فرامرز قريبيان 84 ساله شد
سايه روشنهاي يك هنرپيشه نقش اول
اميدجوانبخت
1) هرچند دنياي هنر مانند ورزش نيست كه هر ورزشي محدوده سني خاصي داشته و فرد با گذشتن از آن مرز سني به بازنشستگي رسيده و كنارهگيري ميكند، اما متاسفانه شرايط به گونهاي شده كه برخي هنرمندان قديمي با ادامه دادن فعاليت كاريشان به دليل مهيا نبودن زمينه مناسب كاري يا آمادگي لازم ذهني يا جسمي، اثري توليد ميكنند كه همپاي آثار موفق و تحسين شده آنها نيست و با تكيه بر شهرتشان عرضه شده ومخاطب پيدا كردهاند تا كيفيت واقعي اثرشان.اينگونه آثار جايگاه به تدريج كسب شده هنرمند را در ذهن مخاطبان تقليل داده و ماندگاري هنرمند را تحتالشعاع قرار ميدهد.در بازيگري نيز با طي شدن دوران اوج و رونق يك بازيگر به تدريج طول و كيفيت نقشهاي پيشنهادي كاهش يافته و نقشهاي كوتاه كم اثر، جايگاه نوستالژيك بازيگر را در غبار زمان كمرنگ ميكند.در اين اوضاع بازيگراني كه از جهات گوناگون نيازي به كار ندارند و نيز نميخواهند كه اعتبار دوران اوجشان مخدوش شود خودخواسته كنارهگيري ميكنند.البته انتخاب افرادي كه از نظر روحي و مالي ترجيحشان كار كردن است نيز قابل درك و احترام است.
2) چندسال پيش «فرامرز قريبيان »پس ازنمايش خروج درجشنواره فجر به دليل شرايط نامساعد سينماي ايران اعلام كرد كه ديگر قصد بازي ندارد و سال گذشته نيز درگفتوگويي مبسوط با مجله فيلم امروز (به عنوان آخرين گفتوگو) درباره زندگي، فيلمها وكنارهگيرياش، دلايل اين انتخاب را توضيح داد كه هرچند پذيرفتني بود، اما براي نگارنده كه خاطرات بسياري از حضور او روي پرده بزرگ سينما (كه همواره ترجيحش بوده است) دارد، خوشايند نبود. او درهمان گفتوگوي تصويري نيز حضوري جذاب دارد. بازيگري مستعد و خوش استايل با عشقي بيپايان به سينما كه بهرغم پيشنهادات مختلفي كه هنوز هم دارد ظاهرا در تصميمش مصمم است.شايد به تلافي دوراني كه سختگيري كمتري در انتخاب فيلمها داشت و به دليل واقعياتي چون حضور حرفهاي مستمر و تامين مالي زندگي، تعداد قابل توجهي فيلمهاي ضعيف و متوسط در كارنامهاش نقش بست كه اغلب نتوانستند از توانمنديهاي خاص او در بازيگري بهره ببرند و فقط به نامش براي فروش متوسل بودند.با نگاهي به كارنامه سينمايي بلند بالاي فرامرز قريبيان تركيب بسيار متنوعي ازفيلمهاي اجتماعي، جنگي، اكشن، پليسي، تاريخي و... ديده ميشود.
3) قريبيان كه با فيلمهاي «خاك »، «گوزنها »و «غزل » شروعي تاثيرگذار در فيلمهاي دوست دوران نوجواني و جوانياش «مسعود كيميايي » دركنار ستارههاي آن دوران چون «وثوقي » و «فردين » داشت با چند فيلم معمولي دردهه پنجاه توانست به سرعت به نقش اول برسد و از آن پس ديگر حضور در صدر فهرست بازيگران با نامش عجين شد.اما اولين نقش اصلي مهم او در فيلم «سايههاي بلند باد» به كارگرداني بهمن فرمانآرا رقم خورد.رانندهاي كمحرف و ساكت با موهايي كوتاه و سبيلي پرپشت كه اعتقادي به خرافات روستاييان نداشت.او با هوشمندي نقش بسيار خوب اماني در خط قرمز كيميايي را از دست داد تا در آن شرايط بحراني ادامه فعاليتش به مخاطره نيفتد كه نيفتاد اما شروعي شد بر دلگيريهاي بين دو دوست گرمابه و گلستان و در ادامه نيز معلم فيلم جُنگ اطهر (محمدعلي نجفي)، قيس ابن مسهرِ فيلم تاريخي سفير (فريبرز صالح) و معدنكار معترضِ فيلم بازرس ويژه (منصور تهراني) نقشها و فيلمهايي بودند كه زمينه ادامه فعاليتش را پس از انقلاب هموارتر كردند.
4) سينماي حادثهپرداز ايران كه در دهههاي سي و چهل با فيلمهاي خوش ساخت «ساموئل خاچيكيان» چون ضربت، دلهره، يك قدم تا مرگ، فرياد نيمه شب و... با موضوعات جنايي و پليسي شروع شده بود، در اواخر دهه چهل و دهه پنجاه با فيلمهايي چون قيصر، صادق كرده، خداحافظ رفيق، تنگسير كه زمينههاي اجتماعي پررنگي داشتند مخاطبان بسياري را جذب سينما ميكرد. اين ژانر پس از انقلاب به دليل نامعلوم بودن شرايط سينما به نظر كم دردسرتر ميآمد، درسالهاي اول با موضوعاتي چون مبارزه عليه رژيم قبل يا مبارزه با مواد مخدر شكل گرفت كه پس از شروع جنگ اين موضوع نيز به آن افزوده شد كه تقريبا تا اواخر دهه شصت ادامه داشت.از ويژگيهاي بارز اين «گونه » سينمايي نياز به قهرماني بود كه مخاطب بتواند با او همذات پنداري كند. قريبيان با حضور در فيلمهاي «ريشه درخون، گردباد، سناتور و پايگاه جهنمي » گزينه مناسبي براي اينگونه نقشها بود كه با استقبال مردمي زيادي نيز روبهرو بود.دركنار او «جمشيد هاشمپور» با تاراج و عقابها و «سعيد راد »با عبور از ميدان مين، دادشاه وعقابها نيز در اينگونه نقشها بسيار مورد استقبال فيلمسازان و مردم بودند.اين بازيگران كه به دليل نوع نقشها و قابليتهاي شخصيشان به سرعت تبديل به ستارههايي شدند كه مسوولان وقت سر سازگاري با آنها نداشتند و به بهانههاي مختلف ممنوعيتهاي كاري برايشان به وجود ميآوردند.قريبيان نيز در آن دهه در چند مقطع ممنوعيتهاي چندماهه تا يكي، دوسالهداشت.خوشساختترين و موفقترين فيلمهاي او در دهه شصت ترن (اميرقويدل) و كانيمانگا (سيفالله داد) است كه تا حدود يك دهه بارها در سينماها اكران مجدد و بعدها نيز به كرات از تلويزيون پخش شدند. نقش لكوموتيوران پير ترن بيشتر با بهره از نگاه و بازي در سكوت و نقش سروان ياوري (كانيمانگا) با استفاده بيشتر از آمادگي جسماني قريبيان (دركنار فيلمنامه، كارگرداني، فيلمبرداري، موسيقي و دوبله حرفهاي) تبديل به نمونههاي موفقي از قهرمان در فيلمهاي حادثهاي شدند. او در دهه هفتاد نيز در فيلمهاي نسبتا موفقي چون بندرمهآلود، طعمه، مرواريدسياه و دايره سرخ در اين ژانر سينمايي حضور يافت. متاسفانه فيلمهاي ديگرش چون دلار، كمينگاه، انفجار دراتاق عمل، گريز، روي خط مرگ، منطقه ممنوع، ارابه مرگ و... عمدتا به دليل ضعف كارگرداني و فيلمنامه كمتر دستاوردي براي او و نيز سينماي حادثهپرداز داشت.هرچند بازيگران ديگري نيز چون داريوش ارجمند در كشتي آنجليكا (بزرگنيا)، احمد نجفي در پناهنده (ملاقليپور)، مجيد مظفري در ساوالان (صمدي) و... در برخي فيلمهاي حادثهپرداز در نقش قهرمان ظاهر شدند، اما قريبيان و هاشمپور را ميتوان تثبيت شدهترين بازيگران اينگونه قلمداد كرد.اين دو در 6 فيلم (پايگاه جهنمي، طعمه، آخرين خون، دشمن، ياغي و چشم عقاب) نيز با هم بازي داشتند كه ميتوانست تبديل به فيلمهايي تماشايي و ماندگار شوند كه متاسفانه ضعف كارگرداني و شخصيتپردازي سبب شد تا غيراز طعمه (فرامرز صديقي) كه ظرافتهايي در فيلمنامه و كارگرداني دارد بقيه در غبار زمان محو شدند.
5) حضور در فيلمهاي كيميايي: در دورههاي مختلف كاري، قريبيان هرزمان كه دركنار كارگرداني كاربلد و درنقشي خوب پرداخت شده قرار گرفته، توانسته است رد ماندگاري از خود به يادگار بگذارد.بيشترين همكاري او با كيميايي به دليل ريشههاي مشترك زيستي كه با هم داشتهاند اغلب ديدني است.از چند سكانس آزمايشي كه قريبيان 25ساله دركنار احمدرضا احمدي حضوري جذاب دارد تا نقشي كوتاه در بيگانه بيا و سه نقش مكمل در خاك و گوزنها و غزل در پيش از انقلاب و سه نقش اصلي در فيلمهاي ردپاي گرگ، تجارت و رييس (كه در ردپاي گرگ نقش و حضوري درخشان و ديدني دارد) حاصل همكاري اين دو دوست قديمي است كه متاسفانه به دلايل مختلف سالهاست كه همكاري ديگري نداشتهاند و چه حيف. به گواه كساني كه فيلمنامههاي اوليه تجارت و رييس را خواندهاند، اين دو فيلم ميتوانستند (همچون ردپاي گرگ) تلالو بيشتري نسبت به نسخه ساخته شده داشته باشند.چندي پيش كيميايي در آخرين مواجهه با سعيدراد در بيمارستان (كه ديگر نشاني از قهرمان سفرسنگ و خط قرمز را نداشت) بي اختيار ميگريد و قطعا به همكاريهايي ميانديشيد كه ميتوانست شكل بگيرد و نشد.حالا دراين وانفسا كه فيلمهاي بيثمر ارگاني وكمدي سينماها را قبضه كرده واقعا جاي خالي «فرامرز قريبيان در فيلمي از مسعود كيميايي » بسيار محسوس است.
6) نقشهايي متفاوت دراين كارنامه 50 ساله كم نيستند كه حاصل همكاري با فيلمسازان كاربلدي است كه با نقشي خوب پرداخت شده زمينه جلوه بيشتر بازي قريبيان را فراهم كردهاند.نگاههاي رسول مبارز زخمي و فراري در سكانس مچ انداختن او با جنگلبان پير (زنجانپور) در «ريشه درخون » فيلم خوب سيروس الوند هنوز هم ديدني است.استاد فولاد در سكانس مجادلهاش با رييس ايستگاه به ياد ميماند.سروان ياوري تكاور خوشاستايل كانيمانگا چنان مصمم براي حمايت از دوتكاور ديگر، از هليكوپتر بيرون ميپرد كه تقريبا همه تماشاگران انبوه سينماي آن سالها مطمئن بودند كه ميتواند آنها را نجات دهد.پليس فيلم «طعمه »وقتي ميفهمد كه رابط قاچاقچيان (هادي اسلامي) معلم سابقش بوده است رسم شاگردي را به جا ميآورد و از او حمايت ميكند.صحنههاي ارتباط اين دو كه توام با دوستي واحترام است با بازيهاي خوب قريبيان و اسلامي به ياد ميماند.پليس متفاوت و شيكپوش بندر مهآلود در سكانسي كه منتظر آمدن قاتل در مسافرخانه است و در حالي كه فلشر چراغ بيرون صورت خواب آلودش را سايه و روشن ميكند بيهيچ حرفي ميتواند اضطراب بيافريند.وكيل مدافع فيلم خوشساخت ميخواهم زنده بمانم در صحنههاي دادگاه و دفاع او از همسرش به عنوان متهم با بازي ديدني او بهترين فيلم دادگاهي ايراني را خلق ميكند.در سومين ساخته خودش چشمهايش تنهاييهاي يك آدم تكافتاده كه درگير عشقي ناكام ميشود را با چشمهايش به خوبي جان ميبخشد.بازياش در نقش مارگير پير و عبوس رقص در غبار در آن سكانسي كه شب هنگام داخل آن ماشين اسقاطي بالا ميآورد نمونه درخشان يك حضور متفاوت است.اما «گناهكاران » را ميتوان آخرين و پرجزيياتترين نقش پليسي دانست كه به مدد فيلمنامه خوب پسرش (سام) در كارنامهاش ثبت شده است.سكانس كلكل كردن او با رضا رويگري با يك بازي حساب شده، پليس متفاوتي را ميآفريند كه كمتر در فيلمهاي ايراني ديده شده است.آخرين حضور او فعلا بر پرده سينما همان كشاورز مصمم و كلهشق فيلم خروج است كه از پيگيري حق و حقوقش نميگذرد.نقشي ماندگار در نيمه اول فيلم كه فعلا حسن ختامي بر يك كارنامه 50 ساله است.
7) در پايان اشاره به نقشهايي كه قرار بوده با حضور قريبيان شكل بگيرد ولي به دلايلي نشده است نيز در آستانه 84سالگي اين بازيگر به يادماندني خالي از لطف نيست.بزرگترين خلأ كارنامه قريبيان همكاري با علي حاتمي است از نقش مفتش شش انگشتي كه در مقطعي قرار بوده است در هزاردستان برعهده بگيرد تا نقش يكي از برادران فيلم مادر و نهايتا فيلم تختي كه در يك مقطع نقش خود تختي و در مقطعي ديگر در نقش مربي تختي با گريمهاي متفاوتي كه داشت نويد حضوري جذاب را ميداد، همه فرصتهايي بود كه از دست رفت.همكاري با ناصر تقوايي در فيلمنامه بسيار جذاب زنگي و رومي با نقش متفاوت يك دكتر آن هم در كنار سعيدراد ميتوانست اوج درخشاني در كارنامهاش باشد كه متاسفانه فيلم ساخته نشد.قريبيان و سعيد راد ظاهرا قرار بوده است كه در نسخه اوليه فيلم متروپل نيز در كنار هم باشند كه اي كاش فيلم با اين تركيب ساخته ميشد كه با موضوع و داستان فيلم نيز سازگاري بيشتري پيدا ميكرد.حضور در فصل اول سريال خوشساخت شهرزاد (حسن فتحي)،سريال زخم كاري (مهدويان) و سريال در چشم باد (جعفري جوزاني) در نقش پدر شخصيت اصلي نيز به دليل عدم رغبت هميشگي او به حضور در سريالها ممكن نشد.