معلمان، تربيت سياسي و فرصت انتنخابات
نادر شميعزاده٭
امتياز و برتري انسان نسبت به ديگر موجودات در گستره آفرينش، بهرهمندي او از قدرت اراده، اختيار، تعقل وخردورزي است كه اگر باقدرت اعتماد به نفس و فكر او همراه و همسو شود اتفاقات بسيار خوشايند و حتي اعجابآميزي در حياتش روي خواهد داد. اگر اين ويژگيهاي انحصاري وجود انسان ناديده گرفته شوند اورا به موجودي زمينگير، ناتوان و سست عنصري بدل خواهد كرد كه حتي از برآورده كردن نيازهاي مادي وسطحي زندگي خود درمانده خواهد شد.
ريشه اكثر ناكاميها و گرفتاريهاي فرد و جامعه در انتخابهاي نادرست و نسنجيده اوست و چه بسا آثار زيانبار وتلخ آن تا پايان عمر آدمي ماندگار ميشود و درغير اين صورت نتايج سودمند انتخابش مادامالعمر قرين توفيقات وكاميابيهايش خواهد بود.
رسالت واقعي معلم و آموزش و پرورش تربيت انسانهاي انديشمند، كنجكاو، پرسشگر، بانشاط و آشنا به مهارتهاي زندگي فردي و اجتماعي است؛ ازاين منظر تربيت سياسي آنها و سرمايهگذاريهاي علمي و عملي در اين مسير هم قابل توجه و توجيه عقلاني و منطقي است و غفلت و بياعتنايي به اين موارد سبب خسران و آسيبهاي جبرانناپذير درآينده خواهد بود.
در كنار آموزههاي مدون ومنسجم برنامههاي درسي مدارس، معلمان بايد بدون سياسيكاري و پرهيز از بازيهاي رايج سياسي درانتخاب دقيق و موثر دوست كتاب، رشته تحصيلي، نمايندگان مجلس و... هدايتگريهاي روشنگرانهاي بهعمل آورند تا جوانان در آينده نيز بتوانند در شكلگيري يك جامعه متكثر، پويا و دموكراتيك، مشاركت سياسي فعال و سازندهاي داشته باشند و از حق انتخاب و قدرت سنجش و تشخيص قانوني خودشان بتوانند بهرهمندي بايسته و شايستهاي داشته باشند.
متاسفانه چندي است با شيوههاي نا متعارف مستقيم وغيرمستقيم، ورود معلمان، دانشجويان و دانشآموزان را به فعاليتهاي انتخاباتي و دستهبنديهاي سياسي نادرست ميدانند وحتي با خط ونشان كشيدن به اين طيف از گروههاي پر انرژي جامعه نوعي سرخوردگي و يأس اجتماعي را دامن ميزنند. البته اصول متعدد قانون اساسي -كه ميثاق ملي ماست - و روياي شيرين وآرماني مردمسالاري هم دخالت هريك از آحاد جامعه را در تعيين سرنوشت خود امري پسنديده ولازم ميشمارد.
وقتي در يك فراخوان ملي وعمومي، همگان به مشاركت در سرنوشت سياسي كشور وملت دعوت ميشوند بسيار طبيعي است كه در بين همه اقشار و گروههاي اجتماعي ودر هر كوي و برزني گفتوگوهايي شكل ميگيرد؛ در فضاهاي آموزشي وعلمي هم اظهارنظرهاي دامنهداري آغاز ميشود تا بعد از فراز و فرودهاي مختلف به يك نقطه نظر واحد رسيده واز ماحصل آنها خانوادهها و ديگران هم متاثر ميشوند. انتظار ميرود معلمان در صف اول اين روشنگريها و داغ كردن تنور انتخاباتي نقش كليدي ومحوري داشته باشند.
بنابراين در تربيت سياسي دانشآموزان بايد زمينههاي رشد و آگاهي و ارتقاي قدرت تشخيص و مسووليتپذيري و مشاركت جويي آنها را چنان فراهم كرد تا فارغ از فضاي هيجاني، آشوب طلبي، التهابآفريني و احترام به حقوق مخالفان فكري يادبگيرند به وظايف فردي واجتماعي و قدرت تعيين سرنوشت خودشان متعهد وپايبند باشند.
ذكراين نكته ضروري است كه اگر دانشگاهيان ومعلمان به عنوان قشر آگاه وفرهيخته ازاين مسووليت سنگين خود شانه خالي كنند يا كوتاه فكران و تنگنظران به دلايلي مانع از فعاليتهاي مفيد وسالم آنهاشوند موجسواران و فرصتطلبان سياسي با تصاحب راي وانديشه مردم، آمال وآرزوهاي فردي يا جناحي خودرا تعقيب خواهندكرد.
٭ دبير ادبيات شاغل در تبريز