چرا گفتوگو نكنيم؟
فاطمه باباخاني
چهرهاش همچنان رنجور بود، آن برق سابق را در چشمهايش نميديدم، آن شوق براي دنبال كردن سوژههايش! ماجرا از «خط سفيد» شروع شد. اسم اين دوست روزنامهنگارم را در فهرست آورده و بعد فحاشي به او را شروع كرده بودند. از مادر و پدرش گرفته تا همسرش. نه ميدانستند مادرش كيست، نه پدرش و نه همسرش، اما همين «خط سفيد» بهانهاي شد براي اينكه به آنها ناسزا بگويند.
رفته بودند پستهايش از اول تا آخر را خوانده و برخي را اسكرينشات گرفته بودند كه بگويند اين خانم روزنامهنگار اينها را قبلا گفته و حالا «خط سفيد» گرفته! اسكرينشاتها را براي هم فرستاده و در نهايت خوشحال و راضي از اينكه كارشان را خوب انجام دادهاند.
دوست من روبهرويم نشسته بود و ميگفت هر چه توضيح دادم كه در توييتر با سيستم سر كار وصل شدهام، كسي قبول نكرد، همين حرفها را باز بهانه كردند و به من ناسزا گفتند.
دوست من خبرنگار اجتماعي است، تلاش بيحدش براي رساندن صداي آنها كه در حاشيه هستند را بارها ديدهام. دوست روزنامهنگار من تمام روزهاي جنگ را در تهران ماند و گزارش نوشت، همان وقت كه من براي سه، چهار روزي از تهران خارج شده بودم.
منتي نيست در تهران ماندن، منتي نيست در انجام دادن وظيفه خود، منتي نيست نوشتن از آنها كه صدايشان به مسوولان كمتر ميرسد، منتي نيست در اينكه اين دوست روزنامهنگار من با حداقل حقوق كار ميكند و نه اهل زد و بند است و نه رشوه گرفتن. اما ميتوانستيد نقدتان را محترمانه بيان كنيد، جوابش را بشنويد و در نهايت بگوييد متقاعد نشديد. ناسزا گفتن به او، به خانوادهاش، به پدر و مادر و همسري كه داراييهاي ارزشمند او در زندگي هستند، انصاف نبوده و نيست. اينكه معيار شرافت را به اين مقوله پيوند زده شده و درنهايت همين يك عامل معيار ارزشگذاري شده باشد. خشم و دلخوري جامعه قابل درك است، اما آيا اين ما را براي چنين برخوردهايي محق ميكند؟
اين روزها بحث خط سفيد زير سايه آلبوم جديد «شروين حاجيپور» قرار گرفته، همچنانكه بحث درباره راي دادن و ندادن زير سايه اخبار ديگر قرار گرفت يا زماني همه درگير مصاحبه اصغر فرهادي در حاشيه كن بودند. با اين همه زمان براي آنها كه انواع و اقسام تهمتها را شنيدهاند، متوقف ميشود. آنها كه اجازه حرف زدن نيافتند، حتي ترسيدند عذر بخواهند مبادا كه ناسزاي بيشتري بشنوند. آنها كه نتوانستند توضيح بدهند، گفتوگو كنند و درنهايت رنجيده از همه، به حلقه دوستان خود پناه بردند.