تام باراك، فرستاده ويژه امريكا در چارچوب يك ماموريت موسوم به «فرصت آخر» تلاش دارد لبنان را به پذيرش مذاكره مستقيم با اسراييل وادار كند. اين سياست بخشي از استراتژي گستردهتر واشنگتن براي بازتعريف نظم امنيتي شام و مهار مقاومت است. واشنگتن از سازوكاري مشابه توافقهاي امنيتي تحميل شده ميان سوريه و اسراييل سخن ميگويد؛ الگويي كه به معناي واگذاري بخشي از حاكميت لبنان تلقي ميشود. تهديد به قطع كمكهاي مالي از سوي امريكا و كشورهاي عربي، ابزار اصلي اين فشار ديپلماتيك است. هدف، دستيابي به پيروزي استراتژيك براي اسراييل از مسير مذاكره، نه جنگ است.
تضاد داخلي: طرح خلع سلاح و ظرفيت ارتش لبنان- چالش حياتي در بيروت اين است كه چگونه يك طرح خلع سلاح را در مورد گروهي كه همچنان از قدرت نظامي غالب با پايگاه اجتماعي-سياسي گسترده در فضاي داخلي برخوردار است، بدون شعلهور كردن جنگ داخلي اجرا كند. در زماني كه همچنان تجاوزات اسراييل ادامه دارد و نقاطي از جنوب اين كشور در اشغال اسراييل است.طرح «سپر ميهن» كه در سپتامبر ۲۰۲۵ تصويب شد، با هدف انحصار تسليحات در دست ارتش تا پايان سال طراحي شده و خلع سلاح در جنوب لبنان را در اولويت قرار داده است. حزبالله اين طرح را «فرمان امريكايي-اسراييلي» خوانده و هشدار داده اجراي يكجانبه آن ميتواند به جنگ داخلي منجر شود. حزبالله تاكيد دارد كه تنها در چارچوب تعيين يك همكاري مبتني بر «استراتژي دفاعي ملي» حاضر به گفتوگو با دولت و ارتش لبنان است، نه خلع سلاح.افكار عمومي نيز عمدتا با موضع حزبالله همسو است: حدود ۷۰درصد لبنانيها، ازجمله نيمي از اهل سنت و بيش از يكسوم مسيحيان، مخالف خلع سلاح بدون جايگزين دفاعي هستند و بيش از ۷۵درصد نيز معتقدند ارتش به تنهايي قادر به مقابله با تجاوزات اسراييل نيست. ژوزف عون، رييسجمهور، اجراي خلع سلاح را «غيرممكن» دانسته است. از اينرو، طرح «سپر ميهن» بيشتر تلاشي براي جلب حمايت مالي خارجي تلقي ميشود تا برنامهاي واقعي براي خلع سلاح.
آمادگي نظامي و دكترين جديد حزبالله- حزبالله ميگويد پس از خسارات و حملات اسراييل، تواناييهاي خود را بازسازي كرده و «صددرصد آماده» مقابله است. دكترين فعلي بر «بازسازي در خفا» و حفظ «دست روي ماشه» متمركز است: يعني اجتناب از جنگ تمامعيار در شرايط كنوني، اما پاسخ قاطع در صورت عبور اسراييل از خطوط قرمز يا تهاجم گسترده. همچنين براساس گزارشهاي ياد شده، زرادخانه موشكي حزبالله طي سنوات گذشته رشد كرده و تا سطحي رسيده كه دقت و هدايتپذيري آن افزايش يافته و بازدارندگي حزبالله را تقويت ميكند. نكته قابل توجه آن است كه بيشتر اين تسليحات در حملات رژيم محفوظ مانده و اين موضوع نشاندهنده شكست كامل هدف حذف بازدارندگي از طريق عملياتهاي پيشگيرانه اسراييل است.
تحول تاكتيكي: پهپادها و پنهانسازي موشكها- در پاسخ به خسارات، حزبالله به تاكتيكهاي جديد روي آورده: طبق گزارشي كه برخي خبرگزاريهاي اسراييلي منتشر كردهاند حزبالله به توليد و استفاده انبوه از پهپادهاي كوچك (براي اشباع سامانههاي دفاعي با تاكتيك «گروهي/انبوه») و تاكيد بر پنهانسازي موشكهاي نقطهزن ازجمله قرار دادن پرتابگرها در مواضع مخفي يا زير خاك روي آورده است تا قابليت كشف و انهدام را كاهش دهد. اين تركيبِ كمّي (انبوه پهپاد) و كيفي (موشكهاي نقطهزن مخفي) ستون دكترين بقا و بازدارندگي جديد حزبالله ميتواند باشد.در مجموع ميتوان گفت تركيب بازسازي سريع تواناييها، زرادخانه گسترده و تغيير تاكتيكي به سمت پهپادهاي انبوه و مخفيسازي موشكي، همراه با بازسازي سريع در حوزه ساختار فرماندهي، حزبالله را به يك بازيگر بازدارنده و غيرقابلپيشبيني تبديل كرده است.وضعيتي كه محاسبات نظامي و اطلاعاتي اسراييل را پيچيدهتر ميسازد. سناريوهاي جنگ و عوامل محرك: شكست قريبالوقوع ديپلماسي ايالاتمتحده، لبنان را در آستانه يك درگيري گسترده ديگر قرار ميدهد. ارزيابي واقعگرايانه مستلزم سنجش نيروهاي محرك جنگ است.
عوامل تحريككننده تشديد فوري درگيري-
۱- انقضاي ضربالاجل ديپلماتيك: عدم موافقت رهبران لبنان در پذيرش مذاكرات مستقيم براي خلع سلاح كه باراك آن را «آخرين فرصت» مينامد، سيگنال روشني ازسوي امريكا به اسراييل خواهد بود كه پنجره ديپلماتيك بسته شده و اقدام نظامي مشروع است.
۲- انگيزه داخلي اسراييل (عامل نتانياهو): گزارشهاي ديپلماتيك معتبر حاكي از آن است كه انگيزه اصلي براي يك حمله گسترده قريبالوقوع برمبناي محاسبات سياسي داخلي بنيامين نتانياهو، نخستوزير اسراييل است. منابع معتقدند كه نتانياهو ممكن است براي فرار از محاكمه و زنداني شدن، با گشودن يك جبهه نظامي جديد، توجهات را منحرف كند.
۳- خطاي محاسباتي در حملات: تداوم تشديد حملات «كمشدت» اسراييل (كه در هفتههاي اخير افزايش يافته است) خطر عبور از يكي از «خطوط قرمز» استراتژيك حزبالله را به همراه دارد و ميتواند به يك درگيري گسترده منجر شود. ازجمله طي روزهاي گذشته يك دسته از نظاميان اسراييلي از مرز عبور كرده و وارد شهرك بليدا در منطقه مرزي جنوب لبنان شدند كه در واقع اين نيروها حدود هزار متر در داخل خاك لبنان پيشروي كردهاند. اين عمل موجب شده ژوزف عون، رييسجمهور لبنان به فرمانده ارتش دستور پاسخ به تجاوزات اسراييل را پس از تقريبا ۱۱ ماه سكوت دولت بدهد. معماري امنيتي پسا- يونيفيل (۲۰۲7-۲۰۲6): با تصميم شوراي امنيت و فشار مستقيم امريكا و اسراييل براي پايان ماموريت يونيفيل تا پايان ۲۰۲۶، ساختار امنيتي جنوب لبنان وارد مرحلهاي بحراني ميشود.
۱- خلأ امنيتي پس از خروج يونيفيل
قطعنامه ۲۷۹۰ ماموريت يونيفيل را براي آخرينبار تمديد و خروج حدود ۱۰,۵۰۰ نيروي حافظ صلح تا پايان ۲۰۲۷ را الزامآور كرد. اين اقدام كه ناشي از نارضايتي اسراييل از «ناتواني يونيفيل در مهار حزبالله» بود، به حذف اصليترين سازوكار كاهش تنش و ارتباط اضطراري ميان لبنان و اسراييل ميانجامد. در نتيجه پيش از آمادگي كامل ارتش لبنان، خلأ امنيتي گستردهاي در مرزها ايجاد خواهد شد.
۲- دكترين اسراييل و خطر اقدام يكجانبه
در نبود نيروي حائل، اسراييل احتمالا سعي خواهد كرد تا به صورت يكجانبه منطقه حائل نظامي ايجاد يا خاك لبنان را مجددا اشغال كند. دكترين جديد تلآويو بر تحميل خطوط قرمز از طريق قدرت نظامي و سپس تثبيت آن از طريق تفاهمنامههاي امنيتي تحت ميانجيگري امريكاست كه هدف آن خلع سلاح مرزها و مشروعيتبخشي به حملات پيشدستانه است.
۳- واكنش اروپا و تلاش براي حفظ نفوذ
كشورهاي اروپايي مشاركتكننده در يونيفيل (بهويژه فرانسه، ايتاليا و اسپانيا) از كاهش نقش خود در مديترانه شرقي نگرانند و در پي چارچوبهاي جايگزين هستند؛ ازجمله توافقهاي دوجانبه با دولت لبنان يا ايجاد نيروي اروپايي مستقل تحت اتحاديه اروپا براي حفظ حضور و نفوذ نظامي خود. در مجموع ميتوان گفت پايان يونيفيل در شرايط فعلي، موازنه امنيتي جنوب لبنان را تضعيف كرده و خطر تجاوزات يكجانبه اسراييل و بازگشت به درگيريهاي مرزي گسترده را افزايش ميدهد؛ درحالي كه لبنان هنوز فاقد ظرفيت جايگزين براي پر كردن اين خلأ است.
نتيجهگيري- تحليل وضعيت كنوني لبنان نشان ميدهد كشور تحت فشار سهگانهاي قرار دارد: اول؛ اولتيماتوم امريكا براي خلع سلاح حزبالله، دوم؛ ناتواني دولت لبنان در اجراي آن بدون ايجاد جنگ داخلي و سوم؛ نقصهاي مكرر آتشبس توسط اسراييل و حضور در خاك لبنان كه موجب شده تا حزبالله توان دفاعي خود را مشروع بداند. اين شرايط ريسك درگيري گسترده در ۲۰۲6-۲۰۲5 پيش از خروج كامل يونيفيل را افزايش ميدهد كه ناشي از شكست ديپلماسي تحت فشار امريكا و انگيزههاي داخلي اسراييل خواهد بود. ايالاتمتحده با پايان ماموريت ديپلماتيك خود عملا فضاي سياسي را براي توجيه تجاوزارت يكجانبه اسراييل فراهم كرده، زيرا بناي ايالاتمتحده بازتعريف نظم امنيتي در منطقه است. با اين حال، توان بازدارندگي حزبالله در ميدان و حمايت گسترده جامعه داخلي لبنان از مقاومت، اين سناريو را محدود و هزينه هر تجاوز را براي اسراييل بسيار بالا نگه ميدارد.
كارشناس مسائل غرب آسيا