نشانههاي راه متن زندان است
نشانههاي راه متن (text) زندان است و از آسمان فرود نيامده است. ما يك ژانر ادبي داريم كه بعدها حتما به نوعي از مطالعات ادبي بدل ميشود. ادبيات زندان ويژگيهاي مشتركي دارند، فارغ از اينكه زنداني نويسنده ماركسيست است يا مسلمان. خود زندان يك امضا يا سبك (style) مشخص به متن ميدهد. يكي از ويژگيهاي متن زندان ارجاعات كم است، زيرا نويسنده زنداني به منابع دسترسي ندارد و بر حافظهاش متكي است. سيد قطب مثل گرامشي فكر ميكند و مينويسد. در زندان نويسنده محصور است و با كاغذ و قلم تنهاست. جذابيت آن اين است كه مهمترين مسائل و پرسشها خودشان را نشان ميدهند. پرسش گرامشي (چرا رفرم پروتستان از كليساي كاتوليك شكست ميخورد؟)
در زمان شاه برخي كتابها ممنوع بود و برخي آنها را حفظ ميكردند. آن زمان اين كتابها زندگي آن آدمها را تغيير ميداد، الان اين كتابها را به دانشجويان ميدهم، يا نميخوانند يا اگر هم بخوانند تغييري حاصل نميشود. متن (text) تغيير نكرده است، اما بستر (context) عوض شده است. پرسش سيد قطب نيز به همين موضوع بازميگردد. نشانههاي راه آخرين كتاب سيد قطب است. ژيل كپل، نويسنده فرانسوي اين كتاب را با چه بايد كرد؟ (نوشته لنين، 1902) مقايسه ميكند.
اين مقايسه جالب است «چه بايد كرد» لنين يك رساله عملي است. لنين در آن تاكيد ميكند كه نميتوان بر خودجوشي توده سرمايهگذاري كرد و به يك تشكيلات متمركز سياسي نيازمنديم. سيد قطب هم در اين كتاب از ضرورت تشكيل يك گروه پيشتاز دفاع ميكند و مينويسد اين متن را براي آن گروه پيشتاز مينويسد. اگر اين متن را «با چه بايد كرد» شريعتي مقايسه كنيم، ميبينيم متن شريعتي سراسر تشكيلات اداري است، شريعتي ميپرسد چه بايد كرد؟ يك كلام، استخراج و تسويه منابع حركتي با آموزش، تحقيق، كلاس، گروه ترجمه، گروه فكر و... مقايسه اين «چه بايد كرد»ها با يكديگر جالب است.
نشانههاي راه به نظر من ميتوان مانيفست جريانهاي اسلامي خواند. زيرا لحن آن مانيفستي است و مثل آن جهان را دوقطبي ميكند. مانيفست متن عمل است و بايد قاطع باشد و بيانيه عملي براي تغيير باشد. نشانههاي راه نيز چنين است. يكي از كلمات پرتكرار در نشانههاي راه «فقط و فقط» است. نگاه دوگانه ميان جاهليت و اسلام يا كفر و دين از ديگر ويژگيهاي اين كتاب است. نشانههاي راه به بيش از 20 زبان ترجمه شده و از آن 20 ويرايش متفاوت هست. ترجمههاي آن مثل ادبيات ماركسيستي چون متن ممنوع بوده عموما بينام، بيتا و بيجا هستند.
متني كه بينام و بيتاريخ و بيمكان است، غيرقابل كنترل است به همين دليل در ترجمهها مفاهيم سيد قطبي ساييده شدهاند، يعني مفاهيم او گاه تند و تيزتر شده و گاه محافظهكارانهتر شده است بنابراين براي اينكه مشخص شود سيد قطب واقعا چه ميگويد، بايد متن اصلي را پيدا كرد و سيد قطب را از دست قطبيسم نجات داد تا ببينيم خود سيد قطب چه ميگويد. جذابيت متن سيد قطب به نثر آن باز ميگردد. كتاب 12 فصل دارد. 4 فصل متعلق به كتاب در سايه قرآن است. 8 فصل ديگر را در زندان نوشته است. متني است كه همه منابع آن قرآني است، به جز مودودي منبع ديگري ندارد.
متن با اين تعبير شروع ميشود: «بشريت امروز بر يك پرتگاه قرار گرفته است». بهتر است نشانههاي راه در تقابل با ديگر متون مثل دوزخيان زمين فرانتس فانون بنيانگذار جريان جهان سومگرايي كه شبيه نشانههاي راه شروع ميشود، بخوانيم و بكوشيم انديشه را در تقاطع بفهميم. اگر ادبيات اسلامي كتاب نشانههاي راه را كنار بگذاريم، ميبينيم كه بسيار مشابه متنهاي آن دوره مثل دوزخيان زمين فرانتس فانون است. در هر دو از شكست بشريت و شرق و غرب سخن ميرود، غرب به دليل حاكميت پول و بازار و سرمايه و انحطاط اخلاقي شكست خورده و شرق نيز به اين دليل شكست خورده كه سوسياليسم در آن با استبداد درآميخته است.
به همين خاطر تنها آلترناتيو اسلام است، زيرا هم برنامه است و هم عقيده. بنابراين كتاب سيد قطب تنها يك متن تئوريك نيست و برنامه عمل است. او با علوم انساني جديد مخالفت ميكند تاكيد ميكند هر علمي كه در آن جهانبيني دارد را نبايد ياد گرفت. كتاب او رديهاي بر علوم انساني است. اما ميگويد ميتوانيم علوم محض را بخوانيم.
او حتي به كشورهاي اسلامي نيز انتقاد ميكند و ميگويد در اين كشورها قانون اسلام رعايت نميشود. راه نجات را نيز تشكيل يك گروه پيشتاز ميداند كه بايد ساخته شود. آخرين نكته از نظر او جهاد است. اينجاست كه از نظريه جاهليت او كه همه جاهل هستند، تكفير استنباط شده است و از نظريه جهادش خشونت استخراج كردهاند. برخي چون الويه كاره متن سيد قطب را اتوپيك ميخوانند، زيرا مصاديق ندارد. مصاديقي كه به انديشه سيد قطب دادهاند را بعدا قطبيستها و قطبيه دادند. خود سيد قطب حتي در نشانههاي راه چنين مصاديقي ندارد.