ميخواستم عبدالقديرخان را ببينم اما نشد پس از جنگ اولین غنی سازی در امیرآباد با همان چیزهایی که از پاکستان گرفته بودیم انجام شد پاكستانيها 4 هزار سانتریفیوژ دست دوم نسل اول را با مقداری نقشه به ما دادند در مسير دماوند كارگاهي ساختيم كه نخستين آزمايشهاي هستهاي ما در آنجا انجام شد قرار بود در الموت قزوین آب سنگین را بسازیم ،تونل هم بزنیم و زیرکوه بسازیم که محفوظ باشد امادولت من تمام شد در زمان جنگ، مخصوصا وقتی عراق به بمباران مراکز تولید برق در ایران روی آورد، ما هم تصمیم گرفتیم برای تامین برق در آینده جهت تولید آن در نیروگاه هستهای اقدام کنیم عراق به نزدیکيهای غنیسازی رسیده بود که اسرايیل همه آنها را منهدم کرد پيش از اسراييل در مهر 59، نيروي هوايي ما تاسیسات اتمی «اوسیراک» عراق را نابود كرده بود 14 شهریور 1361 یک جلسه مشورتی با حضور ريیسجمهور و نخست وزیر وقت داشتیم که یک واحد نیروگاه بوشهر راه بیفتد در زمان شاه کیک زرد را از آفریقای جنوبی خریده و یک مقدارش را آورده بودند که من 200 تن به خريدمان اضافه کردم و چیزی حدود 700 تن را آوردیم ما اورانيوم نداشتيم، رفتيم سراغ كشف معدن اورانيوم در ساغند كه البته معدن كمظرفيتي بود چينيها براي ما در ساغند، چاههاي بسيار عميقي زدند تا به اورانيوم برسيم علی لاریجانی داشت در مذاکرات نتیجه میگرفت که عوض شد
ميگفتيم حالا كه اين كار نيمهكاره است و هزينههاي زيادي هم شده، با آلمانيها كه خرجهاي زيادي در آنجا كردند و براي اين كار آمادگي دارند، ادامه بدهيم. بعضيها هم به آنجا رفته و حرفهايي زده بودند و گويا آلمانيها هم دليلي پيدا كرده بودند كه نيايند. مثلا ميگفتند دو قسط ارزي و ريالي سررسيد شده پرداخته نشد و رييس كارگاه آلمانيها از ناامني گلايه داشت. يعني عملا ميگفتند كه از طرف شما لغو شده و نميخواستند خودشان را مقصر جلوه بدهند. ما از آقاي امراللهي كه در آنجا مسووليت هم داشت، پيگيري كرديم و خواستيم كه ادامه بدهند. با اينكه بعضيها، مخصوصا جوانهاي تحصيلكرده هستهاي، مخالف بودند و نميخواستند كارها شروع شود، بنا شد كه سايت فعال شود. ما هم رفتيم و بازديد كرديم. بعدا وقتي جنگ شروع و آنجا ناامن شد، همان مقدار فعاليت هم متوقف شد. طبعا طبيعت جنگ به گونهاي بود كه نميشد در آنجا كار كرد. انجام كار هستهاي در جايي كه در تيررس دشمن بود، معنايي نداشت. عراقيها هم در جاهايي داخل كشور آمده بودند. لذا آن طرحها ماندند. بعدا اين بحثها شروع شد و هنوز در حال جنگ بوديم كه بنا شد در دو فاز پيگيري كنيم. يكي اينكه با آلمانيها صحبت كنيم كه بيايند. براي اينكه تكليفشان بود و آنها ميگفتند كه خودتان فسخ كرديد و ما قبول نداشتيم. بحث ما همينطور ماند. يك بحث هم كارهاي داخلي بود. در اميرآباد هم چيزهاي زيادي فعال بود كه اينجا را هم تقويت ميكرديم و دنبالش بوديم. بعد به مراحلي رسيديم كه از آلمانيها مايوس شديم و به فكرهاي ديگري افتاديم. با پاكستانيها صحبتهايي شد. يك دانشمند هستهاي به نام آقاي عبدالقديرخان در پاكستان بود. هاشمي در ادامه صحبتهايش به اين اشاره ميكند كه در سفرهايي كه به پاكستان داشت هرگز نتوانست با عبدالقديرخان ديداري داشته باشد و ميگويد: در سفري كه به پاكستان رفته بودم، خواستم ايشان را ببينم. اما به من نشان ندادند. آيتالله خامنهاي هم ايشان را نديد. ولي هر دوي ما در دوران جنگ پيگيري ميكرديم كه بايد كارهايمان را شروع كنيم. گويا خود آقاي عبدالقديرخان اعتقاد داشت كه دنياي اسلام بايد بمب هستهاي داشته باشد و به اين كار عقيده داشت و بمب هستهاي پاكستان را هم او ساخت. هر چند طول كشيده بود تا بمب را بسازند. وي ادامه داد: به هر حال حاضر شدند تا يك مقدار به ما كمك كنند، در حدي كه مثلا دست دوم نسل اول سانتريفيوژهايي را كه غنيسازي ميكنند، با نقشه مقداري به ما دادند. نقشهاي كه بعدا خودمان بتوانيم بسازيم. كمكم شروع كرديم و بوشهر را ادامه داديم. يعني كارهايي را كه امكان داشت، انجام داديم. چون آنجا نيروگاه بود. در يك قسمت كارهاي نيروگاه را ميكرديم و يك قسمت هم كار قطعهسازي مربوط به غنيسازي بود. آيتالله هاشمي با اشاره به دوران روي كار آمدن دولت سازندگي ميگويد: در همان شرايط دولت من شروع به كار كرد كه جنگ تمام شده بود. نيروگاه با موشك عراقيها آسيب ديده و گنبد آن سوراخ شده بود و امنيت نداشت. بايد كارهايي را انجام ميداديم كه كار نيروگاه را جدي گرفتيم. در اين مقطع يك نفر از نيروهاي فني و اجرايي هستهاي خيلي همكاري و به آقاي امراللهي كمك كرد و بنا شد غنيسازي را شروع كنيم. براي اولين غنيسازي در جايي كه در اميرآباد درست كردند، از همان چيزهايي كه از پاكستان گرفته بوديم، كنار هم چيدند كه ما هم براي بازديد رفتيم. كارگاهي هم در كنار سالن براي قطعهسازي درست كرديم كه خودمان بسازيم. قطعات، مواد و فلزات خاصي را كه لازم بود، تامين كرديم و كار در دو جهت شروع شد. رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام در پاسخ به اين سوال كه آيا در آن مقطع كساني در ايران بودند كه به شما توصيه كنند كه مثلا ميشود به سمت سلاح هستهاي هم رفت، ميگويد: اولا همه كساني كه با روحيات ايراندوستي مشغول فعاليتهاي هستهاي بودند براي استفاده از مواهب غيرنظامي آن كار ميكردند و با اخلاقيات اسلامي، مخالف حركت در مسير ساخت بمب هستهاي بودند كه ميدانستيم جز كشتار جمعي، نتيجهاي ندارد؛ ثانيا مسوولان آژانس بينالمللي هستهاي ميآمدند و بازرسي ميكردند.
در بخش ديگري از اين گفتوگو آيتالله هاشمي با اشاره به دولت اصلاحات و قرارداد سعدآباد ميگويد: قبل از اينكه دولت آقاي خاتمي تمام شود، مذاكرات بود و چون آقاي روحاني دبير شوراي امنيت بود، نقش مذاكرهكننده را داشت. آن موقع تهديدها و خطر شروع شده بود و به جايي رسيده بود كه ما داوطلبانه كارها را تعليق كنيم و فقط كارهاي محدودي را كه مشخص شده بود، انجام بدهيم. ولي غنيسازي و اين كارها را تعطيل كنيم و تحقيقات را ادامه بدهيم كه ماجراي آن مفصل است. وقتي آقاي احمدينژاد آمد،تصميم گرفتند كه تعليق را بشكنيم. هنوز كار آقاي احمدينژاد شروع نشده بود كه به آقاي خاتمي پيشنهاد كردند كه ايشان تعليق را بشكند. در آن دوره گاهي جلسهاي خدمت رهبري بود كه جمع زيادي شركت ميكردند. در آن جمع وزير خارجه، رييسجمهور، روساي قوا، من، نظاميها مثل آقاي شمخاني و ديگران بودند و براي قدم به قدم كارها مشورت ميشد. تصميمات رهبري با مشورت بود كه نتيجه آن جلسه را ميپذيرفتند. وقتي احمدينژاد آمد و گفت كه تعليق را بشكنيم، آقاي خاتمي گفت: من نميشكنم، براي اينكه يك پرونده سنگين تهديد براي دولت بعد باقي ميماند و من نميخواهم دولت بعد از من وارث اين مشكل شود. بعدها نميدانم چگونه آقاي خاتمي را قانع كردند كه ايشان تعليق را باز كرد. از آن به بعد دعواها شدت گرفت و بقيه مسائل كه تا الان ادامه دارد. آقاي روحاني، آقاي ظريف و آقاي صالحي- كه اواخر جزو دولت آقاي احمدينژاد شده بود ـ در اين مايهها نبودند. وقتي آقاي روحاني آمد، اين جزو اهدافش بود و مساله را براي حل در دستور قرار داد. آقاي ظريف هم وزير خارجه شد و بعد چند نفر آمدند و رفتند كه آقاي صالحي آمد و سازمان را به عهده گرفت و كارشان را شروع كردند.
لاريجاني خوب پيش ميرفت و هياهويي نداشت
وي همچنين در پاسخ به اين سوال كه نقش ظريف و صالحي را در روند مذاكرات چگونه ديده است، ميگويد: اينها كاملا به صورت فني مذاكره ميكردند. آقاي صالحي از لحاظ كارهاي آژانس و آقاي ظريف اصل مسائل و مذاكرات را پيگيري ميكردند. آقاي صالحي بيشتر با آژانس و آقاي ظريف بيشتر با 1+5 سروكار داشت. قبل از اينها، آقاي جليلي مذاكره ميكرد. يك دوره هم آقاي لاريجاني مذاكره ميكرد. آقاي لاريجاني خوب پيش ميرفت و هياهويي نداشت و منطقي صحبت ميكرد و داشت نتيجه ميگرفت كه عوض شد. وقتي موضوعي مثل پرونده هستهاي، سياسي و فني شد، اعضاي تيم مذاكرهكننده هم بايد تركيبي از شخصيتهاي آگاه به مسائل سياسي و فني باشد. در اينگونه مسائل حرفهاي شعاري و صدور بيانيههاي تند جواب نميدهد. در تمام سالهايي كه پرونده هستهاي ايران باز شد، حرف ما اين بود كه غرب دارد بهانهگيري ميكند، در چنين فضايي نبايد بهانه به دست آنها بدهيم. ولي تيم جديد خيلي خوب عمل كرد. هاشمي در پاسخ به اين سوال كه مقام معظم رهبري توصيه كردند كه روال و روند قانوني برجام در مجلس طي شود، ولي اين ماجرا نبايد باعث دودستگي و شكاف شود براي اينكه دولت حقوق همين مخالفان حتي اندك را هم رعايت كند، شما چه توصيهاي داريد كه روند اعتدالي پيش برود و حقوق مخالفان تامين شود، ميگويد: ما از چند بعد دستاورد داريم. اينكه اينها چه كار كنند؟
بايد گفت كه مخالف حق دارد و اگر در مجلس مطرح شد، نظرش را بگويد و نهايتا رايگيري شود، چنين شد و شوراي نگهبان هم نظر شما را داده است. البته چون دولت قانونا لازم نميدانست، خودش نداد و اينها آمدند طرح دادند. دولت هم مخالفت نكرد و دولتيها هم آمدند و دفاع كردند. يعني قهر نكردند. ولي خودشان براي اين كار اقدام نكردند. دليلش هم اين بود كه به عقيده آقاي روحاني، اينها چنين حقي ندارند و لزومي ندارد كه مجلس ببيند و نظر دهد. چون رهبري هم صريح نگفتند كه لازم است مجلس ببيند. اما از لحاظ سياسي خوب نيست مجلس بركنار باشد. اگر مجلس تاييد كند، يك پشتوانه است و قويتر ميشود. همين اتفاقي كه در مجلس افتاد و ايشان هم ميدانستند. چون قبلا آقاي لاريجاني به آقاي روحاني گفته بود كه در مجلس رد نميشود. چون اينها فراكسيون بزرگي دارند و صد و هفتاد، هشتاد نفر هستند و ميدانست كه راي ميدهند. اين جاي نگراني نداشت. اما بداخلاقيهاي برخي واقعا بداخلاقي بود. يعني دلواپسها نهتنها در مجلس، بلكه عدهاي از انسانهاي بياطلاع را تحريك ميكردند كه حرفهاي بدي بزنند. صدا و سيما به آنها ميدان ميداد كه در آنجا تحليلهاي سطحي كنند. البته تمام اين كارها و مزاحمتهايي كه ميكردند، به ضررشان تمام شد. چون ما ميدانيم و آنها هم ميدانند كه 80 تا 90 درصد مردم با اين روند توافق موافق هستند و ميخواهند كه راحت شوند و انرژي هستهاي صلحآميز را داشته باشند. مردم اين را ميخواهند. آنها خودشان را بدنام كردند. جلسه ديروز پريروز (قبل از رايگيري مجلس) براي آنها خيلي سنگين تمام شد و در جامعه مقدار زيادي براي خودشان مساله درست كردند. چون اينها خودشان را به گونهاي به رهبري منتسب ميكنند كه مثلا ما نظر ايشان را بيان ميكنيم. ايشان خودشان زبان دارند و بيشتر از همه هم ميتوانند بگويند و ميتوانستند جلوي آن را بگيرند. نياز به دعوا و حاشيهسازي نبود. خيلي بد بود كه در مجلس اين كار را كردند. البته شيوه رهبري همين است كه ميدان ميدهد تا ديگران حرفهايشان را بزنند. اگر با اخلاق و براساس منافع ملي رفتار ميكردند، بد نبود. چون وقتي بحث ميشود، مردم هم مسائل را ميفهمند. اما اينگونه نشد.
آغاز تعامل با دنيا مهمترين دستاورد برجام
آيتالله هاشمي در اين گفتوگو مهمترين دستاورد برجام را آغاز تعامل ايران با كشورهاي مهم و پيشرفته دنيا دانست و اضافه كرد: وقتي تحريمها برداشته شود، ميفهميم كه چقدر مشكل داشتيم. هنوز كسي نميخواهد ابعاد خسارتهايي را كه ديديم، بگويد. چون هنوز تمام نشده و موقع گفتن نيست. به هر حال تحريمهاي ظالمانه متوقف و تا حدودي هم جبران ميشود. بعد هم با رونق پيش خواهيم رفت و كارهاي ما بهتر ميشود. ثانيا موقعيت بينالمللي ما در دنيا بهتر ميشود. موقعيت ما در دنيا بد شده بود. تا همين حد هم ايرانيها عزتي در دنيا پيدا كردند. البته جنگيها فكر ميكنند كه عزت ما اين است كه تندرويهاي دنيا از ما خوششان بيايد كه اين كار، هميشه آسان است. يعني هر وقت ميتوان اين كار را كرد. ما كشور بزرگي هستيم و بايد در دنيا حرف بزنيم و كار كنيم و بايد در مسائل جهاني شركت داشته باشيم. ايران ميتواند وزنه سنگيني در دنيا داشته باشد. مهمترين دستاوردي كه داشتيم، اين است كه رسما به عنوان كشوري كه عضو باشگاه هستهاي است، شناخته شديم. تا به حال قبول نكرده بودند. اما الان قبول كردند كه هستيم. قبول كردند غنيسازي كنيم. نيروگاه داشته باشيم و به صورت صلحآميز از هرچه ميخواهيم، استفاده كنيم. در مساله هستهاي در دنيا بعضيها جلوتر و بعضيها عقبتر هستند. مثلا ژاپن هم مثل ما است. حدود 30، 40 كشور هستند كه مثل ما اجازه غنيسازي صلحآميز دارند و درعينحال حق ندارند كار نظامي بكنند و ما هم مثل آنها ميشويم.
ديگر جملات مهم و كليدي آيت الله هاشمي رفسنجاني به شرح زير است:
عبدالقديرخان اعتقاد داشت كه دنياي اسلام بايد بمب هستهاي داشته باشد و به اين كار عقيده داشت و بمب هستهاي پاكستان را هم او ساخت
پاكستانيها چهار هزار سانتريفيوژ دسته دوم نسل اول را با نقشه مقداري به ما دادند
در مسير دماوند يك كارگاهي ساختيم كه نخستين آزمايشهاي هستهاي ما شد
در الموت قزوين تاسيساتي ساختيم تا در حصار كوهها باشد و با ضدهوايي محافظت ميشد
بنا شد در الموت آب سنگين را بسازيم و فرض هم بر اين بود كه تونل بزنيم و زيركوه بسازيم كه محفوظ باشد تا نتوانند آن را بزنند
با تمام فعاليتي كه پس از جنگ در دولت من شد، نتوانستيم به غنيسازي برسيم
عراق به نزديكيهاي غنيسازي رسيده بود كه اسراييل همه آنها را منهدم كرد
پيش از اسراييل در مهر 59، نيروي هوايي ما تاسيسات اتمي «اوسيراك» عراق را نابود كرده بود
14 شهريور 1361 با حضور رييسجمهور و نخستوزير وقت تصميم گرفتيم نيروگاه بوشهر راه بيفتد
در زمان انجام كارهاي مقدماتي هستهاي، آژانس به ما كمكي نكرد اما هيچوقت مزاحم ما هم نشد
ما اورانيوم نداشتيم، رفتيم سراغ كشف معدن اورانيوم در ساغند كه البته معدن كمظرفيتي بود
چينيها براي ما در ساغند، چاههاي بسيار عميقي زدند تا به اورانيوم برسيم
در هرمزگان يك معدن آسان نزديك زمين پيدا كرديم
همه جور مراجعهاي از بازار سياه داشتيم؛ برخي ميگفتند اورانيوم 90 درصد غنيشده ميدهند، برخي 100درصد، برخي ميگفتند تكنولوژي ميدهند.
پيشنهادهاي فروش بمب به ايران، بيشتر كار جاسوسها بود تا ببينند نيت اصلي ما چيست
ماموران درباره پيشنهادهاي خريد هستهاي مقداري پيش ميرفتند اما هيچوقت عملي نشد
تاسيسات uCf اصفهان را با چينيها شروع كرديم، نقشهاش هم آنها دادند
60 ميليون دلار براي اصفهان به چينيها داديم اما كار را نيمهكاره رها كردند
برنامه گداخت هستهاي ايران از زمان شاه آغاز شد كه در همان زمان شاه به نتيجه رسيد
گداخت هستهاي، اصفهان، پروژه غنيسازي و uf6 همه در زمان من پيگيري شد
آنقدر به پيشرفت هستهاي علاقهمند بودند كه با خط خودم 25 ميليون دلار براي تاسيسات آبسنگين در روزهاي آخر دولتم بودجه نوشتم
بنبست مساله هستهاي، جنگ است
غربيها نشان دادند كه اگر نتوانند موضوعي را حل كنند، گزينه نهاييشان جنگ است
چند جنگ اخير نشان داده كه غربيها و امريكاييها سربازان خود را داخل كشور در حال جنگ نميآورند، از راه دور ميجنگند و كارشان نابود كردن زيرساختهاست، ما هيچ مايل نيستيم كه وارد چنين جنگي شويم
فكر ميكنم در توافق هستهاي ما چيزي را از دست نميدهيم و اگر آنها زماني تخلف كنند و اجرا نكنند، ما آسانتر ميتوانيم اجرا نكنيم
اورانيومهاي غنيشده 20 درصد به درد ما نميخورد، ما ميخواستيم آنها را براي چه نگه داريم؟
ما پلوتونيوم نميخواهيم، چون به درد كار نظامي ميخورد
مذاكرهكنندگان ما اجازه نداشتند وارد بحث موشكي با طرف مقابل شوند
بداخلاقيها در مجلس واقعا بداخلاقي بود
دلواپسها نه تنها در مجلس، بلكه عدهاي از انسانهاي بياطلاع را تحريك ميكردند كه حرفهاي بدي بزنند
تمام اين كارها و مزاحمتهايي كه ميكردند، به ضررشان تمام شد
اينها خودشان را به گونهاي به رهبري منتسب ميكنند كه مثلا ما نظر ايشان را بيان ميكنيم اما ايشان خودشان زبان دارند و بيشتر از همه هم ميتوانند بگويند و ميتوانستند جلوي آن را بگيرند