• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3126 -
  • ۱۳۹۳ يکشنبه ۱۶ آذر

سيستم توازن قواي اروپا و پايان آن

هنري كيسينجر / مترجم: منصور بيطرف

حذف تدريجي توازن و افزايش نقش قوا

براي محافظت از معاهده جديد قلمرويي، ائتلاف چهارگانه بريتانيا، پروس، اتريش و روسيه شكل گرفت. آنچه ائتلاف چهارگانه به آن رسيده بودند اين بود كه هر امضا در اين ضمانت، اهميت و ارزش يكسان را نداشت، زيرا سطح اضطراري كه با آن تهديد تعريف مي‌شد به‌طور عمده فرق داشت. بريتانيا كه با فرماندهي‌اش بر درياها محافظت مي‌شد، با دور نگه داشتن قطعي خود نسبت به هر وقوع اتفاقي در آينده احساس اعتماد مي‌كرد و ترجيح مي‌داد تا زماني كه يك تهديد اصلي از سمت اروپا شكل نگرفته صبر كند. كشورهاي قاره حاشيه باريكي از امنيت براي خود تعريف كرده بودند و ارزيابي مي‌كردند كه بقاي آنها بيشتر در كنش‌هايي است كه باعث تحريك بريتانيا نشود. به ويژه اين مورد در مواجهه با انقلاب صحت داشت – يعني زماني كه مشروعيت مورد تهديد قرار مي‌گرفت. دولت‌هاي محافظه‌كار به‌دنبال اين بودند كه عليه موج جديد انقلاب خاكريزهايي درست كنند؛ هدف آنها اين بود كه مكانيزم‌هايي را داشته باشند كه نظم مشروعيت را – كه منظور آنها حاكميت سلطنتي بود - حفظ كند. منظور تزار از ائتلاف مقدس فراهم كردن مكانيزمي براي محافظت از موقعيت داخلي در سراسر اروپا بود. شريك مقابلش ائتلاف مقدس را كه ماهرانه طراحي شده بود، راهي براي مهار كردن فزون‌خواهي روسيه مي‌ديد. حق دخالت محدود شده بود زيرا همچنانكه در مفاد نهايي تصريح شده بود، مي‌توانستند آن را فقط به صورت هماهنگ به اجرا درآورند؛ در همين راستا، اتريش و پروس يك حق وتويي را در خصوص طرح‌هاي بلند‌پروازانه تزار براي خود قايل شدند. سه رده نهادي از سيستم وين پشتيباني مي‌كرد: ائتلاف چهارگانه براي شكست دادن چالش‌هايي كه در مقابل نظم قلمرويي قرار مي‌گرفت؛ ائتلاف مقدس كه براي غلبه بر مواردي كه نهادهاي داخلي را تهديد مي‌كردند؛ و كنسرت قدرت‌ها (Concert of Powers) كه از طريق نشست‌هاي دوره‌يي ديپلماتيك سران حكومت‌هاي موتلفه نهادينه شده بود تا اهداف مشترك‌شان را تعريف يا آنكه با بحران‌هاي پيش‌رو مقابله كنند. مكانيزم اين هماهنگي درست مثل شوراي امنيت سازمان ملل متحد عمل مي‌كرد. نشست‌هاي آنها روي يك سري از بحران‌ها بود و به‌دنبال آن بودند تا يك خط‌مشي مشتركي را از دل آن بيرون بكشند، مثل: انقلاب‌هاي ناپل در سال 1820 و اسپانيا در سال‌هاي 1820 تا 1823 (كه به ترتيب توسط ائتلاف مقدس و فرانسه فرونشانده شد) و انقلاب يونان و جنگ استقلال 32-1821 (كه نهايتا توسط بريتانيا، فرانسه و روسيه حمايت شد) . كنسرت قدرت‌ها تضمين‌كننده يكسان بودن نگاه‌ها نبود، اما با اين‌حال در هر مورد از بحران‌هايي كه پتانسيل انفجار را داشتند [توانستند] بدون جنگ قدرت‌هاي اصلي آنها را مهار كنند. يك نمونه موثر دخالت سيستم وين واكنش آن به انقلاب سال 1830 بلژيك بود كه خواهان جدا شدن از پادشاهي هلند بود. در طول قرن هيجدهم، ارتش به درخواست حاكميت اروپا در سراسر آن ولايت هلند [ بلژيك] پيشروي كرد. براي بريتانيا كه استراتژي جهاني‌اش كنترل اقيانوس‌ها بود، خور «رودخانه شلت» كه در دهانه بندر آنتورپ قرار داشت بايد در دستان يك كشور دوست قرار مي‌گرفت تا يك قدرت اصلي اروپايي. در اين رويداد، كنفرانس قدرت‌هاي اروپايي در لندن يك رويكرد جديدي را اتخاذ كردند و آن به رسميت شناختن استقلال بلژيك بود، در همين حال اين كشور جديد را هم «بي‌طرف» اعلام كردند، كه تا آن زمان به جز كشوري كه به‌طور يكجانبه آن را اعلام مي‌كرد يك مفهوم ناشناخته در ارتباط با قدرت‌هاي اصلي بود. دولت جديد موافقت كرد تا به هيچ ائتلاف نظامي نپيوندد يا اجازه ندهد نيروهاي نظامي خارجي در قلمرويش مستقر شوند. به نوبه خود قدرت‌هاي اصلي هم اين تعهد را در برابر بلژيك كردند كه به بي‌طرفي آن متعهد باشند و تخلفي نكنند. تضمين بين‌المللي براي يك قرن دوام داشت و زماني كه در جنگ جهاني اول نيروهاي نظامي آلمان براي ورود به فرانسه از خاك بلژيك عبور كرد، انگلستان تحريك شد كه وارد جنگ شود. اعتبار يك نظم بين‌المللي در توازني است كه ميان مشروعيت و قدرت قرار دارد و تاكيد نسبي كه هر كدام به يكديگر مي‌دهند. هيچ كدام از اينها نبايد ديگري را در قيد و بند قرار دهد؛ در عوض، تركيبي كه آنها بهتر است به‌دنبالش باشند اطمينان از اين است كه اين تركيب تكامل يابد نه آنكه به‌دنبال ستيز خامي از خواسته‌ها باشد. اگر ميان قدرت و مشروعيت توازن به خوبي مديريت شود، كنش‌ها يك درجه‌يي از روند خود به خودي را به دست مي‌آورند. بروز قدرت جنبي خواهد شد و عمدتا نمادين و از آنجا كه شكل نيروها هم در كل فهميده خواهد شد، ديگر هيچ جناحي اين احساس را نخواهد كرد تا تمام نيروهاي ذخيره‌اش را فرا بخواند.


[ اما] زماني كه توازن از بين برود، بازدارنده‌ها حذف مي‌شود و فضا براي ادعاهاي بسيار گزاف و كنشگران بسيار كينه‌توز باز خواهد شد؛ هرج و مرج به وجود خواهد آمد تا زماني كه يك سيستم تازه تثبيت بشود. آن توازن، علامتي بود كه كنگره وين در نظر داشت به آن دست يابد. ائتلاف چهارگانه چالش‌ها را در حد توازن قلمرويي نگه مي‌داشت و خاطره ناپلئون هم فرانسه را – كه [هنوز ] از تخليه انقلابي رنج مي‌برد – خاموش كرده بود. در همان زمان، يك تمايل قضايي به سمت صلح منجر به همكاري دوباره آرام فرانسه با كنسرت قدرت‌هايي كه از ابتدا براي مهار كردن جاه طلبي‌هاي فرانسه شكل گرفته بود، شد. اتريش، پروس و روسيه كه طبق اصل توازن قوا بايد رقيب هم باشند، در حقيقت يك سياست مشترك را در پيش گرفته بودند: در واقع، اتريش و روسيه نبردهاي ژئوپولتيك خود را به اسم ترس مشترك از تحولات داخلي، به تعويق انداخته بودند. فقط بعد از آنكه در اين نظم بين‌المللي عنصر مشروعيت با انقلاب‌هاي شكست خورده سال 1848 به هم ريخت، توازن در معرض تعديل‌هاي عمومي قرار گرفت در حد خيلي كمي از تعادل تفسير شد و به عنوان شرطي در نظر گرفته شد كه آن را براي برتري در يك ستيز آماده مي‌كردند. همچنانكه روند هر چه بيشتر به سمت عنصر قدرت در معادله پيش مي‌رفت، نقش بريتانيا به عنوان يك متوازن‌كننده بيشتر و بيشتر مهم مي‌شد. نشان نقش توازن‌كننده بريتانيا، آزادي عمل و تصميمي كه به اثبات در عمل داشت، بود. در سال 1841 وزير امور خارجه بريتانيا لرد پالمرسون (كه بعدا نخست‌وزير شد) پيامي را از تزار دريافت كرد كه خواهان تعهد دفاعي بريتانيا «و به نام آزادي اروپا» براي مقاومت در برابر «احتمال يك حمله توسط فرانسه» بود. بريتانيا يا پالمرسون پاسخ داد كه «تلاش يك ملت براي گرفتن و اختصاص دادن خاكي كه به ملت ديگر تعلق دارد به خودش» را به عنوان يك تهديد تلقي مي‌كند زيرا «چنين تلاشي منجر به اختلال توازن قواي موجود مي‌شود و تغيير قوت نسبي دولت‌ها مي‌تواند خطري را براي ديگر قدرت‌ها به وجود آورد.» هر چند كه كابينه پالمرسون هيچ ائتلاف رسمي عليه فرانسه نكرد زيرا «براي انگلستان معمول نيست كه وارد درگيري‌هايي شود كه في‌الواقع رخ نداده است يا آنكه در آينده نزديك رخ نمي‌دهد.» به بيان ديگر، نه روسيه و نه فرانسه نتوانستند روي حمايت قطعي بريتانيا عليه ديگري حساب باز كنند؛ در صورتي كه نقطه تهديد تعادل اروپا باز هم مورد بحث واقع مي‌شد دوباره هيچ‌كدام از آنها نمي‌توانستند از مخالفت نظامي بريتانيا بنويسند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون