گروه دين و فلسفه
لورا وچيا واگليري (Laura Veccia Vaglieri؛ ۱۸۹۳-۱۹۸۹) يكي از برجستهترين مستشرقين ايتاليايي قرن بيستم بود. او در دانشگاه رم «لا ساپيئنتزا» و سپس در انستيتوي شرقشناسي ناپل به تدريس زبان و ادبيات عربي پرداخت و از شاگردان مستقيم جورجو لوي دلا ويدا و كارلو آلفونسو نالينو به شمار ميرفت. واگليري بيش از نيم قرن به تحقيق در تاريخ صدر اسلام، حديث، سيره و ادبيات كلاسيك عربي مشغول بود و آثارش به دليل دقت، بيطرفي علمي و تسلط بينظير بر منابع دست اول عربي، هنوز يكي از مراجع اصلي پژوهشگران محسوب ميشود.
مهمترين اثر او همكاري طولانيمدت با دايرهالمعارف اسلام (Encyclopaedia of Islam) انتشارات بريل هلند است كه معتبرترين و جامعترين دانشنامه اسلامي در جهان به شمار ميرود و مقالات آن پس از چندين مرحله داوري سختگيرانه توسط هيات تحريريه بينالمللي منتشر ميشود. مدخل «فاطمه» او در ويرايش دوم (۱۹۶۵) يكي از مهمترين نوشتههاي آكادميك غربي درباره حضرت زهرا (سلاماللهعليها) است كه حتي پس از گذشت شش دهه، همچنان پايه بسياري از تحقيقات جديد قرار ميگيرد.
نگاه لورا وچيا واگليري به شخصيت سياسي حضرت فاطمه(س)
لورا وچيا واگليري در مدخل «فاطمه» دايرهالمعارف اسلام، برخلاف بسياري از مستشرقين پيشين كه حضرت زهرا(س) را صرفا شخصيتي خانوادگي و عاطفي ميديدند، با صراحت ايشان را به عنوان يك شخصيت سياسي برجسته در تاريخ صدر اسلام معرفي ميكند. او تاكيد ميكند كه فاطمه سلاماللهعليها تنها دختر بازمانده پيامبر اكرم (ص) نبود، بلكه زني بود كه در حساسترين برهه تاريخي اسلام، يعني انتقال قدرت پس از رحلت نبي مكرم(ص)، به دفاع قاطع از حق ولايت و امامت همسرش حضرت علي (ع) برخاست. واگليري خطبه فدكيه را «سندي استثنايي از بلاغت و شجاعت سياسي يك زن عرب در قرن هفتم ميلادي» ميداند و آن را شاهدي روشن بر آگاهي عميق فاطمه(س) از مسائل فقهي، حقوقي و سياسي زمان خود ميخواند. او همچنين با استناد به منابع متعدد سني و شيعي، دفاع جانانه حضرت زهرا(س) از حق خلافت بلافصل امام علي(ع) و اعتراض علني ايشان به انحراف مسير خلافت را نه يك واكنش احساسي، بلكه يك كنش سياسي آگاهانه و مبتني بر اصول قرآني و نبوي ميداند. واگليري در مجموع تصويري از بانويي ترسيم ميكند كه در عين حفظ حجاب و حريم زنانه، در لحظهاي سرنوشتساز براي آينده امت اسلامي، به ميدان سياست وارد شد و با سخنراني تاريخي و رفتار قاطع خود، الگويي بينظير از زن مسلمان سياستورز و مدافع حق به جا گذاشت. اين نگاه مدخل واگليري را به يكي از معدود متون آكادميك غربي تبديل كرده كه بدون كوچكترين تعرض به حساسيتهاي شيعي، شجاعت سياسي حضرت زهرا(س) را به رسميت ميشناسد و آن را در مركز تاريخ اوليه اسلام قرار ميدهد.
فاطمه(س) الگوي زن مسلمان
لورا وچيا واگليري، پژوهشگر برجسته ايتاليايي در مدخل «فاطمه» دايرهالمعارف اسلام (ويرايش دوم، ۱۹۶۵) با استناد به دهها منبع دست اول عربي، زندگي حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعليها را بهگونهاي ترسيم ميكند كه نه تنها جايگاه خانوادگي ايشان، بلكه نقش تعيينكننده سياسي و اجتماعي ايشان در مقطع حساس پس از رحلت پيامبر اكرم (ص) به روشني آشكار ميشود. واگليري تولد حضرت فاطمه(س) را در مكه و در حدود پنج سال پيش از بعثت (حدود ۶۰۵ ميلادي) ميداند كه البته او در تعيين زمان تولد حضرت فاطمه(س) روايت اهل سنت را ميپذيرد. او تاكيد ميكند كه فاطمه(س) از كودكي در كانون سختيها و رنجهاي پيامبر (ص) قرار داشت و همراه پدر در شعب ابيطالب و در محاصره سهساله قريش حضور داشت. اين شرايط سخت، شخصيتي صبور، مقاوم و آگاه از مسائل اجتماعي و سياسي در ايشان پرورش داد. پس از هجرت به مدينه، ازدواج حضرت فاطمه(س) با امام علي بن ابيطالب(ع) در سال دوم هجري، نه تنها پيوند دو خانواده بزرگ قريشي، بلكه اتحاد دو جريان اصلي اسلام يعني نبوت و امامت بود. واگليري با استناد به منابع متعدد، از جمله سيره ابنهشام و تاريخ طبري، مراسم ساده اين ازدواج را نمادي از زهد و دوري از تجمل در خاندان رسالت ميداند. او مينويسد: «اين ازدواج در شرايطي صورت گرفت كه علي (ع) از نظر مالي در تنگنا بود، اما پيامبر (ص) با تاكيد بر فضيلت و ايمان، فاطمه(س) را به ازدواج او درآورد؛ انتخابي كه خود بهترين دليل بر شايستگي سياسي و معنوي علي(ع) بود.» واگليري بخش مهمي از مقاله را به زندگي مشترك فاطمه(س) و علي(ع) و سختيهاي معيشتي آنان اختصاص ميدهد. او نقل ميكند كه فاطمه(س) شخصا با دستان خود آسياب ميكرد تا جايي كه دستهاي او تاول زد و خود به كارهاي خانه و تربيت فرزندان حسن و حسين(ع) ميپرداخت. اين تصوير، الگويي عملي از زن مسلمان فعال در جامعه ارايه ميدهد كه در عين خانهداري، از مسائل كلان امت نيز غافل نبود.
خطبه فدكيه و دفاع از ولايت
اما نقطه اوج مقاله واگليري، پرداختن دقيق و بيسابقه (براي يك مستشرق غربي در سال ۱۹۶۵) به نقش سياسي و اجتماعي حضرت زهرا(س) پس از رحلت پيامبر (ص) است. او با احتياط علمي نسبتا بالايي، اما با صراحت، به ماجراي فدك و خطبه تاريخي فدكيه ميپردازد و مينويسد: «فاطمه(س) در برابر تصميم خليفه اول مبني بر مصادره فدك، به دفاع از حق خود و همسرش برخاست. او با استناد به آيات قرآن و سنت پيامبر(ص)، مالكيت فدك را اثبات كرد و سپس در سخنراني معروف خود كه در مسجدالنبي و در حضور مهاجران و انصار ايراد شد، از انحراف مسير خلافت انتقاد كرد. اين خطبه، سندي استثنايي از بلاغت، دانش فقهي و شجاعت سياسي يك زن در جامعه عرب قرن هفتم است.» واگليري تاكيد ميكند كه خطبه فدكيه تنها دفاع براي احقاق و برگرداندن يك مزرعه به صاحبان اصلياش نبود، بلكه دفاع از اصل مشروعيت خلافت و ولايت بود. او با نقل بخشهايي از خطبه (از جمله «أيها الناس، اعلموا أني فاطمه و أبي محمد...»)، نشان ميدهد كه حضرت زهرا(س) با تسلط كامل بر آيات قرآن، احاديث نبوي و اصول فقهي، به نقد عملكرد حاكميت پرداختند و هشدار دادند كه كنار گذاشتن وصيت پيامبر (ص) در مورد جانشيني علي(ع)، امت را به سوي انحراف خواهد برد. اين مستشرق ايتاليايي همچنين به رويداد درخواست بيعت اجباري از حضرت علي(ع) و هجوم به خانه وحي اشاره ميكند و با استناد به منابع متعدد سني از جمله تاريخ طبري، مسعودي و ابنقتيبه مينويسد: «فاطمه(س) در برابر اين فشار ايستادگي كرد و تا آخرين لحظه از حق همسرش دفاع كرد. او حتي پس از آسيبهاي جسمي شديد، از موضع خود عقبنشيني نكرد.» واگليري اين رفتار را نه واكنش عاطفي يك دختر داغدار، بلكه كنش سياسي آگاهانه يك بانوي آگاه به حقوق شرعي و سياسي خاندان نبوت ميداند. او همچنين به روايتي از عايشه استناد ميكند كه گفت: «ما رأيت أحداً أصدق لهجه من فاطمه إلا أباها» (كسي را راستگوتر از فاطمه نديدم مگر پدرش) و اين صداقت را در عرصه سياسي نيز تسري ميدهد. واگليري مينويسد: «فاطمه(س) با اعتراض علني خود، پايههاي مشروعيت قدرت جديد را به چالش كشيد و نشان داد كه يك زن ميتواند در عاليترين سطح سياسي جامعه اسلامي حضور موثر داشته باشد.»
فاطمه(س) نماد مقاومت در برابر انحراف از مسير اصلي اسلام
در بخش ديگري از مقاله، واگليري به جايگاه حضرت زهرا(س) به عنوان «سيده نساء العالمين» در روايات متعدد سني و شيعي اشاره ميكند و لقب «زهرا» را به معناي درخشش نور ولايت در وجود ايشان تفسير ميكند. او روايت مشهور «فاطمه بضعه مني، فمن أغضبها أغضبني» را نه تنها نشانه محبت پدري، بلكه تاييدي بر پيوند ناگسستني نبوت و ولايت ميداند.
وفات [شهادت] حضرت فاطمه(س) در سوم جماديالثاني سال يازدهم هجري (به نقلي ۷۵ يا ۹۵ روز پس از رحلت پيامبر) در جواني، نقطه پاياني زندگي كوتاه، اما پربركت ايشان بود. واگليري با استناد به منابع متعدد، غسل، كفن و دفن شبانه توسط حضرت علي(ع) و وصيت ايشان مبني بر مخفي ماندن محل قبر را نشانه اعتراض سياسي مستمر حتي پس از شهادت ميداند. واگليري نهايتا نتيجهگيري مهمي دارد كه در فهم و تحليل زندگي سياسي حضرت فاطمه(س) ميتواند نقش منحصربهفردي را ايفا كند. او مينويسد: «فاطمه(س) نه تنها مادر امامان شيعه، بلكه نماد مقاومت در برابر انحراف از مسير اصلي اسلام است. خطبه و رفتار سياسي او در آن برهه حساس، او را به شخصيتي تبديل كرد كه هم در تاريخ شيعه و هم در وجدان جمعي امت اسلامي، الگويي ابدي از شجاعت، عدالتخواهي و دفاع از حق باقي ماند.»
حركت سياسي - اعتقادي فاطمه(س)
واگليري در بخشهاي پاياني مدخل خود به نكتهاي بسيار مهم اشاره ميكند كه كمتر مستشرقي جرات بيان آن را داشته است: او مينويسد كه «اقدامات و سخنان فاطمه(س) پس از رحلت پيامبر (ص) نه تنها يك اعتراض شخصي يا خانوادگي نبود، بلكه يك حركت سياسي-اعتقادي بود كه هدف آن حفظ اصالت پيام نبوت و جلوگيري از تبديل خلافت به سلطنت موروثي يا قبيلهاي بود.» اين تحليل دقيقا همراستا با ديدگاه علماي بزرگ شيعه مانند علامه مجلسي و شيخ مفيد است كه خطبه فدكيه و اعتراضات حضرت زهرا(س) را «اولين اعتراض رسمي و علني به انحراف خلافت از مسير ولايت» ميدانند. مستشرق ايتاليايي با استناد به منابع معتبر سني مانند تاريخ الخلفاء سيوطي، المعجم الكبير طبراني و انساب الاشراف بلاذري، به روشني ميگويد كه حضرت فاطمه(س) در همان روزهاي نخست پس از سقيفه، همراه حضرت علي(ع) و گروهي از صحابه وفادار از جمله سلمان، ابوذر، مقداد و عمار ياسر، جلسات متعددي برگزار ميكردند و در آنها دلايل قرآني و نبوي خلافت بلافصل علي (ع) را براي مردم تبيين ميكردند. او مينويسد: «فاطمه(س) در اين جلسات نقش محوري داشت و خود شخصا با زنان مهاجر و انصار ديدار ميكرد و آنان را به حمايت از حق علي(ع) فرا ميخواند. اين فعاليتها نشاندهنده سازماندهي سياسي هوشمندانهاي بود كه در راس آن يك زن جوان قرار داشت.»
خانه فاطمه(س) مركز مخالفت با خلافت
او همچنين به روايتي از كتاب الإمامه والسياسه ابنقتيبه دينوري (منبع سني) اشاره ميكند كه در آن آمده است: «[خانواده پيامبر(ص)] تا آخرين روزهاي حيات فاطمه(س) از بيعت با ابوبكر خودداري كردند و اين امر باعث شد كه خليفه اول شخصا به در خانه فاطمه(س) بيايد و از آنها بيعت بخواهد، اما فاطمه(س) با قاطعيت پاسخ منفي داد.» واگليري اين ايستادگي را «نماد مقاومت مدني يك زن در برابر قدرت سياسي» توصيف ميكند و ميافزايد: «چنين رفتاري در جامعه عرب آن روزگار كه زن عموما از صحنه سياست دور نگه داشته ميشد، اقدامي كاملا بيسابقه و شگفتانگيز بود.»
بالاترين سند اعتراض به كنار گذاشتن قرآن و سنت
يكي از مهمترين بخشهاي تحليل واگليري، بررسي تاثير بلندمدت خطبه فدكيه بر وجدان امت اسلامي است. او مينويسد: «اين خطبه تا قرنها در ميان علماي سني و شيعي نقل شد و حتي نويسندگان سني مانند ابنتيميه و ذهبي نيز نتوانستند اصالت آن را انكار كنند. محتواي خطبه نشان ميدهد كه فاطمه(س) نه تنها بر مسائل ارث و فدك تسلط داشت، بلكه از اصول كلي حكومت اسلامي، شروط امامت، خطر انحراف امت و لزوم تبعيت از اهلبيت(ع) آگاهي كامل داشت.» واگليري سپس بخشهايي از خطبه را كه در آن حضرت زهرا(س) ميفرمايد: «أتركتم كتابالله و نبذتموه وراء ظهوركم؟؛ آيا به راستي از آن روي برتافته يا به غير آن داوري ميكنيد؟» را نقل ميكند و ميگويد: «اين جمله، بالاترين سند اعتراض به كنار گذاشتن قرآن و سنت در تعيين جانشين پيامبر(ص) است.»
تداوم نسل نبوي
مستشرق ايتاليايي در ادامه به جايگاه حضرت زهرا(س) به عنوان مادر سلسله امامان معصوم (ع) ميپردازد و مينويسد: «از طريق فاطمه(س) بود كه نسل پيامبر(ص) ادامه يافت و امامان شيعه از حسن و حسين(ع) تا مهدي موعودي كه شيعيان منتظرش هستند، همگي از نسل او هستند. به همين دليل شيعيان او را امالائمه و منبع فيض ولايت ميدانند.» واگليري اين نكته را با استناد به منابع سني مانند صحيح بخاري و صحيح مسلم تاييد ميكند كه در آنها پيامبر (ص) به صراحت فاطمه(س) و فرزندانش را پاكيزهترين و برتر از همه مردم معرفي كرده است.
او همچنين به روايت مشهور «مباهله» اشاره ميكند و مينويسد: «وقتي پيامبر (ص) براي مباهله با نصاراي نجران، تنها علي، فاطمه، حسن و حسين (ع) را همراه خود برد، اين انتخاب خود بزرگترين دليل بر مقام والاي فاطمه(س) در نزد خداوند و پيامبر بود. فاطمه(س) در اين رويداد به عنوان يكي از پنج تن آلعبا، در بالاترين مرتبه قرب الهي قرار گرفت.»
فراتر از زني مقدس
واگليري در پايان مدخل خود نتيجهگيري ميكند كه «شخصيت فاطمه(س) فراتر از يك زن عادي يا حتي يك شخصيت مقدس معمولي است؛ او زني بود كه در كوتاهترين زمان حيات توانست در سه عرصه اساسي تاثير عميق بگذارد:
۱. عرصه خانوادگي و تربيتي (به عنوان همسر ايدهآل و مادر امامان)،
۲. عرصه اجتماعي و الگوسازي براي زنان مسلمان،
۳. عرصه سياسي و دفاع از اصل ولايت و امامت كه تا امروز ادامه دارد.»
فهم تاريخ اسلام در گروي شناخت فاطمه(س)
او مينويسد: «هر كس بخواهد تاريخ واقعي صدر اسلام را بشناسد، نميتواند از نقش فاطمه(س) در آن مقطع حساس غفلت كند. اعتراض او به انحراف خلافت، شهادت مظلومانهاش و وصيت به دفن شبانه، همه نشاندهنده عمق آگاهي سياسي و تعهد او به آرمانهاي پدرش بود. فاطمه(س) با شهادت خود، بذر ولايت را در دل تاريخ كاشت و اين بذر امروز در ميليونها قلب شيعه و حتي در وجدان بسياري از اهل سنت زنده است.» اين تحليل لورا وچيا واگليري كه در سال ۱۹۶۵ و در قلب اروپا نوشته شده، سندي روشن و غيرقابل انكار از آن است كه حتي در فضاي آكادميك غرب نيز نميتوان شجاعت سياسي، عدالتخواهي و دفاع بينظير حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعليها از حريم ولايت را ناديده گرفت. اين مدخل، پس از گذشت شش دهه، همچنان يكي از معتبرترين و ارزشمندترين متون مستشرقين درباره بانوي دو عالم است و انتشار آن در مطبوعات ايران، پاسخي علمي و مستند به كساني است كه سعي ميكنند نقش سياسي و اجتماعي حضرت زهرا(س) را كمرنگ جلوه دهند.
فاطمه سلاماللهعليها تنها دختر بازمانده پيامبر اكرم (ص) نبود، بلكه زني بود كه در حساسترين برهه تاريخي اسلام، يعني انتقال قدرت پس از رحلت نبي مكرم (ص) به دفاع قاطع از حق ولايت و امامت همسرش حضرت علي (ع) برخاست.
واگليري خطبه فدكيه را «سندي استثنايي از بلاغت و شجاعت سياسي يك زن عرب در قرن هفتم ميلادي» ميداند و آن را شاهدي روشن بر آگاهي عميق فاطمه(س) از مسائل فقهي، حقوقي و سياسي زمان خود ميخواند. او همچنين با استناد به منابع متعدد سني و شيعي، دفاع جانانه حضرت زهرا(س) از حق خلافت بلافصل امام علي (ع) و اعتراض علني ايشان به انحراف مسير خلافت را نه يك واكنش احساسي، بلكه يك كنش سياسي آگاهانه و مبتني بر اصول قرآني و نبوي ميداند.
واگليري در مجموع تصويري از بانويي ترسيم ميكند كه در عين حفظ حجاب و حريم زنانه، در لحظهاي سرنوشتساز براي آينده امت اسلامي، به ميدان سياست وارد شد و با سخنراني تاريخي و رفتار قاطع خود، الگويي بينظير از زن مسلمان سياستورز و مدافع حق به جا گذاشت.
واگليري تاكيد ميكند كه خطبه فدكيه تنها دفاع براي احقاق و برگرداندن يك مزرعه به صاحبان اصلياش نبود، بلكه دفاع از اصل مشروعيت خلافت و ولايت بود. او با نقل بخشهايي از خطبه (از جمله «أيها الناس، اعلموا أني فاطمة و أبي محمد...»)، نشان ميدهد كه حضرت زهرا(س) با تسلط كامل بر آيات قرآن، احاديث نبوي و اصول فقهي، به نقد عملكرد حاكميت پرداختند و هشدار دادند كه كنار گذاشتن وصيت پيامبر (ص) در مورد جانشيني علي (ع)، امت را به سوي انحراف خواهد برد.
اين مستشرق ايتاليايي همچنين به رويداد درخواست بيعت اجباري از حضرت علي(ع) و هجوم به خانه وحي اشاره ميكند و با استناد به منابع متعدد سني از جمله تاريخ طبري، مسعودي و ابنقتيبه مينويسد: «فاطمه(س) در برابر اين فشار ايستادگي كرد و تا آخرين لحظه از حق همسرش دفاع كرد. او حتي پس از آسيبهاي جسمي شديد، از موضع خود عقبنشيني نكرد.» واگليري اين رفتار را نه واكنش عاطفي يك دختر داغدار، بلكه كنش سياسي آگاهانه يك بانوي آگاه به حقوق شرعي و سياسي خاندان نبوت ميداند.