حسين عليزاده چه ميگويد؟
سعيد روشندل٭
در جامعه كمتر به وقايعي برميخوريم كه در چنين وسعتي با مردم ارتباط برقرار كند. يك هفته پيش، نامه حسين عليزاده هنرمند بينظير در رد نشان شواليه حادثهيي را آفريد كه روال عادي زندگي دهها ميليون ايراني را كاملا وراي تعلقات صنفي، گروهي، سياسي، ديني، عقيدتي و موقعيت دولتي، اداري، نظامي، مالي... تغيير داد و در وحدانيتي خاص آنها را مورد خطاب قرار داد. لحظه تلاقي همه طعم خوش يك جامعه سالم را با تمام وجود تجربه كردند. خستگي طولاني و مزمن را از تن خيليها برد. براي عدهيي تزلزل، سستي و ياس را به ثبات، استحكام و اميد تبديل كرد. جمعي بسيار مهم متوجه شد بايد از فضاي تنگ و تاريكي كه محصور شده بيرون بيايد تا بتواند واقعيتهاي موجود جامعه را ببيند. خيلي از پيروان بينشهاي مختلف كه در بسترهاي تعريف شده و قالب پيدا كرده قرار گرفته بودند را از جا كند و وادار كرد مسائل را از ديدگاه وسيعتري نگاه كنند. غرور، اعتماد به نفس و شهامت كه لازمه پويايي است را در سطح ملي و در زمينههاي گوناگون بالا برد...
نظريات مردم كه در آخر اغلب مقالات مربوطه منتشر شد خيلي ارزشمند هستند. كاملا مشهود است كه نامه آنها را منقلب كرده و واكنشها احساسي، صادقانه، ناب و از ته دل است. مطالعه دقيق آنها كمك ميكند كه ما بهتر خودمان را بشناسيم، طبيعي است كه بيشتر ما نامه را نوعي تاييد نظريات و اعمال خود بدانيم. عنايت كنيد به بيشتر كامنتها اما سوال اين است نامهيي كه با يكيك ما به دور از نقطه نظرات شخصي و يا گروهي ارتباط برقرار كرده، چگونه ميتواند در تاييد اين همه نظرات و ديدگاههاي متفاوت و حتي متخاصم باشد! جاي دارد كه امروز يك هفته بعد از انتشار نامه بيشتر عقلاني نه احساسي پيام آن را كند و كاو كنيم. صادقانه قبول كنيم حس خوشي را كه اين حادثه موجب شد همه تجربهاش كنيم هنوز از همان ديدگاه خشك و تنگنظرانه گروهي و شخصي گذر كرده بود. با مطالعه مجدد درمييابيم كه نامه نوشتهيي معمولي نيست و با سختي طاقتفرسايي با تسلط و ملاحظه جنبهها و ابعاد مختلفي به رشته تحرير درآمده است و گواهي است به هوش خارقالعاده، تعهد و صداقت كمنظير نويسنده آن. همان طور كه اشاره شد اكثر ما اعتنايي به منظور نويسنده نداشته و نيت و برداشتمان كاملا شخصي و متفاوت با پيام نامه است. درنگي كوتاه در كامنتها و بازخوردهاي اين نامه ميكنيم:
آقاي شجريان معتقد است كه عدهيي «بادمجان دور قاب چين»!! و «پوزش»!! باعث نوشتن چنين نامهيي شدند!!؟؟
قاسم ميگويد: « درود بر شرف تو- باشد كه ديگران پند گيرند.» آيا قاسم فكر نميكند كه نامه قصد دارد به خود او هم چيزي بگويد؟
شوش مينويسد: «زيباترين تحقير غربيها با استادي تمام»!!!
سيد مينويسد: «بعضيها شايد متوجه نيستند اغلب اين نشانها تحقير ملتها است. تقوا باعث شناخت راه خوب و بد است. اين كار شما نشان تقواست. زين پس كارتان دشوارتر است. خدا كمكت ميكند. مواظب باش نلغزي استاد. نشاني كه حالا مردم دادند نشان دلي است. دلشان را نشكن!!»
مشاهده سيد بسيار هوشمندانه است. به خصوص كمك بزرگي به درك تقوا است.
اكثر كامنتها در تعريف، تمجيد و تشويق استاد نوشته شده است.
نشستي در مجلس شوراي اسلامي اعلام ميكند در تدارك قدرداني از استاد هستند. سازمانها و گروههاي بسياري هم همين قصد را دارند. يك هفته است كه با اين نامه زندگي ميكنم. نامه زنده است و ميتواني با آن حرف بزني. بلي درست است نامه از ما انتظار كاري را دارد كه اتفاقا درخواست برگزاري مراسم سپاس و تجليل را شامل نميشود. حروفي كه با دقت رياضي كنار هم چيده شدهاند مگر ميشود كه تعارف كنند؟ باور كنيد كه حسين عليزاده نيازي به مجالس سپاس و قدرداني ندارد. به زعم من نامه از همه ايرانيان ميخواهد كه بدانيم قبل از هر چيز ايراني هستيم و در راه انسجام ملي و سربلندي كشورمان كوشا باشيم. ايران متعلق به گروه و نظريه خاصي نيست. بايد ياد بگيريم با هم زندگي كنيم. گستردگي باورنكردني و روزافزون دروغ، مالپرستي، فحشا، اعتياد، ازخودبيگانگي ما را در مسير سقوط آزاد فرهنگي قرار داده است. همه مسووليت داريم در حد توانمان كاري كنيم. تصور ميكنم هموطنان ايرانيام بايد بر نقاط مشترك و (نه موضوعات مورد اختلافشان) تاكيد كنند. بايد از آقاي روحاني خواست تا با عنايت به شرايط خاص جامعه امروز ما اين فرصت استثنايي را در پيشبرد و تدوين برنامههاي به خصوص فرهنگي كشور از دست ندهند. به عنوان نمونه با ايجاد سايت اينترنتي و نظرخواهي از همه ايرانيان داخل و خارج از كشور به هنرمندان، متخصصان و مسوولاني كه در مركز بررسيهاي استراتژيك رياستجمهوري مشغول تهيه سند موسيقي كشور هستند، ياري كنند. سندي كه با آگاهي به نقطه نظرات به روز شده توليد/ مصرفكنندگان هنر موسيقي به دور از سانسور تدوين شود حتما مثمرثمر و راهنماي جامعه خواهد بود. رييسجمهوري به جنبههاي مثبت اين كار در اعتلاي فرهنگي و انسجام ملي در سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي» قطعا بيش از اين حقير
اشراف دارند. «هنر عبارت است از دميدن روح تعهد در انسانها» امام خميني(ره)
٭مديرعامل شركت
يو. اس. اينترنشنال تريد