• 1404 چهارشنبه 10 دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6229 -
  • 1404 چهارشنبه 10 دي

بيضايي رفت

ساليان سال فرياد زديم كه موضوع بازگشت هنرمندان و سينماگران به وطن را جدي بگيريد، كاري نكنيد كه ديگر هنرمندان نيز تصميم به مهاجرت بگيرند.  از سانسور فيلم و كتاب‌ها و آثارشان دست ‌برداريد. اثر فيلمساز، روح اوست، با قلع و قمع فيلم او، روحش را خراش ندهيد. آزرده خاطرش نكنيد تا مجبور به ترك وطن شود.  آنهايي كه رفتند را بازگردانيد و كاري نكنيد تا ديگراني نيز مهاجرت كنند.  اما گوش شنوايي پيدا نشد كه نشد.  انگار قرار نيست حرف‌هاي منطقي كه به نفع عامه مردم است، در اين كشور شنيده شوند؟!  تا به امروز همه صحبت‌ها در مورد بازگشت هنرمندان به وطن، جملگي در حد شعار بوده‌اند.  در دولت قبل به كرات اين موضوع در رسانه‌ها انعكاس يافت و خطاب به مديران وقت فرهنگ هشدار داده شد كه در مورد بازگرداندن هنرمندان خارج از كشور، تعلل و كوتاهي نكنيد.  شرايط بالاي سني آنها را در نظر بگيريد. ولي افسوس و دريغ از يك حركت و اقدام مثبت. فقط آمدند پشت تريبون‌ها و گفتند بازگشت آنها مشكلي ندارد. اما كسي نيامد پاي كار تا مكانيسم قانوني و حقوقي اين بازگشت را اعلام كند و بگويد كه اگر آنها وارد كشور شدند، امنيت‌شان چگونه تضمين است و آيا كسي مزاحمتي براي آنها ايجاد خواهد كرد يا خير؟ حرف‌هاي بي‌پايه و اساس، بدون پشتوانه قانوني زدند.  به كرات اعلام كرديم كه وزارت ارشاد و تيم فرهنگي دولت مي‌بايست براي معضل ملي مهاجرت هنرمندان چاره‌انديشي كند.  هيچ پاسخي ندادند.   تيم فرهنگي دولت گذشته در اكثر بخش‌هاي مديريتي خود، ناكارآمدي داشت.  مدام از عملكردهايشان انتقاد كرديم ولي در عين حال راهكار نشان داديم تا موفق عمل كنند، اما توجهي به نقدها نكردند.  سكوت‌شان در مقابل انتقادات آن‌قدر طولاني بود كه مجبور شديم نام «مديران اشتباهي» را برايشان به كار ببريم.  چراكه قادر به تصميم‌گيري درست و منطقي در بخش‌هاي مهم فرهنگي نبودند.  معلوم نبود مديريت‌هاي كليدي حوزه فرهنگ و سينماي كشور را با چه هدفي تصاحب كرده‌اند؟!  به صراحت اعلام كرديم اگر بلد كار نيستيد، ميزهاي مديريتي خود را ترك كنيد، اگر هم اصرار بر ماندن داريد، حداقل گوش شنوا داشته باشيد و از تجربه مديريتي پيشكسوتان سينما كمك بگيريد.  گفتيم اتاق فكر تشكيل دهيد و در قالب آن، بحث و گفت‌وگو كنيد و راهكار حل مشكلات را حداقل به صورت مشورتي و با خرد جمعي پيدا كنيد. گفتيم و گفتيم و گفتيم...  اما باز هم كار خودشان را كردند.  تنها پاسخ‌شان در مقابل اعتراض‌ها نيز همواره سكوت بود.  تا توانستند فرصت‌سوزي كردند. گفتيم چگونه شب‌ها سر بر بالين مي‌گذاريد در حالي كه يك عده نخبه فرهنگي در حال كوچ اجباري از كشور مي‌شوند و عده‌اي نيز در غربت چشم انتظار بازگشت به زادگاه و سرزمين مادري خود هستند...! به جاي گوش سپردن به اين‌گونه مطالبات و خواسته‌هاي اصحاب هنر، خود را درگير يكسري كارهاي سطحي و پيش پا افتاده‌اي كردند تا فقط روزگار مديريتي‌شان تمام شود.  مصيبت‌ها و گرفتاري‌هاي امروز را بايد حاصل آن ناكارآمدي‌ها و مديريت‌هاي منفعل در گذشته دانست.  مديراني كه تا توانستند خنثي عمل كردند و كسي هم به خاطر كم‌كاري‌ها و بي‌تفاوتي‌ها، آنها را بازخواست نكرد.  مديراني كه به شأن و شخصيت نخبگان هنري و سرمايه‌هاي بزرگ انساني آن سوي مرزها، ارزش و احترامي قائل نشدند.  يكي از شعارهاي انتخاباتي‌شان را موضوع بازگشت هنرمندان و سينماگران به وطن اعلام نمودند. اما به راحتي بعد از روي كار آمدن دولت، موضوع به اين مهمي را فراموش كردند يا در حد شعار گفتند و رد شدند.  بارها وعده‌ها و قول و قرارهاي زمان انتخابات‌شان را از طريق مطبوعات و رسانه‌ها يادآور شديم، اما باز هم دريغ از يك پاسخ و واكنش منطقي!!  گفتيم موضوع را ساده نبينيد.  فرياد زديم كه هنرمندان آن سوي مرزها در شرايط سني نيستند كه بخواهند موضوع بازگشت آنها به كشور مشمول زمان طولاني شود و توجه به كهولت سني اين سرمايه‌هاي بزرگ هنري كشور يك موضوع مهم و اساسي است. بارها گفته شد كه بازگشت اين افراد به وطن، حتي مي‌تواند از مهاجرت و فرار ساير نخبگان و هنرمندان به خارج از كشور جلوگيري كند، اما گوش شنوايي در كار نبود كه نبود.  به راحتي شعار دادند كه هنرمندان سينماي قبل از انقلاب مشكلي براي بازگشت ندارند، اما معلوم نبود چگونه و هيچ مديري نيز در مورد نحوه بازگشت آنها و اقدامات حقوقي لازم در اين زمينه حرفي نزد و قدمي نيز برنداشت.  تا اينكه امروز كار به جايي رسيد كه اسطوره بزرگ ادبيات و سينماي كشور، در غربت از دنيا رفت. كسي كه ديگر مثل او را نداريم.  هم‌اكنون نيز فوت اين نخبه ادبي و هنري، يك هشدار بزرگ و تلنگري دوباره و چندين باره به مسوولان كشور است.  با همه فرصت‌سوزي‌هاي صورت گرفته در گذشته، مديران فرهنگ و سينماي كشور اگر عرق وطن‌پرستي و نوع‌دوستي دارند، بايد تا دير نشده آستين بالا بزنند و تعجيل كنند و دست به كار شوند و ساز و كار بازگشت سرمايه‌هاي هنري كشور را مهيا كنند.  هم‌اكنون اين موضوع مهم بايد جزو اولويت اساسي و كاري وزارت ارشاد و سازمان سينمايي قرار گيرد.  كسي حق ندارد هنرمندان كشور را از زندگي در زادگاه خودشان محروم كند و چنين قانوني نيز نداريم.  اگر هم هنرمندي مشكل حقوقي دارد، مي‌توان آن را مورد بررسي قرار داده و حل نمود.  مهم خواستن، حركت و اقدام مسوولان امر در اين زمينه است.  سازمان سينمايي مي‌تواند با هماهنگي ديگر معاونت‌هاي وزارت ارشاد و نهادهاي مرتبط با موضوع، در قالب تشكيل يك ستاد ويژه در بدنه وزارت ارشاد، نسبت به پيگيري حقوقي وضعيت تك تك هنرمندان و سينماگران خارج از كشور اقدام نموده و از آنها دعوت رسمي كند.  اگر باز هم بخواهد در اين زمينه تعلل و فرصت‌سوزي اتفاق بيفتد، معلوم نيست شاهد چه اخبار و اتفاقات مشابه و غيرقابل جبران ديگري باشيم.  اميدواريم سازمان سينمايي قبل از رسيدن خبرهاي ناگوار ديگر از وضعيت هنرمندان ايراني مقيم خارج، سريعا به اين مقوله مهم ورود كرده و مشكل بازگشت اصحاب هنر و سينما را به شكل منطقي حل و فصل نمايد.
مستندساز و منتقد

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون