به خاطر يك پياله چاي
رمان «به خاطر يك پياله چاي» نوشته ساناز سيداصفهاني منتشر شد.
در معرفي اين رمان كه در نشر آفتابكاران منتشر شده، عنوان شده است: «غمزه، شاعر و نويسندهاي است كه از زندگي شلوغ شهري به روستا پناه برده تا زندگي جديدي را آغاز كند، غمزه در روستا قاليبافي ميكند و با مردم روستا اُخت ميشود تا روزي از روزها در اين مسير زندگي با مزدك خان، صاحب يك گله اسب آشنا ميشود. چهرهاي كه خاطرات گذشته غمزه را زنده ميكند.
غمزه هر بار صاحب گله را ميبيند به او قاليچهاي همراه با نامه ميدهد و اميدوار است يك روز با مرد مورد علاقهاش يك پياله چاي بنوشد، اما مدام با رفتار تحقيرآميز او روبهرو ميشود.
شبِ يلداست، غمزه خواب ميبيند كه به يك اسب تبديل شده است و مردي با نعل داغ بدنش را ميسوزاند، بعد از اينكه از كابوسش بيدار ميشود سراغ خوابگزار روستا ميرود تا تعبير خوابش
را بداند اما ...
در اين رمان مرزبندي طبقاتي، انكار هويت و نقش كلام عاشقانه زنانه، ناديده گرفته شدن ساحت انساني، رابطهاي نابرابر با تحقير پنهان و حذف هويت آدمي، دست پايين گرفتن انسان، شعر و احساسات به واسطه خودشيفتگي و عشق يكسويه و ويراني در بستر روستا نمايش داده ميشود.
در اين رمان نامههاي شاعرانه غمزه به مزدك خان به صورت صوتي در دسترس مخاطب است.»