درباره فيلم «كج پيله» به كارگرداني هاتف عليمرداني
جايي كه ظاهر مردانه رازهاي زنانه را افشا ميكند
عدنان شاهطلايي
فيلم «كج پيله» قصه زني است به نام سيما ثروتي كه زير سايه سالها بياعتمادي و رنج از روابط گذشته، ناخواسته دل از جهان مردانه كنده و آرامش خود را در پوششي تازه جستوجو ميكند؛ پوششي مردانه با ريش و سبيلي كه نه براي پنهان شدن، بلكه براي تجربه كردن دوباره جهان است. اين انتخاب عجيب، مسيري طنزآلود و تلخ پيش پاي او ميگذارد؛ مسيري كه هم ظاهر را به بازي ميگيرد و هم قضاوتهاي جامعه را. اين مقدمه كوتاه مارا وارد دنيايي ميكند كه در آن زن بودن و مرد بودن، تنها برچسبهايي هستند روي پوستهاي كه هر لحظه قابل جابهجايي است.
آخرين بار كه فيلم «ستاره بازي» از هاتف عليمرداني را ديده بوديم، اثري جدي كه به موضوع مهاجرت ايرانيان ميپردازد و با تصوير زندگي و غربت آنها، حس جديت و واقعگرايي دارد. اينبار عليمرداني در «كج پيله» با قرار دادن يك زن در نقش همسر، هم دغدغههاي هويت جنسي را دنبال ميكند و هم با هوشمندي به جذب مخاطب بيشتر ميانديشد، بدون آنكه عمق موضوعاتش كاهش يابد.
فيلم روايت يك زن است كه سالها از تجربههاي تلخ و دلخوريهاي انباشته شده رنج ميبرد و روابط مردانه زندگياش، اعتماد و احساس امنيت را از او گرفته است. زندگي سيما ثروتي در تكرار روزمرهاي فرساينده مانده تا زماني كه حادثهاي ناگهاني ورق را برميگرداند و او تصميمي ميگيرد كه در نگاه اول عجيب، اما در بطن ماجرا كاملا انساني است. او ظاهر يك مرد را اختيار ميكند؛ ريش و سبيل لباس و رفتار مردانه و سكوتي كه ديگران را به اشتباه مياندازد. همين تضاد ظاهري، اثر را به سمت طنزي لطيف و تلخ ميكشاند؛ طنزي كه هم لبخند ميآفريند و هم زخمي قديمي را از زير پوست بالا ميآورد. فيلمساز بدون شعار دادن و ادعاي مستقيم درباره هويت يا گرايش جنسي شخصيت، تجربهاي دوگانه را پيش چشم تماشاگر ميگذارد. زني كه هنوز زن است، اما جهان را از چشم يك مرد تجربه ميكند. حركت سيما در شهر، برخورد مردم، نگاههاي رهگذرها و موقعيتهايي كه قبلا تهديدآميز يا نابرابر بودند، اكنون رنگ تازهاي ميگيرند. همين تغيير زاويه ديد، به مخاطب يادآوري ميكند كه ظاهر چقدر در شكلگيري قضاوتها نقش دارد و چطور يك تغيير ساده ميتواند تمام روابط اجتماعي را دگرگون كند. الناز شاكردوست در نقش سيما با گريم مردانه تنها شبيه مرد نميشود؛ بلكه تضادهاي دروني شخصيت را با نگاهها و حركات كوتاهش آشكار ميكند. در كنار او نعيمه نظامدوست نقش همسر او را در ظاهر ايفا ميكند. حضوري آرام، انساني و نرم كه طنز فيلم را از افتادن به ورطه اغراق حفظ ميكند.
از ديگر بازيگراني كه در اين فيلم، نقشهايهاي مكمل دارند ميتوان به سروش صحت، نيما شعباننژاد، رامين ناصرنصير، واله داودنژاد، يلدا عباسي، سعيد نعمتي و فرنوش نيكانديش اشاره كرد. آنها جهان اطراف سيما را كامل ميكنند و هر كدام با واكنشهاي طبيعيشان به ظاهر تازه سيما، آينهاي از جامعه امروز را نمايان ميسازند.
سيما ثروتي مرد ميشود تا جهان را دوباره ببيند، اما وقتي چشمهايش را ميبندد، هنوز همان زني است كه يك روز به خودش قول داده بود ديگر نترسد. فيلم با لحني انساني ما را در مسيري ميان طنز و تلخي، ميان زنانه و مردانه، ميان ظاهر و باطن همراه ميكند و در آخر از ما ميخواهد با خودمان روراست باشيم، ما چقدر با چشم و چقدر با دل قضاوت ميكنيم؟