• 1404 دوشنبه 8 دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6227 -
  • 1404 دوشنبه 8 دي

ادامه از صفحه اول

اعتماد و شفافيت خبري

 در واقع با سكوت مي‌خواهند مساله ناديده گرفته شود، ولي انتشار آن اين خواست را غير ممكن كرد. هنوز اين خبر داغ بود كه يك مجسمه ۸-۷ متري از آقاي رييسي به نمايش در‌آمد كه مي‌خواهند روي پلي به همين نام در اردبيل نصب كنند. نه معلوم است بودجه اين از كجا آمده؟ مرجع آن چيست و از همه مهم‌تر منطق و توجيه اين كار چيست؟ مجسمه سياسيون بيش از اينكه يادآور مفهومي فرهنگي و تمدني باشد، پاشنه آشيل حاميانش مي‌شود. در همين شرايط بود كه يك جريان خبري فرامرزي تعداد اعدامي‌هاي ايران در سال ۲۰۲۵ را اندكي بيش از ۱۹۰۰ نفر اعلام كرد، در حالي كه در داخل كشور نه چنين آماري ارايه شده و نه اخبار كامل آنها در دسترس است و از همه مهم‌تر اينكه تكذيب هم نشده است و اين رقم اصلاً پذيرفتني نيست. فارغ از پذيرش يا عدم پذيرش آن، اعلام نكردن اين آمار و خبر، عوارض سياسي دارد و عدم انتشار آنها در رسانه‌هاي رسمي معناي خوبي ندارد. اين يادداشت در پي طرح اين مساله است كه با اين اندازه محدوديت و‌ موانع در اطلاع‌رساني و ممنوعيت ورود به اين حوزه‌ها، نه تنها مشكلي حل نخواهد شد، بلكه بدتر مي‌شود. به‌طور كلي اعتماد اجتماعي به دليل وجود و انتشار خبرهاي بد و منفي نيست، بلكه به علت عدم شفافيت و خبرهاي جعلي است كه اعتماد عمومي را زايل مي‌كند. از اين نمونه‌ها فراوان است. حتي افراد رسانه‌اي در برابر شنيدن برخي از خبرها دچار تحير و سرگرداني مي‌شوند، چه رسد به مردم عادي كه با بدترين احتمالات ممكن؛ اخبار را تحليل و تفسير مي‌كنند كه بعضاً هم درست از آب در مي‌آيد. بارها شده كه برحسب احتياط خيلي از خبرها را خوش‌بينانه نگاه مي‌كنم، ولي بعداً معلوم مي‌شود كه وجه بدبينانه آن به واقعيت نزديك‌تر بوده است. لذا كم‌كم به اين مرحله مي‌رسيم كه مثل مردم عادي هر خبري را با بدترين احتمال ممكن درك و تحليل كنيم و اين محصول عدم شفافيت خبري است و براي كشور و حكومت بسيار پرهزينه است.


وقتي خديجه گريست!

آماده فقر و تنگدستي و توسعه‌نيافتگي سيستان‌وبلوچستان جولان مي‌دهند و از عزتِ نفسِ كودكان مايه مي‌گذارند و حيثيت تهي‌دستانِ آن!  بايد در نظر داشت كه در خلأ فعاليت هدفمند «ان‌جي‌او»ها و نهادهاي مدني و تخصصي در حوزه آسيب‌هاي اجتماعي و كودكان در سيستان‌وبلوچستان متأسفانه افرادي ناآگاه و فرومايه زعامت كار را به دست گرفته‌اند كه نه تنها هيچ فهمي از مسووليت اجتماعي ندارند و شناختي نسبت به جامعه محلي و سازوكارهاي اصولي فعاليت‌هاي مرتبط با آن بلكه به هر دروديواري مي‌زنند تا در اين ميان قبايي بدوزند براي خود و وجهه‌اي كسب كنند و اعتباري حتي به بهاي لگدمال كردن كرامت انسان‌ها و تحميل آسيب بر مردم!  جولان دادن برخي از افراد به‌ظاهر فعال و دلسوز! و سوء‌استفاده از درد و رنج و فقر مردمي كه به قول ما بلوچان دست‌شان از زمين‌وآسمان كوتاه است و به جايي بند نيست همان نمك پاشيدن بر زخم‌هاي ناسور جمعي است. مگر شرح وظايف بسياري از دواير و سازمان‌هاي عريض‌وطويلِ به صورت تخصصي در همين حوزه آسيب‌هاي اجتماعي تعريف نشده؟! يا كه تبعات درازمدت و جبران‌ناپذير چنين رفتارهايي كه در حال نهادينه نمودن گداپروري است و تنزل شأن و كرامت و عزت نفس تهيدستان و كودكان اين استان، در جامعه ملموس نيست؟!  مي‌بايست توجه داشت كه عرصه براي همه آسيب‌زنندگان به مال و آبرو و حيثيت جامعه و كساني‌كه با تحريك احساسات كاربران و انتشار تصاوير كودكان و زنان و مردم تهيدست اقدام به جمع‌آوري كمك و فربه‌نمودن حساب‌هاي خود مي‌كنند برخورد قاطع صورت گيرد و پايش و حساسيت لازم.  متأسفانه به‌ واسطه همين فراهم بودن عرصه براي تاخت‌وتازد اينگونه افراد مجهول‌الهويه و نيز هم معلوم‌الحال، روزبه‌روز فعاليتِ سوء‌استفاده‌گراني كه در درياي فقر و رنج تنگدستان اين استان ماهرانه شنا مي‌كنند و آبرو و حيثيت جامعه محلي را بدون در نظرداشت تابوها و باورهاي فرهنگي و سنتي به تاراج مي‌برند، در حال همه‌گيري است و رو به گسترش. حالا كار به‌جايي رسيده و اين نوع نگاه منجي‌محور نسبت به مردمان منطقه چنان فراگير گشته كه حتي همان توريستي كه با هدف سيروسياحت وارد منطقه مي‌شود نيز به محض مواجهه‌ با جامعه محلي و سبك زندگي‌‌اش بي‌درنگ دست به دوربين مي‌شود تا به ظن خود با جمع‌آوري كمك و توزيع آب معدني نجات دهد مردم را از تشنگي و هلاكت! كه بي‌ترديد اين خود نتيجه‌ تأثيرپذيري از همان فعاليت‌هاي بي‌شمار و پرسود كاسبان فقر و توسعه نيافتگي در شبكه‌هاي اجتماعي است. در آسيب‌زا بودن رفتارهاي گداپرورانه و فعاليت‌هاي مداوم اينگونه افراد همين را بس كه تا يك دهه پيش تكدي‌گري در جامعه محلي بلوچستان امري مذموم تلقي مي‌شد و كمتر در بازارها و اماكن عمومي چنين پديده‌اي شايع بود؛ مگر همان متكدياني كه به شكلي شبكه‌وار از سوي برخي از كاسبان احساسات از آن‌سوي مرزهاي پاكستان و بنگلادش و پنحاپ به اين منطقه گسيل داده مي‌شدند اما حالا ديگر قبح تكدي‌گري چنان شكسته كه بسياري از فقرا و تهيدستان محلي نيز كاسه گدايي به دست گرفته‌اند. بايد در نظر داشت كه از قِبل فعاليت همين منجيان برچيدن فقر و گرسنگي در شبكه‌هاي اجتماعي نه‌تنها قبح گدايي در جامعه محلي شكسته شده بلكه آش اين رفتارهاي گداپرورانه چنان شور گشته و دامنه آن در جامعه فراگير و وسيع كه حتي در چند سال اخير پاي گدايان از بازارها حالا به اماكن مختلف رسيده!! به عبارتي ديگر حالا دامنه اين تكدي‌گري حتي از كف خيابان‌ها نيز گذشته و به مسجد و مراسم عزا و عروسي و همه جمع‌هاي جاري در منطقه رسيده و البته نيز به آنجايي كه خود در حوزه آسيب‌هاي اجتماعي مسووليت دارند و رسالت اصلي‌شان برچيدن بساط همين ناهنجاري‌هاي موجود در جامعه است! به هر روي يكي از فعالان محلي نقل مي‌كرد كه در سيل سال ۹۸بلوچستان ويدئويي در حين توزيع دمپايي پلاستيكي بين كودكان و كنسرو تن ماهي و لوبيا ميان خانواده‌هاي سيل‌زده در اينستاگرام خود منتشر نموده كه پس از گذشت سال‌ها با صداي توأم با دلهره و التماس و گريه دخترخانمي خديجه‌نام مواجه شده كه درخواست حذف فيلم خود و خانواده‌اش را داشته. او مي‌گفت «وقتي خديجه گريست» تازه متوجه ظلمي شده و آسيبي كه او بر اعتماد به‌نفس دختر نوجوان امروز و كودك ديروز وارد ساخته! بنابراين به خود آمده و بيش از اين نگذاريد كه عزت نفس«خديجه»ها و ساير تهيدستان خرد شود و لگدمال زير پاي كاسبان توسعه‌نيافتگي منطقه. همين.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون