یلدا، کریسمس و حنوكا ؛تاملي بر عدالت و انسانيت
فرهاد افراميان
به عنوان يك حقوقدان و روزنامهنگار در طول دو دهه فعاليت، همواره تلاش كردهام هويت را نه به عنوان يك پديده ايستا، بلكه در تقاطع تجربههاي زيست شده، مسووليت حقوقي و اخلاقي و چارچوبهاي تاريخي تحليل كنم. حنوكا براي من فراتر از يك آيين سنتي است؛ اين آيين نمايانگر معجزهاي است كه قدرت حفظ نور و عدالت را در شرايط دشوار نشان ميدهد و يادآوري ميكند كه هر فرد ميتواند در حوزه كاري، اجتماعي و حقوقي خود گامهاي كوچك، اما موثر براي ترويج عدالت بردارد. نوشتار حاضر با هدف جلب توجه فعالان حقوق بشر و افراد دغدغهمند جهاني نسبت به اهميت عدالت و پرهيز از خشونت نوشته شده است. حنوكا يا جشن اخلاص، يادمان تاريخي بازگشايي معبد مقدس و پيروزي نمادين روشنايي بر تاريكي است؛ جشني كه در آن، تداوم معجزهآساي نور در شمعداني كوچك، به نمادي از اميد، تابآوري معنوي و حفظ هويت فرهنگي در اعصار متمادي بدل شد. اين واقعه در سنت ديرين يهوديان به «جشن اخلاص» و «فروغ» شناخته ميشود، بيش از هر چيز يادمانِ صيانت از حقيقت و كرامت انساني در برابر تندبادهاي زمانه است. اين آيين نه بر پايه روايتهاي قدرتطلبانه، بلكه بر محور معجزه پايداري يك «نور» استوار است؛ معجزهاي كه ميگويد شعلهاي كوچك از حقطلبي، اگر با خلوص و اصالت همراه باشد، ميتواند فراتر از محاسبات مادي، تداوم يابد و سياهي را بشكافد. معجزه اين واقعه - روشن ماندن يك شعله كوچك در زمانهاي سخت - نماد تابآورياي است كه نه بر زور و غلبه، بلكه بر پايبندي به عقل، اخلاق و قانون استوار است. اين نور به ما يادآوري ميكند كه عدالت و مسووليت اخلاقي–حقوقي، چه در سطح فردي و اجتماعي و چه در عرصه بينالمللي، نيازمند مراقبت مستمر است و بيتوجهي به آن ميتواند به تضعيف حاكميت قانون، گسترش نابرابري و نقض حقوق بنيادين انسانها بينجامد. در اين چارچوب، تجربه تاريخي جامعه ايرانيان يهودي را ميتوان بخشي از سرمايه اخلاقي و مدني ايران و جهان معاصر دانست. اين تجربه نشاندهنده تداوم مشاركت مدني، حفظ نهادهاي فرهنگي و حضور فعال در زندگي شهري و اقتصادي است. از منظر حقوق اجتماعي و تحليل تاريخي، اين مسير گواهي است بر اين حقيقت كه چگونه يك جامعه ميتواند بدون توسل به خشونت و تنها با تكيه بر ابزار قانون و موازين اخلاقي، پايداري خود را تضمين كند. اين جامعه كوچك اما اثرگذار، با پيشينهاي چند هزار ساله، نمونهاي زنده از توان همزيستي و الگويي عيني از همكاري سازنده فرهنگي در بستر تاريخ است.
حنوكا نهتنها روايت رهايي در برابر محدوديتهاي تحميلي است، بلكه ميراثي است كه مسووليت اخلاقي و حقوقي مضاعفي بر دوش نسلهاي يهودي امروز ميگذارد. جامعه يهوديان، با حافظه تاريخي كه از خشونت و تبعيض دارد، بيش از هر زمان موظف است مراقبت كند تا اين ميراث معنوي و حافظه رنج، هرگز به دستاويزي براي تضييع حقوق ديگران بدل نشود. هويت يهودي نبايد بهانهاي براي توجيه رفتارهاي ناعادلانه باشد؛ بلكه برعكس، بايد سرلوحهاي براي پايبندي مطلق به عدالت و رعايت حقوق همه انسانها قرار گيرد. چنين رويكردي نهتنها از بازتوليد چرخههاي بيعدالتي جلوگيري ميكند، بلكه ساحتِ آيين و ايمان را از تبديل شدن به ابزاري براي اهداف غيرانساني مصون ميدارد. اين مفهوم در تقارن معناي حنوكا با شب يلدا و كريسمس نيز تجلي يافته است؛ آيينهايي كه هر يك با نمادپردازي خاص خود، از ايستادگي وجودي انسان در برابر تاريكي سخن ميگويند. اين سنتها در يك نقطه بنيادين تلاقي دارند . يلدا روايتگر عبور از بلندترين شب سال در فرهنگ باستاني ايران است و باور به زايش نور در دل سياهترين لحظات زندگي را بيان ميكند. كريسمس نويدبخش زايش اميد و صلح و حنوكا يادآور پايداري نوري كه خاموش نميشود. وجه مشترك اين سه آيين كه همگي در آستانه انقلاب زمستاني و اوج تاريكي طبيعت جشن گرفته ميشوند، اين باور است كه نور را ثمره اخلاق، پايداري بر ارزشهاي دروني و مسووليت انساني ميدانند. به يقين اين پيام براي تمام مروجان حقوق بشر و دغدغهمندان جهان كه جهاني عاري از خشونت را ميطلبند، راهنمايي روشن و نويدبخش است. وقتي درباره خشونت و نقض عدالت سخن ميگوييم، لازم است همه ابعاد آن را مورد توجه قرار دهيم؛ از خشونت آشكار جنگ گرفته تا فشارهاي اقتصادي، محدوديتهاي حقوقي يا صلح تحميلي كه بر پايه گفتوگو و عدالت شكل نگرفته است. تكرار اين آيينها يادآور اين حقيقت است كه نور و عدالت تنها زماني پايدار ميمانند كه بر كرامت انساني و رعايت حقوق مبتني باشند. امنيت و آرامش حقيقي، چه در سطح فردي و چه در سطح اجتماعي و بينالمللي نه از طريق اجبار يا سلب اختيار، بلكه از طريق احترام متقابل، اعتمادسازي، رعايت حقوق و گفتوگو حاصل ميشوند و حتي در سختترين شرايط، ميتوان راهي مبتني بر عقل، كرامت انساني و قانون گشود؛ راهي كه مانع بازتوليد چرخههاي تازه خشونت ميشود.
همانگونه كه در شرايط كنوني نبايد به تحريمهاي بينالمللي عليه ايران بيتفاوت بود. بر اساس گزارشهاي رسمي سازمان ملل و نهادهاي حقوق بشري مانند كميته حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي (CESCR)، تحريمهاي اعمال شده، موجب محدوديتهاي جدي در دسترسي مردم به كالاهاي اساسي، خدمات بهداشتي و فرصتهاي اقتصادي شده است. اين فشارها نه تنها تاثير مستقيم بر كيفيت زندگي مردم عادي داشته، بلكه نقض اصل عدالت اجتماعي و حقوق بشر اقتصادي و اجتماعي را به وضوح نشان ميدهد. جامعه ايرانيان يهودي، به عنوان بخشي از كل جامعه، نيز از اين محدوديتها متاثر شده است؛ تجربهاي كه نمونهاي ملموس از چگونگي تاثير سياستهاي تحريمي بر اقليتها و تقويت ضرورت رعايت حقوق انساني و عدالت در سطح ملي و بينالمللي به شمار ميآيد. اين مستندات حقوقي، اهميت پايبندي به عدالت و كرامت انساني را در مواجهه با فشارها و تحريمها تاكيد ميكنند و نشان ميدهند كه هر گونه اقدام سياسي يا اقتصادي كه حقوق مردم را محدود كند، آثار بلندمدت بر پايداري اجتماعي و شكلگيري صلح دارد. براي من، حنوكا امروز نه صرفا يادوارهاي از گذشته، بلكه فرصتي براي بازانديشي مسووليت حقوقي و اخلاقي ما در زمان حال است. يلدا، حنوكا و كريسمس يادآور آن است كه صلح پايدار نه با فشار و تحميل، بلكه با كرامت انساني، رعايت حقوق و گفتوگو شكل ميگيرد. در جهاني كه سكوت ميتواند چرخههاي خشونت را بازتوليد كند، روشن كردن اين شمعها، نمادي از تعهد به آگاهي و مسووليتپذيري است. اميد است كه انسان، جامعه و حتي جهان راهي تازه بيابند؛ راهي كه بر عدالت، اخلاق و انسانيت استوار است و براي همه انسانها، فارغ از هويت و جغرافيا، معنايي مشترك ميآفريند. ميراثي كه ميتواند براي نسلهاي آينده بيش از گذشته الهامبخش باشد.
وكيل، حقوقدان و روزنامهنگار ايراني- كليمي