• 1404 سه‌شنبه 18 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6210 -
  • 1404 سه‌شنبه 18 آذر

جوان‌گرايي، درمانِ دردِ مزمنِ ركودِ سياسي

اميد علي‌بابايي

در كشور ما همه ‌چيز سياسي است! اين جمله بارها گفته و شنيده شده است؛ از ورزش و هنر گرفته تا ساير بخش‌ها كه در حقيقت بايد از سياست دور باشند، ولي در واقعيت با سياست عجين هستند. در بسياري از كشورهاي ديگر حتي برخي كشورهاي پيشرفته با ساختار‌هاي فردگرايانه، حزب‌گرايانه و... هم چنين واقعيتي وجود دارد و غيرقابل انكار است. خوب يا بد بودن اين سياسي بودن و مزايا و معايب آن بستگي به شرايط مختلف دارد، اما پيچيدن يك نسخه واحد و بدون تاريخ براي برطرف كردن ضعف‌ها و تقويت مزاياي اين موضوع، كاري عبث و بي‌نتيجه است.
در كشور ما اصلي‌ترين پارامتر براي سياسي جلوه كردن هر امري، دادن سكان هدايت نهاد‌ها و سازمان‌ها به فردي با سابقه سياسي، با گرايش به جريان سياسي خاص، حمايت شده توسط يك جريان سياسي و ... است كه باعث مي‌شود حتي اگر مسوول مورد نظر قصدي براي دخيل كردن سياست (به معناي عام و محاوره‌اي آن) در امور جاري زمينه كاري خود نداشته باشد، برچسب سياسي‌كاري به آن فرد زده شود و در آينده هم بعد از اتمام مسووليتش، به عنوان يك سياستمدار در جامعه از آن فرد ياد شود؛ در اين بين اگر فردي هم بدون هيچ دليل و گرايش سياسي خاص به مقامي برسد با توجه به واقعيت موجود، برچسب سياسي‌كاري بر پيشاني او زده مي‌شود.
با همه اين توضيحات جالب است كه وقتي دايره سياست در كشور ما به قدري گسترده است كه كوچك‌ترين نهادهاي غيرسياسي هم توسط سياستگذاران بالادستي با مديران سياسي اداره مي‌شوند، كشور ما در برهه فعلي دچار يك ركود مزمن سياسي شده كه در واقع به‌ نوعي همان معادل عبارت معروف قحط‌الرجال است. اين ركود سال‌هاست كه به وجود آمده و به همين دليل اكنون به يك ركود مزمن تبديل شده است؛ به ‌طور مثال فردي ممكن است ۲۰ سال پيش وزير بوده باشد ولي امروز در يك نهاد كوچك كاملا غيرسياسي مسووليتي به‌ عهده دارد تا به ‌نوعي حضور حداقلي او در ساختار اجرايي پابرجا باقي بماند يا فردي كه در يك نهاد خصوصي جايگاهي دارد بنا به روابط دوستانه به عنوان مسوول يك نهاد غيرمرتبط با شاخه فعاليتش گمارده مي‌شود و البته به‌ صورت بدبينانه ممكن است در چند نهاد مختلف مسووليتي به او واگذار شود.
اينكه عملكرد قبلي، تجربه‌هاي سازنده، دانش و... پارامترهاي انتصاب افراد در جايگاه‌هاي مختلف نيستند، موضوع اين يادداشت نيست؛ مشكل اصلي آنجاست كه اين حضور مستمر (حتي اگر با وقفه طولاني بين كسب مسووليت‌هاي جديد همراه باشد) باعث مي‌شود دايره سياست‌ورزي و سياستمداري در كشور به ‌قدري كوچك شود كه حتي برخي افراد خودي هم توسط دوستانشان به بيرون از اين دايره پرت شوند و از همه بدتر وقتي اين دايره با ركود مزمن همراه باشد، افرادي كه در ساختار سياسي باقي مانده‌اند به ‌واسطه كهنسال بودن اكثريت قاطع مسوولان بالادستي (طي حداقل دو دهه اخير) باعث مي‌شوند فضاي سياست در بين آحاد جامعه يك فضاي پير و خسته تلقي شود و دافعه‌اي بسيار شديد بين جوانان و مسوولان ايجاد مي‌كند، چون هم موجب بروز گسل نسلي (شكاف نسلي حق مطلب را ادا نمي‌كند!) بين مردم و مسوولان مي‌شود و هم اميد به رفتار فعالانه را در بين جوانان از بين مي‌برد، زيرا حضور افراد سياسي در نهادهاي مختلف بدون اعتقاد به جوان‌گرايي موجب سرخوردگي بسياري از جوانان به‌ خصوص جوانان سياست‌گريز و تخصص‌‌گرا خواهد شد.
اين ركود باعث فقر در سياست و سياست‌ورزي كشور ما شده و سياست فقيرانه‌اي را رقم زده‌ است. سياست فقيرانه يعني سياستي كه در آن ركود برقرار است و همه سياستمدارانش پير هستند يعني در واقع سياست‌ورزي پير است و سيستمي كه سياستمدارانش پير (ولي نه لزوما كارآمد) باشند، مي‌خواهد جامعه را هم به سوي افكار قديمي ببرد و در جامعه‌اي كه اكثر جمعيت آن جوان است، اين روند باعث مي‌شود كه كهنه‌گرايي مسوولان در مقابل نوگرايي و نوآوري جوانان قرار بگيرد و به‌ بي‌توجهي و گذر جوانان از سياست، سياست‌ورزي و همچنين سياستمداران منجر شود، چون هيچ انگيزه و جاذبه‌اي بينشان وجود ندارد و موجب اين مي‌شود كه فضاي سياسي شبيه فروشگاهي متروكه شود كه ديگر كسي براي خريد در آن حضور پيدا نمي‌كند و به ورشكستگي و فقيرانه شدن مسوولان و فضاي آن فروشگاه ختم مي‌شود. 
فقر در جسارت، شجاعت و نوآوري توام با نيروي جواني آن‌ هم به ‌خاطر ركود موجود در سياست‌ورزي ما كه نفوذ نسل‌ها در آن هر روز كمتر و مركزيت كهنسالان در آن بيشتر مي‌شود، يكي از واضح‌ترين نقاط ضعف فضاي سياسي و سيستم حكمراني در كشور ماست. جناح‌هاي سياسي چه براي تعامل و چه براي تقابل با يكديگر از نيروهاي هم‌نسل و رقباي قديمي بهره مي‌برند و چون تحرك بين‌نسلي در سياست كشور وجود نداشته و در برابر آن يك تحرك درون‌نسلي افراطي برقرار بوده، فضاي تعامل و تقابل در سياست نيز فرسوده و كهنه شده است.
نسخه كاربردي و موفق درمان اين درد مزمن در شرايط فعلي كشور، استفاده از جسارت، شجاعت، دانش و نوآوري جوانان است كه در همين كشور ما هم نمونه‌هاي موفق فراواني براي آن وجود دارند و از همه مهم‌تر باعث مي‌شود كه كشش درون‌نسلي بين مسوولان و مردم به وجود بيايد و در مرحله بعد با حضور بيشتر جوانان در سطوح مختلف سياست‌ورزي و سياستمداري، مسوولان هم مجبور به جوان‌گرايي در سيستم شوند!
البته در پايان بايد اشاره كرد كه برخي سياستگذاران و دولتمردان بالادستي به اهميت و كاركرد مثبت اين نسخه، واقف هستند و مي‌خواهند قدم‌هايي در راه درمان اين درد مزمن بردارند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون