• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3537 -
  • ۱۳۹۵ شنبه ۸ خرداد

عليه سكوت

جواد دليري سردبير

«دانش‌آموز دختر كلاس سوم دبستان به همراه همكلاسي‌هايش در حياط مدرسه منتظر ايستاده بود تا مدير مدرسه يك به يك نام بچه‌ها را صدا كند، جايزه‌اي بدهد و بچه‌ها تشويق كنند و مادرها و پدرها از دور ذوق كنند. اسامي خوانده مي‌شد، دخترك با چشماني منتظر، به همكلاسي‌هايش نگاه مي‌كرد كه دستان‌شان از جايزه پر بود و صورت‌هاي‌شان از خنده. با هر نامي كه خوانده مي‌شد دل كوچكش بيشتر مي‌تپيد، شايد اين يكي باشد؛ نه، حتما بعدي است و بعدي و بعدي و بعدي... اسامي خوانده شد، جايزه‌ها تمام شدند. دخترك رها شد در ميانه هياهوي همسالانش كه غرق شور بودند و شادي. او ماند و چشمان اشك‌آلود و بغضي در گلو و شايد دلي بي‌اميد.»
اين يك داستان و قصه ظهر جمعه نيست، داستاني واقعي است كه در شهر تهران و در يك مدرسه با نام و نشان رخ داده است. مدير مدرسه در جشن روز آخر مدرسه چون پدر قسط شهريه دانش‌آموز را دير پرداخت كرده است، به دخترك كلاس سوم مدرسه‌اش نه جايزه داد، نه تشويقش كرد. پدر هم كه از دور شاهد ماجرا بود نتوانست صحنه را تحمل كند و مدرسه را ترك گفت و....


نمي‌دانم وزير آموزش و پرورش و رييس‌جمهور عزيز اين داستان غم‌انگيز را خوانده يا شنيده‌اند يا مشغله‌هاي روزمره و مشابه نگذاشته اين درد را بفهمند. حتما اگر اين دخترك تنبيه بدني شده بود تا حالا حرفي و سخني بر زبان همه جاري شده بود، اگر جان كسي گرفته شده بود يا در خطر افتاده بود كميته‌اي شكل گرفته بود و اگر شخصيت سياستمداري با هجمه نابرجاميان روبه‌رو شده بود بيانيه و نطق‌ها سرازير مي‌شد و اگر نشستي و تجمعي برهم خورده بود، داد همگان به هوا رفته بود اما انگار روح و روان دانش‌آموزان براي هيچ‌كس و حتي ما رسانه‌اي‌ها اهميت ندارد. لابد طبيعي است، وقتي در برنامه‌هاي تلويزيوني ما، مجريان مردمان را به راحتي تحقير مي‌كنند ديگر اين اخبار عادي باشد.
از اين دست اخبار كه به روح و روان دانش‌آموزان آسيب وارد شده است اين روزها در آموزش و پرورش زياد منتشر مي‌شود. بگذريم از رشد خودكشي بين دانش‌آموزان و كارهاي خلاف عرف و شرع و اخلاق و انسانيت اندك معلمان و... بگذريم از مشكلات اقتصادي و رفاهي معلمان و ده‌ها بگذريم ديگر و هرچند كه اخبار و رويدادهاي بسيار خوب و نيكويي هم در مدارس ما و بين معلمان ما رخ مي‌دهد.
شايد ديگر هروقت از دخترك معصوم قصه دردناك ما، سوال شود كه علم بهتر است يا ثروت، بدون مكث، ثروت را برگزيند و داستان‌ها و دلايل درناك زيادي را براي‌مان بشمارد. شايد دانش‌آموز مظلوم و بي‌گناه ما خداي نكرده درس و مشق و علم را رها كند و به دنبال ثروت برود تا ثابت كند كه ثروت بهتر است و شايد دل پر از كينه و غم و غصه، او را به هزاران فكر نامناسب سوق دهد و او را از جاده درست به انحراف بكشاند تا ثابت شود منشأ بسياري از آسيب‌هاي اجتماعي همين تحقير و ناسپاسي و كوچك شمردن انسان‌ها است. خدا نكند دانش‌آموز عزيز مدير و معلم و دوست و آشنا نشان دهد كه در روي كاغذ و مقابل چشمان همه علم بهتر است اما در پنهان و روابط انسان‌ها و امورات جامعه و زندگي، ثروت حرف نخست را مي‌زند.

 

در حالي كه ماجراي آزار و اذيت «ندا» در يكي از روستاهاي استان زنجان به بحث روز مطبوعات تبديل شده است و هنوز پاسخي قانع‌كننده به افكار عمومي داده نشده يا  ماجراهاي تنبيه‌هاي بدني از ابتداي سال جاري در تهران، شوش، بجنورد، انار و كوهدشت و... به بايگاني سپرده شده، اين پرسش مطرح مي‌شود كه آيا وقت آن نرسيده تا وزارت آموزش و پرورش وضعيت مديران و معلمان خود را مورد توجه و بازنگري قرار دهد.  حال مسوول كيست و چه كسي مي‌خواهد پاسخگو باشد، خدا عالم است و ديگر نبايد هيچ اميدي به پاسخگويي و برخورد و تذكر داشت اما‌ اي كاش حداقل وزير و رييس‌جمهور يك بار هم شده به طور جدي با اين پديده‌ها برخورد سفت و سخت مي‌كردند،‌ اي كاش خطر آسيب رسيدن به روح و روان نسل فرداي اين مرز و بوم خطرناك‌تر از هجمه به دستاوردهاي برجامي و نابرجامي دولت تدبير و اميد بود. نااميد شدن نسل جوان و نوجوان و كودك ما هزاران بار مخرب‌تر از هر مساله ديگري است.  شايد شوخي درناكي باشد كه خانواده‌ها آرزو كنند كه ‌اي كاش آموزش و پرورش ما هم مسوولاني مثل دكتر هاشمي، وزير بهداشت يا دكتر ظريف، وزير خارجه را داشت كه براي هر موضوع و هجمه و اتفاق كوچكي پاسخگو بودند و پيگير.
آقاي روحاني شايد اين داستان دردناك را نخوانده باشيد، شايد وقتي خوانديد، بگوييد از اين مشكلات فراوان است و من نبايد به همه آنها پاسخگو باشم. شايد هم درست بگوييد و حق هم داشته باشيد و شايد برعكس وقتي خوانديد تدبيري به خرج دهيد و بازهم از اميد براي اين دانش‌آموز بگوييد و كاري كنيد كه اينان نااميد نشوند.‌ اي كاش در كنار تدبير و اميد، اخلاق و مردانگي را نه با شعار و دستور با عمل در بخش بخش دولت رسوخ دهيد. كاري كنيد كه هر وزير و معاون و مديري جاي شما در پشت ميزش پاسخگو باشد و درايت داشته باشد. اخلاق و حرمت آدميان را رواج دهد و هر كجا ناراستي رخ دهد حداقل دلجويي كند. بگذاريد باز هم بنويسند علم بهتر از ثروت است. زمان اندك است. نسل ديگر و روزگاري ديگر، مردم ما را قضاوت خواهند كرد.
*شرح ماجراي تنبيه روحي دانش‌آموز در روزنامه شهروند چهارشنبه پيش درج شده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون