• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3126 -
  • ۱۳۹۳ يکشنبه ۱۶ آذر

موسيو شيطان در لباس كالج آكسفورد

شهرام شهيدي


موسيو شيطان از اين لباس‌هاي فارغ‌التحصيلي طور پوشيده بود و ايستاده بود جلوي آتليه داد مي‌زد: «عكس فارغ‌التحصيلي با لباس هر كالج معتبري كه شما بخواهيد به مناسبت روز دانشجو نصف قيمت. بشتابيد كه غفلت موجب پشيماني است.» به او گفتم: موسيو جان الان اين عكسي كه شما با اين لباس‌هاي فارغ‌التحصيلي از اين جماعت مي‌اندازي به چه دردي مي‌خورد؟
موسيو شيطان نگاه عاقل اندر سفيهي به بنده كرد و گفت: فارغ‌التحصيلان عزيز وطني دانشگاه بزرگ آكسفورد نياز به عكس با لباس فارغ‌التحصيلي آكسفورد دارند يا لباس هاروارد؟ نبايد اثبات كنند آنجا بوده‌اند؟ اين عكس بيشتر به كارشان مي‌آيد كه سند است. همين فوتباليست‌ها را نگاه كن. از وقتي خبر جعلي بودن كارت پايان خدمت بعضي‌هاشان پخش شد داشتن عكس سربازي در پادگان براي‌شان شده مدرك معتبر و موجه كه مردم ببينيد من خدمت كرده‌ام. مهم هم ديدن مردم است چون مسوولان كه اصولا نمي‌بينند. به او گفتم موسيو جان الان كار شما نوعي دانشجونماپروري محسوب نمي‌شود؟
موسيو جواب داد: نخير. براي اينكه من نقشي در بورسيه غيرمجاز و سهميه الكي و مدرك پولكي ندارم. اين عزيزان عكس داشته باشند يا نه كارشان پيش مي‌رود. حالا من فقط روياي
شيرين‌شان را واقعي‌تر مي‌كنم. ديدم حريف موسيو شيطان نمي‌شوم. وارد آتليه شدم. ديدم عمو حسام يك كاغذ A4 پرينت گرفته بچسباند پشت شيشه كه نوشتن پايان‌نامه و پروژه دانشجويي پذيرفته مي‌شود. از او پرسيدم شما مگر از اين كارها هم بلدي؟ تو اصلا رشته تحصيلي‌ات چيست؟ جواب داد سيكل نظام قديم. گفتم آباريكلا. با اين سطح علمي الان چطور پايان‌نامه مي‌نويسي؟ جواب داد: ديگر در حد كپي پيست كه بلدم. در خصوص كپي‌پيست كردن اتفاقا تبحرم در اين خصوص از آن استاد دانشگاهي كه مشخص شده مقالاتش همه كپي كاري بوده كه بيشتر است. حداقل جمله‌بندي‌ها را كمي دستكاري مي‌كنم. به هر حال از نظر من دانشجوي خوب دانشجويي است كه طرفدار... موسيو شيطان با آن لباس فاخر آكسفوردي پريد هم وسط آتليه و هم ميان حرف عمو حسام و گفت: دانشجويي خوب است كه طرفدار دانشجو نباشد. دانشجوي اول اسم عام و دانشجوي دوم اسم خاص است.
 اين هم از بزرگداشت روز دانشجو در تاريكخانه. با چنين استعدادهاي درخشاني كه ما در تاريكخانه داريم به زودي روند فرار مغزها معكوس مي‌شود. هي ما مي‌گوييم تو را به خدا برو و اين دوستان اصرار مي‌كنند كه نمي‌رويم. مي‌مانيم. حالا ببينيم چه پيش مي‌آيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون