بيشهنشينان پنهان
اسدالله امرايي
بيشهنشينان اثر تامس هاردي يكي از درخشانترين آثار تامس هاردي، نويسنده برجسته قرن نوزدهم است كه به تازگي با ترجمه سهيل سُمي در نشر ديدآور منتشر شده است. رمان بيشهنشينان هاردي كه نخستينبار است به فارسي ترجمه شده، اثري عميقا احساسي است كه در آن شخصيتها در تنشِ ميان سنت و مدرنيته و ميان طبيعت و جامعه اغلب قرباني شرايط و فشارهاي اجتماعي هستند، نه صاحبان سرنوشت خود. آنها در ميانه زندگي ساده و روستايي محيط داستان، كه فقط يك پسزمينه نيست، بلكه نيرويي قدرتمند است كه حال و هواي داستان و مضامين آن را شكل ميدهد، با آداب و رسوم اجتماعي پيچيده و اغلب بيرحمانه دنياي ويكتوريايي خارج از بيشه گرفتار شدهاند. داستان اين اثر همچنين به دليل حس ماليخوليايي و پايان قدرتمند و تلخ و شيرينش شناختهشده است. «حالا ديگر در اين مسير آنقدر پيش آمده بودند كه عقبنشيني ممكن نبود و گروه دختران بهآرامي، در صفي پرتنش، لابهلاي درختها رفتند و هر كدامشان قصد داشت بهتنهايي به كنجي دنج از بيشه برود. تا جايي كه شنيده بودند، شيوه خاص جادوي سياه، كه بايد در اين موقعيت دنبال ميشد، با كاشتن بذرهاي شاهدانه مرتبط بود و هر يك از دخترها مشتي بذر در دست داشت. موقع حركت، نگاهي به پشت سر انداختند و ناگهان دوشيزه ملبري را ديدند كه تنها در ميان تماشاگران كاملا زير نور ماه ايستاده و مسحور تماشاي آن صحنه بود.» طرح داستان تا زماني كه گريس و فيتزپيرز ازدواج ميكنند و مشكلات زناشوييشان پيش نميآيد روندي آرام را طي ميكند. ازدواجي كه از همان ابتداي شكلگيري محكوم به شكست است. شخصيتهاي رمان هاردي آميزهاي پيچيده از خواستهها و اعمال متناقض هستند. تعارضاتِ فردي زيادي در اين رمان وجود دارد، اما تقريبا همه آنها نه از سوءنيت، بلكه از سوءتفاهمهاي سادهتر و قابل دركتر ناشي ميشوند كه ريشه در تفاوتهاي طبقاتي، تحصيلي، مزاجي و عقيدتي دارند. در نتيجه، اتفاقات بد - كه تعدادشان كم هم نيست- رخ ميدهند، اما اينكه آيا اين اتفاقات براي آدمهاي بد ميافتند يا خير، مسالهاي پيچيدهتر است. بنابراين، پايان، يك پايانِ صرفا شاد نيست. صرفنظر از عشقِ نافرجامِ مارتي به جايلز، يك پايان تراژيك نيز نيست. به نظر ميرسد كه هاردي، با بيشهنشينان، تعادلِ وضعيتِ انساني را برقرار ميكند: زندگي واقعي بهندرت به پايانهاي كاملا شاد يا تراژيك ميانجامد، و بيشتر به سمت يك مصالحه جدي در حالت متوسط تمايل دارد. انتخابهاي گريس و مارتي به نتايج مربوطه آنها منجر ميشود كه هيچكدام بسيار دراماتيك نيستند، بلكه به سادگي... زندگي هستند. تامس هاردي، از رماننويسان و شاعران جنبش طبيعتگرايي انگلستان بود هرچند رگههايي از ادبيات عصر روشنگري و رمانتيسيسم هم در آثارش به چشم ميخورد. كمي بعد از مرگ هاردي، وصي اموال او نامهها و دفترچه يادداشتش را سوزاند. تنها ۱۲ قطعه باقي ماند كه يكي از آنها شامل بريده روزنامههاي سالهاي دهه ۱۸۲۰ ميلادي است. تحقيقات بعدي نشان داد كه هاردي چطور از اين داستانها در آثارش استفاده ميكرده است.