• 1404 سه‌شنبه 18 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6210 -
  • 1404 سه‌شنبه 18 آذر

تنها سرمربي فاتح دو جام جهاني كه بود؟

ويتوريو پوتزو؛ اسطوره‌ فوتبال كه در سنگر جنگ ساخته شد

گروه ورزش

ويتوريو پوتزو، تنها مربي تاريخ كه توانست در سال‌هاي 1934 و 1938 جام جهاني را فتح كند، اغلب به عنوان بزرگ‌ترين مربي اين رقابت‌ها شناخته مي‌شود. اما مدت‌ها پيش از آنكه او دو قهرماني متوالي آتزوري‌ها را طراحي و هدايت كند، پوتزو يك افسر جوان بود كه واقعيت‌هاي خشن جنگ جهاني اول را تجربه مي‌كرد. تجربه‌هاي او در سنگرها از سال 1915 تا 1918، به اعتراف خودش، انضباط، تاب‌آوري و رهبري‌اي را در وجودش شكل داد كه بعدها اساس فلسفه مربيگري او شدند.

به گزارش روزنامه اعتماد و به نقل از گاردين، پوتزو كه در سال 1886 در تورين به دنيا آمد، از كودكي عاشق فوتبال شد و آن هم زماني كه در جواني بازي‌هاي منچستريونايتد را تماشا مي‌كرد. تا سال 1911، او به ايتاليا بازگشته بود و در تاسيس باشگاه تورينو ايفاي نقش و تيم‌هاي اوليه آن را مربيگري مي‌كرد. وقتي ايتاليا در ماه مه 1915 وارد جنگ شد، پوتزوي 29 ساله بلافاصله به عنوان ستوان در هنگ 1 آلپيني داوطلب شد؛ نيروهاي نخبه كوهستان كه در نبردهاي ارتفاعات تخصص داشتند.
پوتزو به دامنه‌هاي آلپ‌هاي دولوميت، در جبهه رودخانه ايزونتسو پرتاب شد؛ منطقه‌اي جهنمي با صخره‌هاي عمودي، يخچال‌هاي طبيعي و مه هميشگي. او در زندگينامه‌اش «زندگي من» نوشت: «كوه‌ها رمانتيك نبودند؛ آنها قاتل بودند.» اولين نبرد اصلي واحد او، نبرد اول ايزونتسو در ژوئن و جولاي 1915 بود، بخشي از تلاش شكست‌خورده ايتاليا براي تصرف تريسته و ترنتو. پوتزو يورش اوليه را به‌ صورت سربازاني توصيف مي‌كند كه زير آتش مسلسل‌هاي اتريشي، از دامنه‌هاي تيز سنگ آهك بالا مي‌رفتند و بدن‌ها به دره‌ها سقوط مي‌كردند. تلفات بعدي وحشتناك بود؛ تنها در اين نبرد، ايتاليا بيش از ۱۵ هزار نفر را از دست داد.
جنگ پوتزو كابوسي عمودي بود. نيروهاي آلپيني سنگرهايي در قله‌هاي يخبندان تا ارتفاع ۳۰۰۰ متري حفر مي‌كردند؛ جايي كه دما تا منفي ۳۰ درجه سقوط مي‌كرد. او در نامه‌هايي كه در بايگاني نظامي تورين باقي مانده، نوشت: «ما مثل موش‌كورها در برف زندگي مي‌كرديم.» پناهگاه‌ها از سنگ كنده مي‌شدند يا غارهاي برفي بودند؛ تخته‌هاي چوبي نقش تختخواب داشتند كه اغلب با موش‌ها و شپش‌ها مشترك بود. غذا كم بود - نان خشك، گوشت كنسروي و سوپ آبكي - كه باعث اسكوربوت و يخ‌زدگي شديد مي‌شد. پوتزو در سال 1916 چند انگشت پايش را به خاطر قانقاريا از دست داد، اما از انتقال به عقب جبهه خودداري كرد و اصرار داشت كه دسته خود را رهبري كند.
زندگي روزمره حول گشت‌هاي شناسايي، مين‌گذاري مواضع دشمن و دفع حملات مي‌چرخيد. اتريشي‌ها ارتفاعات را در اختيار داشتند و نارنجك‌هاي دستي را مثل توپ بولينگ از شيب‌ها پايين مي‌غلتاندند. 
پوتزو در نبرد ششم ايزونتسو در آگوست 1916 شركت كرد؛ جايي كه ايتاليا بعد از نبردهاي تن‌به‌تن در تونل‌هايي كه از كوه‌ها منفجر شده بودند، شهر گوريتسيا را فتح كرد. حملات گازي به ‌دليل وزش باد در آلپ كم بود، اما بهمن‌ها - طبيعي يا ناشي از گلوله‌باران - جان هزاران نفر را گرفتند. يك شب در دسامبر 1916 كه «جمعه سفيد» نام گرفت، بهمن‌ها تا ۱۰ هزار سرباز از هر دو طرف را كشتند؛ واحد پوتزو به‌طور ناچيزي نجات يافت، هنگامي كه سنگر آنها فرو ريخت و همرزمانشان را زنده‌به‌گور كرد.
به عنوان يك افسر، پوتزو فرمانده ۵۰ تا ۱۰۰ مرد بود؛ بسياري از آنها دهقانان پيه‌مونتي مثل خودش. او بر رفاقت تاكيد داشت و در زمان‌هاي نادر آرامش، بازي‌هاي فوتبالي نامنظم با توپ‌هاي دست‌ساز به راه مي‌انداخت. او بعد از جنگ گفت: «در سنگرها ياد گرفتم كه يك تيم فقط به اندازه ضعيف‌ترين عضو خود قوي است.»
براي پوتزو، نقطه عطف جنگ در ۲۴ اكتبر ۱۹۱۷ و در نبرد كاپورِتو (امروزه كوباريد، اسلووني) رخ داد. حمله مشترك آلمان و اتريش با استفاده از تاكتيك‌هاي تهاجمي جديد و گاز سمي، خطوط ايتاليايي را درهم شكست. هنگ پوتزو در جبهه تولمين بود وقتي گلوله‌باران آغاز شد؛ بيش از ۲۰۰۰ توپ ظرف چند ساعت شليك كردند. پوتزو بعدها گفت: «اين آخرالزمان بود.» واحد او در مسيرهاي گِلي عقب‌نشيني و تجهيزات را رها كرد. ايتاليا ۳۰۰ هزار نفر را از دست داد (بسياري تسليم شدند) و خط جبهه ۱۰۰ كيلومتر عقب رفت تا كنار رود پيابه.
پوتزو كه ترفيع گرفته و كاپيتان شده بود، به جمع‌آوري نيروهاي پراكنده كمك كرد. او در جريان عقب‌نشيني با تركش در پا زخمي شد، اما از اسارت گريخت. او همچنين در ضدحمله نبرد دوم پيابه در ژوئن ۱۹۱۸ و در يورش سرنوشت‌ساز ويتوريو ونتو چهار ماه بعد شركت كرد؛ نبردي كه نيروي اتريش را شكست داد و براي ايتاليا جنگ را در ۴ نوامبر پايان داد. تا زمان آتش‌بس، پوتزو دو مدال نقره و يك مدال برنز شجاعت نظامي كسب كرده بود؛ ستايش‌نامه‌هاي او «شجاعت مثال‌زدني زير آتش» را ستوده بودند.
پوتزو در سال 1919 غيرنظامي شد و به خانه برگشت؛ زخمي از نظر جسمي و روحي. او از كابوس و PTSD رنج مي‌برد، اما توانست آن را در مربيگري تخليه كند. ابتدا در 1912 و سپس در 1929 به عنوان مربي تيم ملي ايتاليا منصوب شد و تيم‌هاي دهه 1930 را بر پايه «متودو» بنا كرد - تاكتيك‌هايي منظم، دفاعي و شكست‌ناپذير - مانند خطوط آلپيني كه پيش‌تر نگه داشته بود.
پوتزو به ندرت در انظار عمومي درباره جنگ صحبت مي‌كرد، اما در مصاحبه‌اي در سال 1934 با گاتزتا دلو اسپورت گفت: «سنگرها به من آموختند كه پيروزي از رنج مشترك مي‌آيد، نه از نبوغ فردي.» بازيكنانش به رفتار جدي او و تاكيدش بر تمرينات استقامتي اشاره مي‌كردند؛ پژواكي از راهپيمايي‌هاي كوهستاني. بيش از يك ‌ميليون ايتاليايي در جنگ جان باختند؛ پوتزو زنده ماند تا دو جام جهاني را بالاي سر ببرد و در سال 1968 در 82 سالگي درگذشت.
در اصل، سفر پوتزو در سنگرها فقط درباره بقا نبود؛ اين همان كوره‌اي بود كه اسطوره‌اي فوتبالي را شكل داد. بدون كوره بي‌رحم آلپ‌ها، ممكن بود دوران طلايي آتزوري هرگز به وجود نيايد.
ليونل اسكالوني و ديديه دشان، مربيان قهرمان جام جهاني كه مي‌كوشند از پوتزو تقليد كنند، در مسيري قدم مي‌گذارند كه بسياري تلاش كردند و ناكام ماندند؛ از جمله آلف رمزي، ماريو زاگالو، كارلوس بيلاردو، لوئيز فليپه اسكولاري، مارچلو ليپي، وينچنته دل‌بوسكه و يوآخيم لو. در شرايط كنوني، پوتزو همچنان شخصيتي منزوي بر سكويي ظاهرا غيرقابل جابه‌جايي باقي مانده است؛ شخصي كه الهامش را از تجربه آسيب‌هاي گذشته گرفت.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون