بيشتر ايالات متحده ايجاد كرده است.

اروپا  در  تنگنا

اينكه آيا اروپا مي‌تواند در برابر فشار پكن - و در همين راستا، واشنگتن - مقاومت كند، همچنان يك سوال بي‌پاسخ است. اروپا بسياري از ظرفيت‌هاي يك ابرقدرت ژئواقتصادي را دارد، اما فاقد سازوكار نهادي براي استفاده از آنها است. به هر حال، سيستم سوييفت در بلژيك مستقر است، همان‌طور كه يوروكلير، زيرساخت تسويه حساب براي بسياري از دارايي‌هاي مبتني بر يورو، در بلژيك قرار دارد. شركت‌هاي اروپايي -   از جمله غول ليتوگرافي نيمه‌هادي هلندي ASML، شركت نرم‌افزاري سازماني آلماني SAP و ارايه‌دهنده سوئدي 5G اريكسون -  نقاط كليدي در حوزه فناوري را اشغال كرده‌اند. بازار واحد اروپا از برخي جهات دومين بازار بزرگ جهان است و به‌طور بالقوه به آن اجازه مي‌دهد شركت‌هايي را كه مي‌خواهند به مشاغل و مصرف‌كنندگان اروپايي كالا بفروشند، تحت فشار قرار دهد.اما اين امر مستلزم آن است كه اروپا مجموعه جامعي از نهادها و مجموعه مستقلي از فناوري‌ها را ايجاد كند. بعيد است كه اين امر در كوتاه‌مدت تا ميان‌مدت اتفاق بيفتد، مگر اينكه پروژه نوپاي «يورو استك» كه هدف آن ايمن‌سازي اروپا از دخالت خارجي با ايجاد يك پايگاه فناوري اطلاعات مستقل است، واقعا آغاز شود. اگرچه اروپا در دوران اول دولت ترامپ از خطر وابستگي متقابل تسليحاتي آگاه شد، اما به سرعت دوباره  به خواب رفت.

انصافا، نقاط ضعف اتحاديه اروپا نيز منعكس‌كننده شرايط منحصر به فرد آن است: اين اتحاديه به يك حامي نظامي خارجي وابسته است. حمله روسيه به اوكراين، وابستگي كوتاه‌مدت اروپا به ايالات متحده را افزايش داده است، حتي در حالي كه كشورهاي اروپايي براي تقويت ظرفيت‌هاي دفاعي خود تلاش مي‌كنند. دولت بايدن با هماهنگي دولت‌هاي اروپايي مانند هلند براي محدود كردن صادرات ماشين‌آلات ASML به چين، به اجبار اقتصادي رنگ و بوي دوستانه‌اي بخشيد. در عين حال، ايالات متحده اطلاعات دقيقي را كه اروپا براي اعمال تحريم‌هاي مالي و كنترل صادرات عليه روسيه نياز داشت، در اختيار اروپا قرار داد و نياز اروپا به توسعه توانايي‌هاي خود را برطرف كرد.سستي اروپا به دليل اختلافات داخلي تشديد شده است. هنگامي كه چين در سال ۲۰۲۱ مجموعه‌اي از محدوديت‌هاي صادراتي را براي مجازات ليتواني به دليل حمايت سياسي از تايوان اعمال كرد، شركت‌هاي آلماني به دولت ليتواني فشار آوردند تا تنش‌ها را كاهش بدهد. بارها و بارها، واكنش اروپا به تهديد اجبار اقتصادي چين توسط شركت‌هاي اروپايي كه نااميدانه به دنبال حفظ دسترسي خود به بازارهاي چين هستند، به زانو درآمده است. در عين حال، اقدامات براي افزايش امنيت اقتصادي بارها توسط كشورهاي عضو اتحاديه اروپا تضعيف شده يا توسط هيات‌هاي تجاري مستقر در پكن كه مملو از مقامات ارشد مشتاق به انجام معاملات هستند، مشروط شده است.از منظر اروپا تقريبا غيرممكن است كه امنيت اقتصادي به‌طور منسجم عمل كند، زيرا اين گروه از كشورها به شكل حسادت‌آميزي كنترل فردي بر امنيت ملي را حفظ مي‌كنند، در حالي كه اتحاديه اروپا به عنوان يك كل، تجارت و جنبه‌هاي كليدي تنظيم بازار را مديريت مي‌كند. نتيجه اين است كه اروپا اهداف امنيت اقتصادي فراواني دارد اما فاقد ابزارهاي لازم براي دستيابي به آنهاست. اگرچه اورزولا فون در لاين، رييس كميسيون اروپا، نسبت به «خطر تبديل وابستگي‌هاي متقابل به سلاح» هشدار داده و كميسيون او يك استراتژي واقعا پيچيده براي امنيت اقتصادي اروپا تهيه كرده است، اما ابزارهاي بوروكراتيك لازم براي دستيابي به نتايج را ندارد.

خودتخريبي  امريكا!

يك آزمون فوري اين است كه آيا اروپا از اهرم‌هاي ادعايي خود، «ابزار ضد اجبار»، استفاده خواهد كرد يا اجازه مي‌دهد تا منسوخ شود. اين سازوكار قانوني پيچيده - كه به اتحاديه اروپا اجازه مي‌دهد از طريق مجموعه‌اي گسترده از ابزارها، از جمله محدود كردن دسترسي به بازار، سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي و تداركات عمومي، به اجبار پاسخ دهد -  قرار است به بروكسل اجازه بدهد تا عليه متحدان و دشمنان تلافي كند. اين ابزار به عنوان پاسخي به تهديد دولت اول ترامپ در نظر گرفته شد و به سرعت براي ايجاد وسيله‌اي براي مقابله با چين، بازسازي شد.با اين حال، از همان ابتدا، مقامات اروپايي به روشني اعلام كردند كه اميدوارند هرگز مجبور به استفاده واقعي از ابزار ضد اجبار نشوند، زيرا باور داشتند عامل بازدارنده كافي خواهد بود. اما اين يك قضاوت اشتباه بزرگ بود. از منظري ديگر ابزار ضد اجبار دقيقا نقطه مقابل «ماشين روز قيامت» در فيلم دكتر استرنجلاو، طنز كلاسيك جنگ سرد، است. آن ماشين يك فاجعه بود زيرا به‌طور خودكار در پاسخ به يك حمله، موشك‌هاي هسته‌اي پرتاب مي‌كرد، اما تا زمان وقوع حمله، به‌شدت مخفي نگه داشته مي‌شد. در مقابل، مقامات اروپايي بي‌وقفه درباره دستگاه روز قيامت خود صحبت مي‌كنند، اما دشمنان اروپا مطمئن هستند كه اين دستگاه هرگز به كار گرفته نخواهد شد؛ اين اطمينان آنها را تشويق مي‌كند تا با فراغ بال شركت‌ها و كشورهاي اروپايي را تحت فشار قرار بدهد.

اروپا با ضعف‌هاي ساختاري مواجه است، اما مشكلات ايالات متحده تا حد زيادي ناشي از انتخاب‌هاي خودش است. پس از دهه‌ها ساخت آهسته ماشين‌آلات پيچيده جنگ اقتصادي، ايالات متحده در حال از هم پاشيدن آن است.اين تا حدودي پيامد ناخواسته سياست‌هاي داخلي است. دولت دوم ترامپ، استخدام‌ها را در سراسر دولت فدرال متوقف كرد و به بسياري از نهادها از جمله دفتر تروريسم و اطلاعات مالي وزارت خزانه‌داري كه بر OFAC نظارت دارد، ضربه زد و موقعيت‌هاي كليدي را خالي و ادارات را با كمبود نيرو مواجه كرد. پيشنهادهاي اوليه بودجه، كاهش كلي بودجه اين دفتر را پيش‌بيني مي‌كنند، حتي با وجود اينكه تعداد برنامه‌هاي مرتبط با تحريم‌ها همچنان رو به افزايش بوده است.چنين زوال نهادي، پيامد اجتناب‌ناپذير ترامپيسم است. از نظر ترامپ، تمام محدوديت‌هاي نهادي بر قدرت او نامشروع است. اين امر منجر به بازنگري اساسي در دستگاهي شده كه در دهه‌هاي گذشته به هدايت تصميمات امنيتي-  اقتصادي كمك كرده است. 

آزمون  بزرگ

مارك كارني، نخست‌وزير كانادا اخيرا هشدار داده كه «ايالات متحده شروع به كسب درآمد از هژموني خود كرده است.» دادگاه‌هاي فدرال ايالات متحده، كه مدت‌هاست در مورد مسائل امنيت ملي به‌شدت به قوه مجريه احترام مي‌گذارند، ممكن است در حال تغيير موضع باشند. همزمان حمله دولت ترامپ به نهادهاي دولتي، منابع مادي قدرت امريكا را تضعيف مي‌كند. در بخش‌هاي اصلي -  مالي، فناوري و انرژي - اين دولت، ايالات متحده را نسبت به گذشته كم‌اهميت‌تر مي‌كند. ترامپ و متحدانش به‌شدت در حال پيشبرد ارزهاي ديجيتال هستند كه نسبت به دلار سنتي، مبهم‌تر هستند و از اقدامات اجرايي عليه پلتفرم‌هاي ارزهاي ديجيتال كه امكان فرار از تحريم‌ها و پولشويي را فراهم مي‌كنند، چشم‌پوشي مي‌كنند. طبق گزارش وزارت خزانه‌داري ايالات متحده، در ماه آوريل، دولت ايالات متحده تحريم‌ها عليه Tornado Cash، سرويسي كه صدها ميليون دلار ارز ديجيتال دزديده شده را براي كره شمالي پولشويي كرده بود، لغو كرد. و علاقه دو حزبي امريكا به استيبل كوين‌ها، نوعي ارز ديجيتال، چين و اروپا را به سمت تسريع تلاش‌هاي خود براي توسعه سيستم‌هاي پرداخت جايگزين سوق مي‌دهد. در برخي موارد، دولت ترامپ سياست‌هاي بايدن را معكوس كرده و گسترش فناوري‌هاي قبلا كنترل‌شده را ترويج داده است. در يك معامله قابل توجه با امارات متحده عربي، دولت ترامپ موافقت كرد كه با وجود ادامه روابط بين امارات متحده عربي و چين و هشدارهاي كارشناسان سياست مبني بر اينكه ايالات متحده نبايد براي هوش مصنوعي به خاورميانه وابسته باشد، گسترش عظيم مراكز داده در منطقه را با استفاده از نيمه‌هادي‌هاي پيشرفته امريكايي تسهيل كند. اخيرا، لايحه بودجه‌اي كه ترامپ و متحدان كنگره‌اش تصويب كردند، با دو برابر كردن اقتصاد كربني، عملا كنترل فناوري انرژي نسل بعدي را به چين واگذار مي‌كند. شايد انتظار مي‌رفت كه ايالات متحده به عصر وابستگي متقابل تسليحاتي همانطور كه به دوران اوليه گسترش سلاح‌هاي هسته‌اي واكنش نشان داد، با تنظيم مجدد استراتژي بلندمدت خود، ايجاد قابليت‌هاي نهادي لازم براي اتخاذ سياست‌هاي خوب و تقويت جايگاه جهاني خود پاسخ بدهد. در عوض، امريكا در حال شرط‌بندي بر روي توافقات كوتاه‌مدت، از بين بردن ظرفيت نهادي براي تجزيه و تحليل اطلاعات و هماهنگي سياست‌ها و مسموم كردن مراكز اقتصادي و فناوري است كه هنوز كنترل مي‌كند.اين امر نه تنها بر توانايي واشنگتن براي اجبار ديگران تأثير مي‌گذارد، بلكه جذابيت پلتفرم‌هاي اقتصادي كليدي ايالات متحده را نيز تضعيف مي‌كند. 

زمان  بازسازي  فرا رسيده است

در دهه‌هاي اول عصر هسته‌اي، سياست‌گذاران امريكايي با عدم قطعيت زيادي در مورد چگونگي دستيابي به ثبات و صلح مواجه بودند. اين امر آنها را به سرمايه‌گذاري‌هاي كلان در نهادها و دكترين‌هاي استراتژيكي سوق داد كه مي‌توانستند از سناريوهاي كابوس‌وار جلوگيري كنند. واشنگتن، كه اكنون وارد برهه‌اي مشابه در عصر وابستگي متقابل تسليحاتي شده، خود را در موقعيتي بسيار متزلزل ‌مي‌بيند.دولت فعلي ايالات متحده اذعان دارد كه ايالات متحده نه تنها قادر به سوءاستفاده از آسيب‌پذيري‌هاي اقتصادي ديگران است، بلكه خود نيز عميقا آسيب‌پذير است. با اين حال، پرداختن به اين مشكلات مستلزم آن است كه دولت برخلاف غرايز عميق ترامپ عمل كند.مشكل اصلي اين است كه با ادغام امنيت ملي و سياست اقتصادي، دولت‌ها بايد با پديده‌هاي بسيار پيچيده‌اي كه تحت كنترل آنها نيستند، دست و پنجه نرم كنند: زنجيره‌هاي تأمين جهاني، جريان‌هاي مالي بين‌المللي و سيستم‌هاي فناوري نوظهور. دكترين‌هاي هسته‌اي بر پيش‌بيني پاسخ‌هاي يك دشمن واحد متمركز بودند؛ امروز، زماني كه ژئوپليتيك تا حد زيادي توسط وابستگي متقابل تسليحاتي شكل مي‌گيرد، دولت‌ها بايد در زميني با بازيگران بسيار بيشتري حركت كنند و دريابند كه چگونه زنجيره‌هاي تأمين بخش خصوصي را در جهت‌هايي هدايت كنند كه به خودشان آسيب نرساند و در عين حال پاسخ‌هاي بسياري از بازيگران دولتي و غيردولتي را پيش‌بيني كنند.

واشنگتن بيشتر بر چگونگي استفاده بهينه از اين سلاح‌ها تمركز كرده است تا اينكه چه زماني نبايد از آنها استفاده شود. ساير كشورها به‌رغم خطرات، مايل به تكيه بر زيرساخت‌هاي فناوري و مالي ايالات متحده بوده‌اند، زيرا ايالات متحده را دولتي مي‌دانستند كه منافع شخصي‌اش، حداقل تا حدي، توسط حاكميت قانون و تمايل به در نظر گرفتن منافع متحدانش محدود شده است. اين محاسبه، احتمالا به‌طور برگشت‌ناپذير، تغيير كرده است، زيرا دولت دوم ترامپ روشن كرده است كه كشورهايي را كه ايالات متحده از نظر تاريخي به آنها نزديك‌تر بوده است، كمتر به عنوان متحد و بيشتر به عنوان كشورهاي دست نشانده مي‌بيند. بدون محدوديت‌هاي روشن و قابل اجرا بر اعمال زور ايالات متحده، غالب‌ترين شركت‌هاي چندمليتي مستقر در ايالات متحده، مانند گوگل و جي پي مورگان، خود را در سرزمين بي‌صاحب يك منطقه جنگي جديد گرفتار خواهند يافت و از همه طرف هدف قرار مي‌گيرند. در حالي كه كشورها براي عايق‌بندي خود در برابر اعمال  زور ايالات متحده (و زيرساخت‌هاي امريكايي) تلاش مي‌كنند.

ايالات متحده در طول ربع قرن گذشته از توانايي خود در تبديل وابستگي متقابل به سلاح سود برده است. اين كشور از مزاياي يك اقتصاد بين‌المللي مبتني بر نهادهاي چندجانبه و يك رژيم فناوري كه حول تصوير خود به عنوان يك قدرت ليبرال ساخته شده است، بهره‌مند شده است، حتي در حالي كه به روش‌هاي يكجانبه و گاهي غيرليبرال براي تأمين منافع خود به صلاحديد خود عمل مي‌كند. تنها يك سال پيش، برخي از روشنفكران و سياستگذاران امريكايي اميدوار بودند كه اين سيستم بتواند تا آينده‌اي نامعلوم دوام بياورد، به‌طوري كه قدرت قهري يكجانبه ايالات متحده و ارزش‌هاي ليبرال همچنان دست در دست هم پيش بروند.اكنون اين امر بسيار بعيد به نظر مي‌رسد. ايالات متحده با يك انتخاب روبه‌رو باشد: جهاني كه در آن زورگويي تهاجمي امريكا و افول هژموني ايالات متحده يكديگر را تقويت مي‌كنند، يا جهاني كه در آن واشنگتن با چشم‌پوشي از سوءاستفاده از قدرت‌هاي يكجانبه خود، خود را با ساير كشورهاي ليبرال همسو مي‌كند، متفاوت است. چندي پيش، مقامات امريكايي و بسياري از روشنفكران، عصر وابستگي متقابل تسليحاتي و عصر هژموني امريكا را يكي مي‌دانستند. اكنون چنين فرضياتي منسوخ به نظر مي‌رسند، زيرا ساير كشورها نيز به اين سلاح‌ها دست مي‌يابند. مانند دوران هسته‌اي، ايالات متحده بايد از يكجانبه‌گرايي روي برگرداند، به سمت تنش‌زدايي و كنترل تسليحات و شايد در درازمدت، به سمت بازسازي يك اقتصاد جهاني وابسته به هم بر پايه‌هاي محكم‌تر حركت كند. عدم انجام اين كار، امنيت و رفاه امريكا را در معرض خطر قرار خواهد داد.

٭ دانشمند علوم سياسي و استاد روابط بين‌الملل دانشگاه جانز هاپكينز

٭٭ استاد علوم سياسي دانشگاه جورج‌تاون

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون