غزل لطفي
«زومرها» نسلي هستند كه در عصر ديجيتال رشد كردهاند و با تكنولوژي بزرگ شدهاند. عمده سوالهايشان را از گوگل ميپرسند و منابع خود را از ميان صفحات مجازي پيدا ميكنند و بيشتر با بازيهاي آنلاين و آفلاين، سرگرم ميشوند. فكتهايشان را هم در نت دنبال ميكنند. براي همراهي با آنان، چارهاي نيست جز اينكه بتوانيم با راه و رسم خاصشان آشنا شويم. پس از نسل زديها، نسل آلفاييها پا به جهان گذاشتهاند، نسلي كه با بهرهگيري از هوش مصنوعي، زندگي ميكند و دنيايش با ابزار هوشمند، تعريف ميشود. براي شناخت بيشتر اين دو نسل، گفتوگويي با شهيندخت خوارزمي، روانشناس و نظريهپرداز ترتيب دادهايم كه در چند بخش به مخاطبان محترم ارايه ميشود و به بررسي جوانب مختلف اين مبحث پرداختهايم. قسمت اول را در ادامه ميخوانيد.
نسل زد كدام بخش از جامعه هستند؟
نسل زد را نميتوان جدا از نسل آلفا بررسي كرد. نسل زد بهطور تقريبي متولدين سالهاي ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۹ شمسي (۱۹۹۵ تا ۲۰۱۰ ميلادي) و نسل آلفا متولدين ۱۳۸۹ تا ۱۴۰۴ شمسي (۲۰۱۰ تا ۲۰۲۵ ميلادي) را در بر ميگيرند. نسل زد، شامل گروه سني ۱۵ تا ۳۰ ساله و نسل آلفا بين يك تا ۱۴ ساله است. در سطح جهاني نسل زد حدود ۲۲ درصد جمعيت جهان و تا سال ۲۰۲۵ حدود ۲۷ درصد نيروي كار جهاني را شامل ميشوند. نسل آلفا نيز پرجمعيتترين نسل تاريخ است و تا سال ۲۰۲۵ بيش از ۲ ميليارد نفر يعني ۴/۲۴ درصد جمعيت جهان را در بر ميگيرد.در ايران نيز نسل زد پرجمعيتترين نسل است و جمعيت آن بيش از نسلهاي قبلي مانند X و Y است. اين امر آنها را به نيروي اصلي تغييرات اجتماعي تبديل كرده است. نسل آلفا در ايران با بحران جمعيتي روبهرو است. نرخ باروري پايين به دليل مشكلات اقتصادي و تاخير در ازدواج و مهاجرت باعث شده جمعيت آن كمتر از ميانگين جهاني باشد: نسل زد در آسيا- اقيانوسيه (مانند چين و هند) رشد سريعي دارد و تا ۲۰۲۵ يكچهارم جمعيت منطقه را تشكيل ميدهد. اين دو نسل، فرزندان نسلهاي Y و X و متنوعترين نسل از نظر نژادي و فرهنگي هستند و انتظار ميرود عمر متوسط آنها طولانيتر باشد.
ويژگيها و شاخصههاي نسل زد و آلفا را چگونه ميتوان در ابعاد مختلف بررسي كرد؟
ويژگيهاي هر نسلي برآيند تعامل ميراث ژنتيك و شرايط محيطي است كه در آن پرورش يافته است. انقلاب ديجيتال باعث شده كه برخي از اين شرايط محيطي در همه كشورها مشترك باشند. اين انقلاب، فضاي مجازي و محيطي ديجيتالي خلق كرده كه براي افراد اين دو نسل (زد و آلفا) در سراسر جهان در بعد فني شرايطي كم و بيش يكسان فراهم كرده كه در آن پرورش مييابند. اغلب به يوتيوب و اينستاگرام و واتساپ و تيكتاك و... دسترسي دارند و روايت خود را به شكل عكس و فيلم و پادكست منتشر ميكنند. البته تفاوتهاي بنيادين زيادي ميان كشورهاي توسعه يافته با ساير كشورها وجود دارد. زندگي در امريكا و اروپا و كشورهاي پيشرفته با دسترسي به اينترنت پرسرعت و باثبات و تكنولوژيهاي پيشرفته و زندگي در فضايي كه اينترنت اشيا آن را رقم زده و از همه مهمتر، برخورداري جامعهاي داراي آزاديهاي فردي و برخوردار از ثبات و امنيت سياسي و اجتماعي و اقتصادي با زندگي در كشورهايي سرشار از محدوديت و درگير بحرانهاي داخلي و بينالمللي يا جنگهاي خونبار، بر چگونگي پرورش افراد اين دو نسل تاثيري عميق دارد. اما تكنولوژيهاي ديجيتال به درون هر مرزي نفوذ و زندگي فردي و اجتماعي افراد آن جامعه را دگرگون كرده است. در هر جاي دنيا، نسل زد «بومي ديجيتال» يا ديجيتال نيتيو (digital native) است، چون اولين نسلي است كه جهان را با گوشي موبايل تجربه كرده است. نسل آلفا نيز در همه جا نسل «فرزندان هوش مصنوعي» است. نسلي كه زندگياش با نرمافزارهاي هوشمند گره خورده است. از اين نظر ميتوان گفت كه زندگي در فضاي مجازي باعث پرورش ويژگيهايي در افراد اين نسل ميشود كه در سراسر جهان يكسان است. اما در عين حال لايهاي ديگر از محيط نيز تاثيرگذار است و آن محيط سياسي و اجتماعي و فرهنگي جامعهاي است كه فرد در آن رشد ميكند. البته در درون هر جامعهاي نيز بر حسب طبقه اجتماعي و ميزان دسترسي كودك و نوجوان و جوان به امكانات و فرصتهاي رشد و شكوفايي استعدادها تفاوتهايي وجود دارد. بر اين اساس ميتوان انتظار داشت كه نسل زد در هر جامعهاي ويژگيهايي داشته باشد كه با ساير جوامع متفاوت باشد. اجازه دهيد بحث را با ويژگيهاي مشترك جهاني هر نسل در چند بعد ادامه بدهيم.
1. بُعد ديجيتال
نسل زد نسلي است با «تجربه اوليه ديجيتال» و يادگيري چندرسانهاي. از اين رو، اولين نسلي است كه هويتهاي سيال را تجربه ميكند، برعكس نسلهاي قبلي كه از ثبات هويتي بيشتري برخوردار بودند. اين نسل به دليل يادگيريهاي گسترده و قرار گرفتن در معرض الگوها و تجربهها و انديشهها و ارزشهاي جهاني، براي آزادي و برابري و عدالت اجتماعي و مسائل زيستمحيطي ارزش قائل است و در راه تحقق آنها مبارزه ميكند. اين نسل دغدغههاي سلامت روان دارد و براي حل مشكلات خود با راحتي بيشتري به رواندرمانگر مراجعه ميكند. نسل آلفا از بدو تولد در محيطي پر از دستگاههاي هوشمند و توصيهگرهاي الگوريتمي رشد ميكند؛ مرزهاي انساني/ ماشيني برايشان كمرنگتر است و سبك يادگيري و توجهشان بيش از پيش ديداري- تعاملي خواهد بود. نسل زد:
1. مصرفكننده و توليدكننده محتواست.
از اينترنت براي دسترسي به دانش و اطلاعات و يادگيري و ارتباط شبكهاي و از شبكههاي اجتماعي براي كسب هويت و البته ارتباط با ديگران و كسب درآمد و انتشار محتوا استفاده ميكند.
به امنيت سايبري توجه دارد.
در دور زدن محدوديتها بسيار ماهر است.
نسل آلفا اولين نسلي است كه از بدو تولد زندگياش با هوش مصنوعي درآميخته و به همين دليل بومي هوش مصنوعي (AI native) ناميده ميشود. آنها نه تنها با اينترنت بزرگ شدهاند، بلكه هوش مصنوعي را به عنوان بخشي طبيعي از زندگيشان تجربه ميكنند. طبق تحقيقات، حدود ۴۹ درصد از والدين در امريكا گزارش دادهاند كه كودكان آلفا از ابزارهاي هوش مصنوعي براي سرگرمي، يادگيري و حتي حمايت عاطفي استفاده ميكنند. اين نسل، با ابزارهايي مانند ChatGPT، دستيارهاي صوتي (مانند الكسا يا سيري) و اپهاي آموزشي هوشمند رشد ميكند. اما اين زندگي در فضاي هوشمند، هم فرصتهاي بينظيري ايجاد ميكند و هم چالشهاي جدي به همراه دارد. فرصتهاي هوش مصنوعي براي نسل آلفا به اين شرحند:
هوش مصنوعي ميتواند بستر رشد شناختي، اجتماعي و عاطفي اين نسل را دگرگون سازد. تحقيقات نشان ميدهد كه قرارگيري زودرس در معرض هوش مصنوعي، درك كودك را از هوش، خلاقيت و حل مساله شكل ميدهد. برخي از آثار مثبت عبارتند از:
آموزش شخصيسازي شده:
ابزارهايي مثل اپهاي يادگيري مبتني بر الگوريتم مانند Duolingoيا Khan Academy كه با هوش مصنوعي ارايه ميشوند، محتواي آموزشي را بر اساس نيازهاي هر كودك تنظيم ميكنند. اين امر يادگيري را سريعتر و جذابتر ميسازد. مثلا ۳۰ درصد از والدين در امريكا گزارش دادهاند كه كودكانشان از هوش مصنوعي براي توليد داستانهاي خلاقانه يا بازيهاي آموزشي استفاده ميكنند.
توسعه مهارتهاي آيندهمحور:
نسل آلفا با كمك هوش مصنوعي، مهارتهايي مانند برنامهنويسي، تحليل داده و نوآوري را در سن پايينتر ميآموزد. مطالعات نشان ميدهد حدود ۵۵ درصد كودكان آلفا در مقايسه با نسلهاي قبلي تفكر انتزاعي پيشرفتهتري دارند. هوش مصنوعي در اين زمينه نقش دارد. در آينده، آنان مشاغلي خلاقانه و مبتني بر هوش مصنوعي را ترجيح خواهند داد. هماكنون هوش مصنوعي كارهاي فيزيكي و حتي فكري را بر عهده ميگيرد و انسانها بر خلاقيت تمركز ميكنند.
بهبود سلامت و سرگرمي:
هوش مصنوعي در مشاوره پزشكي و سلامت و مشاوره رواني توانايي بسياري دارد. نسل زد و آلفا از ابزار هوش مصنوعي براي درددل كردن و گفتوگو درباره احساسات و عواطف و حال خود و نيز روابط و مسائل و مشكلات خود استفاده ميكنند. در حوزه سرگرمي، بازيهاي AI-powered مانند Roblox با عناصري آموزشي، تفكر خلاق و تفكر انتقادي را پرورش ميدهند.
وصل شدن به جهان:
در سطح اجتماعي، هوش مصنوعي ابزاري پرتوان براي برقراري رابطه با جهان و بهرهگيري از فرصتهاي جهاني براي يادگيري و كار و شبكهسازي ارائه ميدهد. در نتيجه كمك ميكند كودكان از همان آغاز ذهنيتي جهاني (global mindset) كسب كنند.
هوش مصنوعي براي نسل زد و آلفا چالشهايي نيز دارد و ميتواند آثاري منفي بر پرورش كودكان داشته باشد. مهمترين اين چالشها به اين شرحند:
پژوهشها هشدار ميدهند كه وابستگي به هوش مصنوعي ممكن است اعتماد به نفس و تكيه بر حافظه و مهارتهاي پايه را كاهش بدهد.
استفاده از هوش مصنوعي ميتواند بر رشد شناختي هم تاثير مثبت داشته باشد و هم تاثير منفي. وابستگي به هوش مصنوعي ميتواند تفكر انتقادي و حل مساله مستقل را ضعيف كند؛ مطالعات نشان ميدهد استفاده بيش از ۲ساعت از صفحه نمايش، كمبود توجه را تا ۳۰ درصد افزايش ميدهد. يكي از شواهد آن است كه استفاده از هوش مصنوعي براي انجام تكاليف درسي باعث ميشود كه كودك بدون هوش مصنوعي نتواند فكر كند.
در زمينه مسائل رواني و عاطفي، استفاده از هوش مصنوعي خطر اعتياد به صفحه و انزوا و اضطراب را دارد. فرد جذب تبليغات و اطلاعاتي ميشود كه از جنس دروغرساني (misinformation) يا فريبرساني (disinformation) است و محتواي نامناسب دارد. حضور زياد در فضاي مجازي روابط انساني را كمرنگ ميكند.
هوش مصنوعي ميتواند وارد حريم خصوصي زندگي افراد شود.
اگر نظارتي از جانب والدين يا حكومت نباشد، تهديدهاي اخلاقي جدي دارد، چون دسترسي به محتواهاي خلاف اخلاق و آسيبرسان اجتماعي و رواني را فراهم ميكند، در ضمن خطر سوءاستفاده از دادههاي كودكان توسط افراد ناباب پيش ميآيد.
هوش مصنوعي بازار كار را متحول ميكند. كودكان نسل آلفا بدون مهارتهاي پايه مورد نياز مشاغل نوين وارد بازار كار خواهند شد. مگر نظام آموزش رسمي خود را با تحولات هوش مصنوعي همگام سازد يا والدين براي كسب مهارتهاي لازم به كودك كمك كنند.
در كلامي كوتاه نسل آلفا، اين نوزادان هوش مصنوعي در تصميمگيري و انتخاب، خواسته و ناخواسته به الگوريتمها متكياند. محتوامحورند كه به معناي خلاق بودن نيست. وابستگي تصويري بالايي دارند.
2. بُعد رواني- هيجاني
نسل زد از اضطراب اقتصادي و احساس عدم امنيت شغلي رنج ميبرد. حس ميكند ميان ارزشهاي آموختهاش و ارزشهاي زيستهاش شكاف وجود دارد. نيازش به معنا و امنيت و برقراري رابطه بسيار بالاست. به همين دلايل افسردگي در اين نسل زياد مشاهده ميشود. پژوهشها بيانگر ريسكهاي سلامت روان و وجود اضطراب، فرسودگي و كاهش توان تمركز عميق هستند.
نسل آلفا از والديني مضطرب برخوردارند كه اين اضطراب را به كودك خود انتقال ميدهند. دلبستگيهاي لغزان و متزلزلي دارند. حساسيتهاي هيجانيشان بالاست. به دليل غرق بودن در تكنولوژي، دچار اختلال توجه هستند. اين دو نسل راحتتر از نسلهاي قبلي سراغ رواندرمانگر ميروند. ولي از آن مهمتر، خود براي حل مشكلات روانيشان، راهحلي يافتهاند: كافه ريسك براي بازي و كافه ريسك سلامت روان براي حل مشكلات رواني.
كافه ريسكهاي سلامت روان، ساز و كار رواني-اجتماعي جالبي است كه اين دو نسل در ايران به راه انداختهاند. در اين كافهها، به فرد يك فنجان سلامت روان تعارف ميكنند. در واقع فضايي است باز كه در آن بچهها بدون دغدغه و به راحتي و بدون ترس از قضاوت در مكاني دور هم جمع ميشوند تا با يكديگر درباره افكار و احساسات و رابطهها و مسائل خود و البته گلايههاي خود از والدين صحبت كنند و به تجربه جديدي دست يابند.
3. بُعد هويتي
نسل زد هويتي سيال دارد. شكاف جهان واقعي با جهان ديجيتال را تجربه ميكند. به نهادهاي رسمي جامعه مانند دولت و خانواده و دين و... اعتماد ندارد. به استقلال و فردگرايي گرايش دارد.
نسل آلفا، هويتي ديجيتالمحور و گيممحور دارد. از سن پايين سلف ديجيتال بوده است. كمتر به هويت گروهي و بيشتر به هويت الگوريتمي گرايش دارد. از اين رو ميتوان انتظار داشت كه همدلي اجتماعي در اين نسل پايين باشد.
4. بُعد فرهنگي- ارزشي
بر ارزشهاي نسل زد جهانيگرايي حاكم است. همانگونه كه بيان شد، براي برابري و آزادي و عدالت اجتماعي ارزش قائل است. بيعدالتي و نبود برابري و آزادي در جامعه او را رنج ميدهد. از دين به عنوان يك نهاد فاصله گرفته. اما، به معنويت گرايش دارد.
نسل آلفا، ارزشهاي تثبيت شده ندارد. هر چند از والدين تاثير ميپذيرد ولي اين الگوريتمها هستند كه زندگي او را هدايت ميكنند. به همين دليل احساس ميكند ميان واقعيت ديجيتال و ارزشهاي خانواده شكاف وجود دارد. تجربهگراست. بدون واهمه از داوري اجتماعي دوست دارد هر آنچه ميخواهد تجربه كند و اين را حق خود ميداند.
5. بُعد اقتصادي
نسل زد نگران آينده شغلي خود است. با توجه به مهارتهايي كه دارد در جستوجوي فرصت شغلي بهتر دست به مهاجرت ميزند و چون گرايش به كار آزاد و فريلنسينگ دارد حتي به الگوي كوچگري ديجيتال روي ميآورد. به اين معنا كه به جاي ترك وطن، در كشور ميماند و در فضاي مجازي به جستوجوي فرصت شغلي ميپردازد. چه بسا سبك زندگي ديگري در پيش گيرد. به اين معنا كه به جاي ماندن در يك جا و ساكن خانهاي شدن با خودروي كارواني خود كه همخانه او است و هم دفتر كارش يا مدام در حركت است يا در جايي دلخواه مدتي ميماند. لپتاپ او دفتر كار و فضاي ابر (cloud) جايي است كه در آن كار ميكند. بسياري از كشورها اين سبك كار و زندگي را به رسميت شناخته و براي چنين افرادي ويزاي خاص صادر ميكنند تا اين افراد كه اغلب كارآفرين بوده يا در زمينه تكنولوژيهاي نوين دانش و مهارت دارند، بتوانند به بازار كار آن كشور دسترسي يابند. چنين سياستهايي هماكنون در كشورهايي مانند كانادا و استراليا و فرانسه و چين براي شكار استعدادها اجرا ميشود. هدف، بهرهگيري آسان و ارزان از استعدادها و مهارتهاي چنين افرادي است. در نظر اين دسته از افراد نسل زد، برنامهريزي بلندمدت بيمعناست. زندگي در حركت و روان و بدون قيد و بند را ميپسندند.
براي نسل آلفا شغلهاي آينده نامعلوم است. آنان در دوراني زندگي ميكنند كه همه چيز در حال تغيير است، حتي الگوي كار و فراغت. زندگي ديگر مانند گذشته نيست. نظام اقتصادي مبتني بر هوش مصنوعي كه مدام در حال توسعه و تحول است، مفاهيمي بنيادين مانند كارخانه و اداره و شركت و بازار كار و مشاغل را دچار دگرگوني كرده و ميكند. بسياري از مشاغل به سرعت از بين ميروند و هوش مصنوعي جاي آنان را ميگيرد. البته مشاغلي جديد پديد ميآيند كه بيش از هر چيز تكنولوژي بنيان بوده و بايد پاسخگوي نيازهايي باشند كه تكنولوژيهاي نوين و نوظهور ايجاد ميكنند. بدين ترتيب، براي نسل آلفا شرط بقا خلاقيت و نوآوري و انعطاف و تحولپذيري است. در واقع بايد مانند موجسواران حرفهاي بر موجهاي خروشان تكنولوژيهاي نوين سوار شوند و فرصتهاي آن را به موقع كشف كرده و از آن بهره بگيرند. از آن مهمتر، بايد مدام در حال يادگيري و مهارتآموزي باشند، آن هم مهارتهايي كه تكنولوژيهاي نوين نياز دارند.
6. بُعد آموزشي (گسست آموزشي)
رابطه وجودي نسل زد با مدرسه گسسته است. آنان دريافتهاند كه مدرسه نميتواند پاسخگوي نيازهاي آموزشيشان باشد. براي اين نسل مدرك تحصيلي در مقايسه با نسلهاي قبلي ارزش كمتري دارد. اما به دليل فشارهاي خانواده تن ميدهند به گرفتن مدرك ديپلم و رفتن به دانشگاه. اما نيازهاي يادگيري خود را از طريق خودآموزي در پلتفرمها برآورده ميكنند. در ضمن، به دليل آگاهي از تجربههاي جهاني و داشتن اطلاعات درباره واقعيتهاي درون جامعه، از نبود عدالت آموزشي و عقبمانده بودن نظام آموزش رسمي رنج ميبرند.
الگوي آموزشي نسل آلفا نيمه ديجيتال است. او بيش از نسل زد در فضاي مجازي زندگي ميكند. از طريق ابزارهاي هوش مصنوعي نيازهاي يادگيري خود را تامين ميكند. به تدريج به سمت حضور فعال در محيطهاي آموزشي مجازي در حركت است. مگر نهادهاي آموزشي با اجراي برنامههاي تحول بنيادين، با بهرهگيري از تكنولوژيهاي نوين آموزشي بتوانند براي آنان فضايي جذاب و سرشار از شور يادگيري ايجاد كنند. وگرنه اين خطر وجود دارد كه به دليل عدم حضور در مدرسه و بعد در دانشگاه، مهارتهاي اجتماعي لازم را كسب نكند. هر چند فضاي ارتباط و زندگي اجتماعي اين نسل فضاي ديگري است، با قواعد خاص خود. الگوي يادگيري اين دو نسل محتوامحور و چندكانالي و چندرسانهاي است. محتواي تصويري و تعاملي را ترجيح ميدهند. تحمل خواندن منابع طولاني غيرجذاب را ندارند.پژوهشها نشان ميدهند كه ميان نسل زد و آلفا در الگوي يادگيري تفاوتهايي وجود دارد. نسل زد محتواي ديجيتال را براي خودآموزي و شبكهسازي مصرف ميكند؛ نسل آلفا از تعاملات آگاهانه هوش مصنوعي و ابزارها در سطحي پيشرفتهتر ميآموزد.
چه بسا باورها و جهانبيني نسل آلفا بيشتر تحت تاثير فيدهاي الگوريتمي پلتفرمهاي اجتماعي شكل گيرد. فيد الگوريتمي به اين معناست كه در هر يك از شبكههاي اجتماعي بر اساس علايق و تعاملهاي قبلي و حتي تعاملهاي نزديكان و دوستان، به محض باز كردن صفحه محتواي خاصي براي فرد نمايش داده ميشود. اما نسل زد درباره منطق پلتفرمها آگاهي بيشتري دارد. هر چند اين نسل نيز باز هم تحت تاثير آن قرار ميگيرد.
7. بُعد خانوادگي (زيستبوم خانواده)
نسل زد نياز دارد به استقلال و از آن مهمتر، ميخواهد پدر و مادر و اعضاي خانواده او را درك كنند. ارزشهاي او با ارزشهاي والدين در تعارض است و همين امر باعث درگيري و سوءتفاهم ميشود. خانواده براي او پناهگاهي امن، اما ناخوشايند است. اين تعارضهاي وجودي هم به او و هم به والدين آسيب ميرساند. به دليل ضعف همدلي ميان والدين و فرزندان، هيچ كس حاضر نيست خود را به جاي ديگري بگذارد و جهان را از ديد متفاوت ديگري بنگرد. نسل آلفا در خانهاي بزرگ شدهاند با والدين خسته و مضطرب و داراي خلق و خوي ناپايدار، با الگوي تربيتي دوگانه. از يك سو، كنترلگر و از سوي ديگر دادن آزادي. اين نسل از نظر عاطفي و هيجاني نسلي است وابسته به ديگران. ولي ديگراني كه او را درك نميكنند.
8. بُعد سياسي- اجتماعي
(واقعيت سياسي - اجتماعي)
نسل زد در زمينه مسائل سياسي و اجتماعي آگاهي بالايي دارد و نسبت به حكومت و دولت از بنيان بياعتماد است و چون عدالت و برابري و آزادي و حقوق بشر و محيط زيست برايش از ارزشهاي مهمند، به مشاركت سياسي غيررسمي و شبكهاي روي ميآورد. پس هم آگاهي دارد و هم مطالبهگري اجتماعي. اما شكل مطالبه و سازوكارها در هر كشوري متفاوت است.
نسل آلفا، هم تجربه سياسي و اجتماعي كمتري دارد و هم آگاهي آن در سطح نسل زد نيست. اما اضطراب اجتماعي بالايي دارد كه از نظر رواني آسيبرسان است. اين نسل، زندگياش در شبكههاي اجتماعي جريان دارد ولي ديدگاهش ايدئولوژيك نيست و سياستگريز است.
پايان بخش اول