• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۳۰ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3126 -
  • ۱۳۹۳ يکشنبه ۱۶ آذر

خاطره‌يي از حضور هويدا در دانشگاه تهران و...

زهرا شجاعي٭


سال 54 در رشته علوم سياسي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران پذيرفته شدم. سخنران مراسم آغاز سال تحصيلي، نخست وزير وقت اميرعباس هويدا بود كه در سخنان خود به تشريح لزوم تشكيل كلوپ‌هاي دانشجويي و تشويق برقراري ارتباط آزاد و -به زعم او- سالم بين دانشجويان دختر و پسر در فضاي دانشگاهي پرداخت. به طور مشخص اين يكي از سياست‌هاي حكومت براي ايجاد فضاي آزاد در دانشگاه‌ها بود كه مي‌شد آن را به عنوان حربه‌يي براي جلوگيري از فعاليت‌هاي سياسي دانشجويان قلمداد كرد. براي من كه در يك خانواده مذهبي و با حجاب اسلامي بزرگ شده بودم تا حدي اين حرف‌ها تازگي داشت اما بالاخره اين از مقتضيات ورود به يك فضاي آموزشي جديد و محيط بازتر بود. فضاي آن روزهاي دانشگاه امكان فعاليت مذهبي را به دختران دانشجو نمي‌داد. مسجد دانشگاه با الگو‌گيري از مساجد وهابيون عربستان ساخته شده و مي‌توان گفت تك جنسيتي بود. در آن دوران تعداد دانشجويان دختر زياد نبود و بالطبع دانشجويان مذهبي نيز كم تعداد و به‌شدت در معرض نگاه‌ها و رفتارهاي سنگين و سرزنش‌آميز اطرافيان بودند. درنهايت براي نماز خواندن دو اتاق به خانم‌ها اختصاص داده شد. اغلب، نماز جماعت توسط خانم‌ها و به امامت يكي از دانشجويان دختر كه معمولا به خاطر مسائل امنيتي نامش فاش نمي‌شد برگزار مي‌شد. آقايان هم نماز را در فضاي مسجد اقامه مي‌كردند. البته همين فضاي محدود را هم بر دانشجويان نمي‌پسنديدند و اغلب به بهانه تعمير لوله‌هاي آب يا بازسازي، مسجد تعطيل بود. در اين شرايط نماز خواندن جنبه اعتقادي و سياسي پيدا مي‌كرد. خاطرم هست آقايان در فضاي ضلع شمالي دانشگاه نماز را برگزار مي‌كردند و پشت سر نيز خانم‌ها مي‌ايستادند. يك روز وقتي مشغول نماز خواندن بوديم صداي گام‌هاي منظم نيروهاي گارد به گوش رسيد. وسط نماز، گارد دانشگاه حمله كرد و حتي فرصت تمام كردن نماز را هم به ما نداد. عده‌يي فرار كردند و تعدادي از آقايان نيز زخمي و دستگير شدند. كفش‌هاي نمازگزاران در اطراف پراكنده شده بود و خانم‌هايي چادري وظيفه داشتند كفش‌ها و وسايل برادران خود را به آنها برسانند. در اين فضا كه روابط آزاد بين دختر و پسر توسط نخست‌وزير تشويق مي‌شد، حكومت حتي اجازه نماز خواندن را به دانشجويان مذهبي نمي‌داد و شرايط را براي آنها دشوار مي‌كرد. به همين دليل برگزاري نماز جماعت در اين شرايط، بيشتر از هميشه بين دانشجويان وحدت و همبستگي ايجاد مي‌كرد. خاطره ديگر من مربوط به زماني است كه در هر دانشكده دانشگاه تهران، دو كتابخانه دانشجويي وجود داشت؛ يكي متعلق به دانشجويان با تفكرات چپ ماركسيستي و پاتوق فعاليت‌هاي آنها و ديگري كتابخانه اسلامي دانشجويان بود. اتاق كوچك دو در يكي بود كه دانشجويان براي تجهيز آن با پول خود كتاب مي‌خريدند و در واقع پاتوق فعاليت‌هاي سياسي آنها بود. اغلب نيز كتاب‌هايي را تهيه مي‌كردند كه ممنوع بود، مثل كتاب‌هاي دكتر شريعتي، آيت‌الله طالقاني، مهندس بازرگان. به خاطر دارم يكي از دانشجويان از خوابگاه تا دانشگاه را پياده مي‌آمد تا بتواند هزينه آن را پس‌انداز كرده و براي كتابخانه كتاب تهيه كند. مديريت اين كتابخانه با دانشجويان بود و معمولا هر دو ساعت يك نفر مسوول امانت دادن و پس گرفتن كتاب‌ها مي‌شد. يك روز وقتي طبق معمول به كتابخانه مراجعه كرديم متوجه شديم كليد در را باز نمي‌كند. از بالاي شيشه داخل را ديديم كه تمام كتاب‌ها غارت شده بود و حتي ميز و صندلي‌ها را هم برده بودند. همان روز دانشجويان در را شكستند، قفل را تعويض و مجددا كتابخانه را راه‌اندازي كردند. مقداري روزنامه پهن كردند، تعدادي از دانشجويان به خصوص چادري‌ها روي زمين نشستند و با امانت گرفتن تعدادي كتاب از كتابخانه‌هاي ديگر فعاليت خود را از سر گرفتند. با وجود اينكه شكستن در و فعاليت بدون مجوز ممكن بود تبعاتي داشته باشد اما بچه‌ها هراسي از آن نداشتند. در ادامه فعاليت‌ها اغلب آقايان به كتابفروشي‌ها مراجعه مي‌كردند، كتاب‌هاي ممنوع آن زمان را سفارش مي‌دادند و ما با استفاده از پوشش چادر آنها را به كتابخانه مي‌آورديم تا به سهم خود به تجهيز كتابخانه كمك كرده باشيم.
٭فارغ‌التحصيل علوم سياسي از دانشگاه تهران

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون