درباره فيلم «آقاي زالو» به كارگرداني مهران احمدي
عاقبت به شر
تينا جلالي
واپسين ساخته مهران احمدي برخلاف ظاهر غلطاندازش، موضوع بحثبرانگيزي دارد، حتي در خلال بعضي صحنهها، لحظات غمانگيز و دردناكي ميبينيم و فيلم حرف مهمي را بيان ميكند، اما خب به دليل روايت سطحي، جدي گرفته نميشود.
قصه فيلم «آقاي زالو» درباره آدمهايي است كه غرق در فساد و رانت و دروغگويي و دزدي هستند و براي حفظ منافعشان ديگران را قرباني ميكنند حتي از برادرشان هم نميگذرند، آنها كه خون مردم را در شيشه ميكنند و با رفتار سليقهاي به اسم قانون مردم را آزار ميدهند و حقشان را ميخورند، آدمهايي دورنگ و رياكار و خوش ظاهر كه به دروغ و با اسم خادمان انقلاب در ظاهر خودشان را آدمهاي مصلح نشان دادند، اما پشت پرده آن كار ديگر ميكنند.
البته كانسپت فيلم «آقاي زالو» جديد نيست، در سالهاي قبل و قبلتر درباره فساد و رانت آدمهاي وابسته به نظام در فيلمها و سريالها زياد گفته شده و اصلا مردم به لطف پيشرفت تكنولوژي و گسترش فضاي مجازي، نسبت به چنين موضوعات و حرفهايي آگاه هستند، حتي ميتوان گفت قصه فيلم تكرار مكررات است، كافي است جستوجوي كوچكي در فضاي مجازي يا اينترنت داشته باشيد، ويديوها و عكسهاي زيادي را درباره اين آدمها پيدا ميكنيد يا داخل تاكسيها درباره اين نوع مسائل زياد بحث ميشود، اما خب بيان چنين روايتهاي مگويي، هرقدر بازخواني شود باز هم جا دارد. به شرط آنكه جذاب روايت شود يا ساختار متفاوتي داشته باشد كه «آقاي زالو» اين المانها را ندارد. شايد مخاطب عام را جذب كند، اما فيلم عميقي نيست . از سوي ديگر شوخي با فضا و رفتار آدمهاي دهه شصت به وفور در فيلمها گفته شده، دوستي ميگفت: اگر دهه شصت را آدم زندهاي فرض كنيم، به حتم زبان باز ميكرد و ميگفت بيخيال من شويد و كمي به دهههاي ديگر بپردازيد .
انتقاد اساسي به «آقاي زالو» در انتخاب ژانر براي اين موضوع مهم است، كارگردان به سبك ديگر كارهايش، نوع روايت فيلم را كمدي انتخاب كرده، اما از پس روايت سياسي توأم با كمدي، به خوبي بر نميآيد و فيلم به دام لودگي ميافتد و متاسفانه لودهبازيها، پاشنهآشيل فيلم ميشود . در شرايطي كه اغلب فيلمهاي كمدي روي پرده از فرط ابتذال و بيهودهگويي، مخاطبان را دلزده كردهاند، «آقاي زالو» با اينكه مفهوم مهمي دارد، اما در راستاي ديگر كمديها قرار ميگيرد. داستان درباره جوان خوشتيپ و خوشپوش دهه شصتي است به نام منوچهر با بازي امين حيايي كه به دليل فضاي سختگيرانه بعد از انقلاب راهي زندان ميشود و بعد از آزادي مسير زندگياش تغيير ميكند. منوچهر آدم بدي نيست، اما در مسيري قرار ميگيرد كه آلوده ميشود و هر روز بيشتر از روز گذشته در منجلاب فرو ميرود. فضاي فيلم در ابتداي انقلاب ميگذرد و منوچهر كه به دليل حمل مشروب در ماشين، گرفتار زندان ميشود درحالي از زندان آزاد ميشود كه به دروغ ميگويد كه اين مدت در جبهه بوده. اگر مجيد سوزوكي در «اخراجيهاي يك» را خاطرتان باشد او بعد از آزادي از زندان به دروغ گفته بود كه در مدت غيبتش به زيارت خانه خدا رفته است، اما در فيلم «آقاي زالو» منوچهر به دروغ ميگويد كه به جبهه رفته است. اگر مجيد سوزوكي بعد از آزادي از زندان به دروغ ميگويد كه در مدت غيبتش، به خانه خدا مشرف شده بود او در انتهاي فيلم عاقبت بهخير و شهيد ميشود، اما منوچهر قصه «آقاي زالو» وقتي از زندان آزاد ميشود به دروغ با پوشيدن لباس رزم، وانمود ميكند كه به جبهه جنگ رفته و در انتهاي فيلم عاقبت به شر ميشود و در زمره زالوصفتان قرار ميگيرد. تماشاي بعضي صحنههاي «آقاي زالو» واقعا دردناك است و از جهاتي هم عبرتآموز.
فيلم نشان ميدهد در گذشته چقدر بيدليل بر مردم ما سخت ميگرفتند و اذيتشان ميكردند، مثلا به خاطر ازدواج و بوي ادكلن دختر جوان را از مدرسه اخراج و دانشآموزان را به خاطر داشتن عكسها و مطالب هنرپيشه يا ورزشكار محبوبشان توبيخ ميكردند. در يكي از صحنههاي فيلم مدير مدرسه با بازي مونا فرجاد، پشت بلندگوي مدرسه ميگويد: ما انقلاب نكرديم كه شما دانشآموزان عكس پسر در كيفتون باشه؟ آخر انقلاب چه ربطي به عكس هنرپيشه مورد علاقه آدمها در كيفشان دارد؟ درست مثل زماني كه با هجوم به خانهها و پرتاب ديشهاي ماهوارههاي مردم از روي پشتبام باعث رعب و وحشت مردم ميشدند، حالا با گذشت زمان از چنين رفتارهايي هم تعجب ميكنيم و هم غمگين ميشويم.
در آخر اي كاش امروز كه به شرايط دهه شصت و آدمهاي تندرو ميخنديم از آن درس هم بگيريم و دوباره اشتباهات گذشته را تكرار نكنيم. در فقره اخير؛ آيا هجوم به منزل خصوصي هنرمندان و بازداشت آنها به بدترين شكل نمونهاي از اين تندرويها نيست؟
احمد زيدآبادي در اين باره به نكته خوبي اشاره ميكند: متاسفانه بسياري از افرادي كه به عنوان مامور در جمهوري اسلامي به كار گرفته شدهاند با موازين شرعي آشنايي لازم را ندارند و برخي از آنها به اسم مبارزه با «گناه» هم مرتكب گناه و هم مرتكب جرم ميشوند. آن ماموري كه تحت هر عنواني، درصدد كشف رابطه دو فرد برميآيد يا صندوق ماشين مردم را براي كشف مشروبات الكلي ميكاود، بهزعم خود به «وظيفه شرعي» خود عمل ميكند، اما دقيقا مرتكب خلاف شرع ميشود، چون اساسا ظن به مردم در اينگونه موارد و تجسس در كار آنان طبق نص قرآن گناهي بزهكارانه است. متاسفانه عدهاي دين را بازيچه علايق شخصي خود قرار دادهاند و مردم را از آن فراري ميدهند.