همكاري نزديك طيفهاي مختلف دانشجويي
سعيد معيدفر٭
قبل از انقلاب عضو انجمن اسلامي دانشجويان دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران و مدتي نيز يكي از اعضاي اصلي آن بودم و با انجمنهاي اسلامي دانشكدههاي ديگر تعامل داشتيم. بچههاي انجمن هر هفته با هدف جذب و فعال كردن دانشجويان جديد برنامه كوهنوردي ميگذاشتند. يك بار كه به پلنگچال رفته بوديم، موقع برگشت به دركه نزديك شده بوديم كه خبر دادند به دو، سه گروه كوهنورد حمله شده است. در نهايت، تعدادي از دانشجويان از گروههاي مختلف با وجود خستگي و تاريكي هوا داوطلب شدند و به كمك آنها رفتند. اينكه از چه طيفي بودند نيز تفاوتي نداشت، چه چپهاي ماركسيست چه اسلاميها گاهي همكاريهايي نزديك با هم داشتند. فعاليتهاي ديگري نيز توسط انجمن اسلامي شكل ميگرفت. به طور مثال هرگاه بچههاي انجمن تصميم ميگرفتند عملي را كه از نظرشان محكوم بود علني كنند، به سلفسرويس دانشكده ميرفتند و به راحتي و با زدن يك اعلاميه بلند و بزرگ اعتراض خود را بيان ميكردند. خاطره ديگرم تقريبا به سال 1355 بر ميگردد كه ساكن خوابگاه دانشگاه تهران واقع در اميرآباد شمالي بودم. مدتي شايع شده بود گوشتي كه در غذاي رستوران دانشگاه استفاده ميشود ذبح شرعي نشده و به اصطلاح يخي است. در نتيجه دانشجويان و به خصوص مذهبيها غذاي دانشگاه را نميخوردند. اين اعتصاب خوردن گوشت، گاه ماهها طول ميكشيد و براي سلامتيشان مشكلساز ميشد. آن روزها بچهها با كمترين امكانات براي خود غذا تهيه ميكردند. به خاطر دارم يك شب كه مهمان اتاق دوستان بوديم پلوي خالي خورديم. آن روزها سادهزيستي و صميميت دانشجويان با مسائل سياسي گره خورده بود. در واقع اين سادگي و محروميت خودخواسته نوعي اعتراض بود به استفاده از گوشتهاي يخي در غذاي رستوران دانشگاه كه ميگفتند ذبح شرعي نشده است.
٭جامعهشناس