• 1404 سه‌شنبه 11 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6204 -
  • 1404 سه‌شنبه 11 آذر

فروپاشي يك ساختار؛ ترديدهاي ترامپ، مقاومت مادورو

هادي اعلمي فريمان

روري كارول، خبرنگار گاردين در كتاب فرمانده يا فرمانده چاوز ساختاري را توصيف مي‌كند كه در آن «فرمانده» به عنوان نهاد رسمي حاكميت و فردي تلقي مي‌شود كه كل ساختار قدرت را دراختيار دارد. در اين چارچوب، نظام سوسياليستي با تعابير مختلف روزانه با محوريت فرمانده رشد مي‌كند، تشكيلاتش گسترش مي‌يابد، هوادار جذب مي‌كند و مبناي سازماني آن هواداري مطلق به فرمانده است و هر زمان كه اين ساختار درداخل يا خارج تضعيف شود، درواقع خود فرمانده تضعيف شده است. به ‌همين ترتيب، پس از كنار رفتن فرمانده، كل ساختار وارد مرحله‌اي از ضعف، بحران و حتي فروپاشي مي‌شود. غرض از اين مثال آن است كه ساختارهاي اقتدارگراي سوسياليستي عموما چنين وضعيتي دارند؛ وضعيتي كاملا سلسله ‌مراتبي، برنامه‌ريزي ‌شده و متكي بر فرمانده‌اي كه حضور او سامان‌دهنده همه امور تشكيلاتي است و غيبتش موجب تضعيف جدي ساختار و نزديك شدن آن به فروپاشي مي‌شود.  هوگو چاوز ساختاري را بنيان نهاد كه در آن تضعيف و انهدام اپوزيسيون و مهار قدرت سياسي به هر شكل تمام هدفش بود. اجتماع عمومي با سرازير كردن يارانه‌هاي اجتماعي از درآمدهاي نفتي وفادار ماند. سرمايه‌گذاري‌هاي خارجي متوقف شد و سياست خارجي وابسته به نفت ترجيحي هواداراني در منطقه به ويژه كوبا يافت. جانشين او دقيقا همين مسير را پيمود. به بازي گرفتن اپوزيسيون داخلي سرانجام آنها را خسته و درمانده كرد تا به ترامپ پناهنده شوند و دخالت خارجي را بر تلاش داخلي ترجيح دهند. قريب به دو هفته پيش، نيكولاس مادورو آهنگي از جان لنون را پخش كرد و با آن رقصيد. ابتدا برايم عجيب بود كه در بحبوحه بحراني كه امريكايي‌ها موضوع «ناركوتروريسم» را به ونزوئلا پيوند مي‌زنند، مادورو چنين واكنشي نشان داده است، اما اندكي بعد اخباري درز كرد مبني بر اينكه او مذاكراتي با دونالد ترامپ يا حداقل با ترامپ و ماركو روبيو -منتقد سرسخت نظام‌هاي سوسياليستي منطقه- داشته است. همين موضوع روشن كرد كه مادورو احتمالا تصور مي‌كرده اين گفت‌وگوها به نتيجه مي‌رسد. البته در ادامه خبرهايي منتشر شد مبني بر اينكه مادورو خواسته است روند انتخابات و انتقال قدرت بين ۱۸ تا ۲۴ ماه به طول بينجامد. قدرت سياسي را به مخالفان واگذار كند و فرماندهي نيروهاي مسلح را كماكان دراختيار داشته باشد. امري كه به او مصونيت زيستن مي‌دهد. با گذشت زمان، مشخص شد تحركات نظامي امريكا در منطقه مجددا شدت گرفته و تمركز نيروها افزايش يافته است. اين گسترش نيروها نشان مي‌دهد كه امريكايي‌ها پيشنهادات او را نپذيرفته و خواهان بركناري جدي او هستند. آخرين اخباري كه در دست داريم اين است كه ترامپ «آسمان پرواز ممنوع» اعلام كرده و از «گزينه نظامي» به عنوان احتمال قريب‌الوقوع نام برده است و از او خواسته است در وضعيتي امن به همراه خانواده‌اش از كشور خارج شود. اين تحولات نشان مي‌دهد كه مذاكرات ترامپ با مادورو، دست‌كم به نتيجه مطلوب واشنگتن نرسيده است؛ زيرا ترامپ همچنان بر سياست «صلح از طريق قدرت» در ونزوئلا پافشاري مي‌كند. از منظر ادراكي ترامپ، صلح يعني پذيرش همه خواسته‌هاي امريكا و بركناري از قدرت سياسي، بنابراين باتوجه به طولاني شدن دوره حكمراني سوسياليست‌ها، به نظر مي‌رسد نخستين مطالبه ترامپ و روبيو از كاراكاس اين بوده كه مادورو كنار برود و قدرت را واگذار كند. اين، مهم‌ترين و اولين گام از نگاه آنهاست. در كنار اين موضوع، ماجراي «مداخله محرمانه سيا» نيز مطرح است كه احتمالا به نتيجه نرسيده، زيرا تا زماني كه فرمانده در راس ساختار حضور دارد، بعيد است كه بدنه حكمراني دچار مشكل جدي شود. سوسياليست‌ها از سال ۱۹۹۸ به اين‌سو، عملا ساختار نيروهاي نظامي و دولت را درهم ادغام كرده‌اند و اين دو تقريبا يكپارچه شده‌اند. ميزان وفاداري نيروهاي مسلح به حكومت سوسياليستي دقيقا ناشي از حضور همان عناصر سوسياليستي در مقام فرماندهي ارتش است. بسيج نيروهاي ميليشيا يا شبه‌نظاميان بوليواري نيز همچنان فعال است. در همين چارچوب، مي‌توان طنزي تاريخي را يادآور شد كه روري كارول در كتاب خود به آن اشاره مي‌كند؛ اينكه ساختار سوسياليستي ونزوئلا امروز «بوليگارشي» شده است، يعني تركيبي از «بوليواري» و «اليگارشي». به اين معنا كه تشكيلات سياسي بوليواري اكنون هم قدرت و هم ثروت را دراختيار دارد. اما اينكه ايالات‌متحده چه اهدافي را دنبال مي‌كند، به‌ نظر من نخستين و مهم‌ترين هدف، كنترل منابع انرژي است: نفت، منابع كمياب مانند الماس و طلا، زغال‌سنگ و ساير ذخاير. ونزوئلا با داشتن ۳۰۰ ميليارد بشكه ذخاير نفتي در كمربند نفتي اورينوكو، يكي از مهم‌ترين منابع انرژي جهان را دراختيار دارد؛ منطقه‌اي كه شركت‌هايي مانند شورون سابقه طولاني فعاليت در آن دارند و از ارزش واقعي ذخاير آن آگاهند. بنابراين، اين هدف بدون ترديد در اولويت امريكاست؛ به ‌ويژه باتوجه به رويكرد ترامپ نسبت به منابع انرژي و مواد معدني كمياب. دومين هدف، مهار چين است. چين كه طرح «كمربند و جاده» را در سطح جهاني دنبال مي‌كند، توانسته كشورهاي متعددي از امريكاي لاتين را نيز با خود همراه كند. مقابله با اين نفوذ، بي‌شك از اهداف اصلي ترامپ است و احتمالا به نقطه كانوني رويارويي ميان دو قدرت تبديل خواهد شد. سومين هدف، مهار روسيه است. به نظر مي‌رسد كنترل نقش و نفوذ روسيه در منطقه بخشي از راهبرد امريكا باشد. اينكه روس‌ها در موضوع ونزوئلا با امريكا بر سر پرونده اوكراين معامله كرده باشند، قطعا يكي از سازوكارهايي است كه ممكن است در سطح دو ابرقدرت رخ دهد؛ هر چند ما از جزييات آن بي‌اطلاعيم. با اين‌حال، نمي‌توان چنين احتمالي را ناديده گرفت؛ به ‌ويژه باتوجه به طرح «صلح ۲۸ ماده‌اي» كه ترامپ قصد دارد زلنسكي را به پذيرش آن وادار كند، مي‌توان تصور كرد كه ممكن است ونزوئلا هم در اين مسير واگذار شود. هدف بعدي مهار جمهوري اسلامي و عناصري است كه مدعي هستند تحت عنوان حزب‌الله در منطقه ماراكايبو حضور دارند.ادعايي كه موسسه هادسون سال‌هاست آن را در پژوهش‌هاي خود مطرح مي‌كند. اظهارنظرهايي از اين دست كه اين كشور ۵ هزار موشك ايگل دراختيار دارد تنها فضا را عليه جمهوري اسلامي متشنج مي‌كند. هدف بعدي تاثير بر فروپاشي كوبا يا كلمبيا خواهد بود.كوبا متحد استراتژيك اطلاعاتي-امنيتي و مصرف‌كننده نفت ترجيحي ونزوئلاست و هر تغيير حكومتي مستقيم بر اين كشور تاثير خواهد گذاشت. در اين ميان، منطقه كاراييب اهميت ويژه‌اي پيدا مي‌كند.  به نظر مي‌رسد آقاي ترامپ يكي از رييس‌جمهورهاي نادري است كه پس از سال‌ها، تمركز جدي بر امريكاي لاتين داشته است. در دوره اول رياست‌جمهوري، او تمركز خود را بر ساخت ديوار مرزي و جلوگيري از موج مهاجرت اعلام كرد و در دوره دوم، اين تمركز را تشديد كرده و دكترين مونرو را به ‌طور كامل احيا كرده است. در ۴۰ تا ۵۰ سال اخير، كمتر رييس‌جمهوري تا اين حد بر حوزه امريكاي لاتين متمركز بوده است. استراتژي ترامپ در اين منطقه بر مسائل مهاجرت، مقابله با موادمخدر و حفظ كنترل كامل امريكايي‌ها بر منطقه استوار است. او پاناما را به عنوان يكي از مسائل كليدي مطرح كرد و تقريبا با ساير كشورها، تفاهمات ضمني يا توافقات رسمي در زمينه استرداد مهاجران داشت. اين موضوع نشان مي‌دهد كه انرژي وزارت خارجه امريكا و خود ترامپ به‌ شدت بر امريكاي جنوبي متمركز شده است. انتظار مي‌رود كوبا به عنوان منطقه‌اي نسبتا سخت و كلمبيا به عنوان منطقه‌اي آسان‌تر از نظر ارتباطات با امريكا، اهداف بعدي براي كنترل منطقه باشند، چراكه پايگاه‌هاي امريكا در كلمبيا همواره از نظر استراتژيك اهميت ويژه‌اي براي فرماندهي جنوبي پنتاگون داشته‌اند. در مورد واكنش كوبا، روسيه و چين، به نظر مي‌رسد اين كشورها محدود به اظهارنظر، جلوگيري از تنش يا درخواست‌هايي براي كنترل بحران خواهند بود و اقدام نظامي مستقيمي انجام نخواهند داد. كوبا سال‌هاست كه همكاري استراتژيكي با ونزوئلا داشته و ساختار اطلاعاتي دو كشور به ‌طور عميق ادغام شده است؛ اين همكاري از دوران چاوز آغاز شده است. باتوجه به وضعيت شكننده و تضعيف اقتصادي كوبا، امكان ارايه كمك عملي محدود است. ممكن است كوبا در زمينه مشاوره نظامي، همكاري اطلاعاتي، جنگ‌هاي چريكي يا عمليات نيروها كمك‌هايي ارايه دهد، اما توان مقابله مستقيم با نيروهاي مسلح امريكا و ونزوئلا را ندارد. در حال حاضر به نظر مي‌رسد سياست امريكا بر بيرون راندن راس فرماندهي، خود مادورو و حلقه وفادارانش از منطقه متمركز است. اگر امكان پيشبرد اين هدف بدون مداخله نيروهاي مسلح وجود داشته باشد، بحث برگزاري انتخابات آزاد يا انتقال قدرت در دستور كار قرار خواهد گرفت. در چنين شرايطي، ايالات‌متحده فردي را به عنوان سفير يا هماهنگ‌كننده امور تعيين خواهد كرد و به احتمال زياد حمايت جدي و قطعي خود را از خانم ماريا كورينا ماچادو اعلام خواهد كرد. با اين حال، اگر انتقال بدون دردسر قدرت از مادورو ممكن نشود، امريكا وارد فاز نظامي خواهد شد؛ ابتدا حملات هوايي و سپس ورود نيروهاي ويژه كماندو. اين روند را مي‌توان به عنوان يك الگوي تكرار شونده در امريكاي جنوبي درنظر گرفت، مشابه مداخلات نظامي پيشين در كشورهاي منطقه، ازجمله پاناما و هاييتي.در عالم نظامي در حوزه روابط بين‌الملل البته هر امكاني قابل وقوع خواهد بود. آنچه واضح است پرونده ونزوئلا روي ميز ترامپ است، اما برخي معيارهايش ازجمله رعايت حداقل درگيري نظامي، ضربه سريع و انهدام‌كننده و خروج سريع و پايبندي به همان توجيه مشروعيت حمله با ادعاي مبارزه با مواد مخدر و ترديد مكرر براي مذاكره كه شايد به نتيجه برسد را كماكان رعايت مي‌كند.ترامپ پرونده مادورو را بسته است اما پرونده پنتاگون براي مداخله را به صبر و ترديد در اعلام تصميم پيش خواهد برد. كارشناس امريكاي لاتين

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون