مواجهه با ديناني؛ فلسفه بهمثابه امكان گفتوگو با اكنون
بدون بازانديشي انتقادي در اين بنيانها، هر اصلاح نهادي يا برنامه توسعهاي، دير يا زود به بنبست ميرسد.
همايش ديناني، اگر به درستي فهم و پيگيري شود، ميتواند تمريني براي فهم «فضيلت گفتوگو» باشد؛ گفتوگويي كه نه بر حذف ديگري، بلكه بر شنيدن، نقد و فهم متقابل استوار است. چرا كه مكتب فكري در خلأ شكل نميگيرد. انديشه زنده، محصول ديالوگ است؛ ديالوگي ميان نسلها، سنتها و افقهاي گوناگون. فلسفه اسلامي نيز تنها در صورتي ميتواند در جهان معاصر نقشآفرين باشد كه از درون خود وارد چنين گفتوگويي شود؛ هم در سطح ملي، هم در گستره جهان اسلام و هم در افق جهاني.
از اين منظر، اهميت اين همايش صرفا در بزرگداشت يك متفكر يا مرور آثار او خلاصه نميشود؛ بلكه مساله اصلي، بازسازي نسبت ما با فلسفه است: فلسفه بهمثابه امكاني براي فهماكنون، نقد خود و گشودن راههاي تازه براي زيست جمعي. مواجهه با ديناني، در نهايت دعوتي است به بازانديشي در اين پرسش بنيادين: آيا هنوز ميتوان انديشيد، پيش از آنكه داوري كرد و ستيزه پيشه كرد؟
اگر فلسفه بتواند دوباره به چنين جايگاهي بازگردد، شايد بتوان اميد داشت كه جامعه، به جاي فرسايش در منازعات بيپايان بيثمر، بار ديگر افق معنا، گفتوگو و امكان را پيش روي خود بگشايد.
منالله التوفيق وعليه التكلان.