• 1404 چهارشنبه 14 آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6182 -
  • 1404 چهارشنبه 14 آبان

درنگی بر كتاب «فرشتگان پاول کِلِه» اثر بوريس فريدوالد

نقاشي كه فرشته‌ها را مي‌كشيد

نسيم خليلي

آنها که نقاشی‌های پاول کله را می‌شناسند از امنیت و سادگی این نقاشی‌ها باخبرند و آنها که نه، با زیستن در کتاب فرشتگان پاول کله که بوریس فریدوالد نوشته و با ترجمه‌ای خوشخوان به کوشش فریده فرنودفر ازسوی نشر چشمه به بازار کتاب آمده، می‌توانند به این جهان امن و شکوهمند راه پیدا کنند و هنرمندی را بشناسند متفاوت و جذاب، زیسته در دل بحران‌های حیات انسانی، در بحبوحه‌ جنگ‌های جهانی و انزوا و اندوه که دنیا را، خیر و شر را، امید و نومیدی، زندگی و مرگ را در قالب پرتره‌هایی از موجوداتی نیمه‌انسانی می‌دید که فرشتگان لقب‌شان می‌داد، فرشتگانی فیگوراتیو که از تجربه مسیح و فرشته کشیدن در کودکی نقاش می‌آمدند؛ هفتاد تصویر از فرشتگان که پیامی را متاثر از زندگی در جهان مدرن و اندوهی بشری و از معنویت آمده به مخاطب خویش می‌دادند. این فرشتگان با فرشتگان کلاسیک و آشنای قرون وسطی، رنسانس و باروک فرق داشتند، نوآورانه، بسیار ساده، گاه برخاسته از کودک درون و گاه تحت تاثیر خرده‌فرهنگ‌ها و جنگ‌ها و ظلمانی شدن جهان انسانی بودند، نويسنده تصريح مي‌دارد كه «بسياري از اين فرشتگان ويژگي‌هايي دارند كه ما آنها را در انسان‌ها سراغ داريم و هيچ‌گاه نمي‌توانيم آنها را براي موجوداتي الوهي تصور كنيم.»، فرشتگانی که پس از ویولون نواختن‌های کله بر بوم می‌نشستند از اين رو كه «بيشتر اوقات، پيش از دست گرفتن مداد طراحي يا قلم‌مو، سه ساعت قطعاتي از باخ و موتسارت مي‌نواخت.» 
و سپس نقاشي مي‌كشيد، همراه با تردید و در فضایی از بازتابش‌های معنوی؛ فریدوالد در کتاب مبسوط و ارزشمند خود كه وصف جزييات زندگی کله است می‌نویسد که «گاهی پاول کله خودش را چونان خدا حس می‌کرد. آن‌قدر ذهنش از عالم تصاویر مملو بود که بیم انفجار آن می‌رفت. با این حال زمانی رضایت خاطر می‌یافت که بتواند یکی از این عوالم را روی کاغذ بیاورد. پاول کله اغلب اوقات مردد بود. او به خودش و کارهایش تردید داشت.» تردیدی که باعث می‌شد تا مدت‌ها رنگ‌ها را هم حتي پس بزند و تلاش کند فقط طراح سیاه‌قلم‌هایی نمادین و رازآلود باشد، «به مطالعه‌‌ آناتومی پرداخت و بارها و بارها به طبیعت پناه برد، البته نه به این خاطر که تصویری وفادارانه از آنها روی کاغذ بکشد، بلکه می‌خواست طبیعت را به سبک خود تصویر کند.» و از همین روست که فرشتگان او نیز صورت‌های دگردیسی شده از آناتومی و طبیعت و احوالات درون‌اند که پس از سفر کله به تونس، ردپای افسانه‌وش‌بودگی و معماری عربی و نور و اتمسفر آفریقا را هم در آنها می‌توان بازجست، تو گویی نقاشی معنامندی از مجسمه‌های چوبی سوغاتی‌فروشی‌های تونس و آن طرف‌ها باشند که می‌خواهند پیامی انسانی را به مخاطبان هنر پاول هدیه بدهند. این تاثیرپذیری از تجربه‌های زیسته را بعدها در قالب آن فرشته‌هایی می‌توان بیشتر بازیافت که وقتی پاول به جبهه‌های جنگ جهانی اول اعزام شده بود می‌کشید، فرشته‌هایی اغلب در حال پرواز که بیم سقوط و مرگشان می‌رود و گاه مقصدشان نه زمین که خورشید است؛ «او در این دوران بارها و بارها پرنده‌هایی در حال سقوط را ترسیم می‌کند. گویی این پرندگان همان هواپیماهای جنگی هستند که کله اغلب در آسمان به نظاره‌ آنها می‌نشست؛ هواپیماهایی که گه‌گاه در برابر چشمانش سقوط می‌کردند و منهدم می‌شدند.» و گاهی هم در میان این فرشته‌های بالدار، فرشته‌ای هم کشیده است که «به جای نمایش فلاکت، نشان می‌دهد که فرشته‌‌ رستگاری در قالب فرشته‌ آورنده‌‌ نور، در حال فرود آمدن به زمین است... او به کمک این تصویر نشان می‌دهد که فرشته‌ها همچنان كه در جایی میان دو عالم‌اند، ناظر بر حوادث روی زمین هم هستند و زمانی که عالم، به سبب حوادث زمینی، در خطر فروافتادن به سیاهی و ظلمت است، به زمین می‌آیند تا روشنایی را به ارمغان بیاورند.» و از این منظر زیستن در این کتاب و این نقاشی‌ها خود چونان یک تراپی امن و شریف و زیباست در دل جهانی که همچنان از زخم چرخه‌‌ جنگ و خشونت به خود می‌پیچد. این نقاشی‌ها افسون بر آرامش و تسلی‌بخشی‌شان برای آنها که با معرفت‌شناسی فیلسوفانه به جهان می‌نگریسته‌اند نیز بسیار جذاب بوده‌اند و از همین روست که یکی از این نقاشی‌ها نقاشی بسیار محبوب والتر بنیامین می‌شود: «در 1921 خریداری برای نقاشی فرشته‌‌ نو پیدا شد که کسی نبود جز والتر بنیامین؛ فیلسوف، نویسنده و منتقد ادبی. در اتاق کار بنیامین تعداد انبوهی از بازتولیدهای این کار آویخته بود. چه بسا فرشته‌‌ نو پاول کله که در اتاق کار بنیامین جایگاه ویژه‌اي -‌بالاي كاناپه- بدان اختصاص داده شده بود، او را به ياد مسيح از گور برخاسته مي‌انداخت كه دست‌هايش را كاملا از هم باز كرده است... والتر بنيامين شخصا شيفته‌‌ تماشاي اين نقاشي بود و بارها و بارها از نو در باب آن نوشت، هر بار متفاوت از بار پيش.» براي كله كشيدن چنين نقاشي‌هاي تاثيرگذاري تا بدانجا اهميت داشت كه از تدريس در دانشگاه استعفا داد و «در كلاس نقاشي محقري در آكادمي دوسلدورف به تدريس مشغول شد... كله طراحي‌ها و تصاوير زيادي در اين دوره خلق كرد كه در آنها به موضوع پولي‌فوني 
-كه اصطلاحي در موسيقي و به معناي چندصدايي است- پرداخت. در اين آثار شاهد خطوط، سطوح و رنگ‌هايي در اشكال به غايت انتزاعي هستيم كه روي هم قرار مي‌گيرند و در هم فرو مي‌روند... در اين دوره فرشتگان براي پاول كله در حكم موجوداتي بودند كه وظيفه و رسالت كاملا خاصي را به آنها منتسب كرده بود. آنها ديگر نه آورنده‌‌ نور و روشنايي و نه آورنده‌‌ پيام، بلكه فقط نقش محافظ داشتند.» بعدها با به قدرت رسيدن حزب ناسيونال-سوسياليست در آلمان، هنرمند به ‌شدت منزوي شد و اين انزوا به خلق 483 اثر در مدتي كوتاه انجاميد. سال‌ها بعد وقتي كه پاول بر اثر يك بيماري سخت، خانه‌نشين‌تر شد، آثار بيشتري هم خلق كرد شايد از اين رو كه مرگ خودش را نزديك مي‌ديد. او «در اين سال چيزي حدود 1200 اثر خلق كرد. حس مي‌كرد راه زيادي تا پايان زندگي‌اش نمانده -چنان‌كه برخي آثار او حكايت از آن دارند. در اين سال، تعداد زيادي از بازنمايي‌هاي پاول كله از فرشتگان نشان‌دهنده‌ مواجهه‌‌ عميق او با عالم آن ‌جهاني است.» با اين همه باز هم اگر قرار به انتخاب باشد شايد آن فرشته‌هايي كه پاول در زمان جنگ جهاني دوم كشيد، از بقيه تاثيرگذارتر بودند، فرشته‌‌ سرباز و محافظ كه «ابزاري در دستش دارد تا همگان را به نبرد عليه سياهي فرابخواند. آيا او با شمشيري شبيه به شمشير ميكاييل، با خشمي تمام‌عيار، در برابر فلاكت جنگ مبارزه مي‌كند؟»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون