تهرون چرا پايتخت شد!
علي قائمي
جامعهشناسان جامعه كنوني ايران را، جامعهيي در حال گذار ارزيابي ميكنند؛ به اين مضمون كه نه داراي ويژگيهاي جامعه سنتي است و نه جامعه مدرن به معني تعريف شده آن. پاي در سنت و سر در هواي مدرنيسم دارد. در چنين جامعهيي ساز و كارهاي سنتي كاركرد خود را از دست داده بدون اينكه ساز و كاري جديد جايگزين كرده باشد. هر فرد اتم وارهيي است كه در جامعه خط خود را ميرود، از اينرو نه تعهدي در قبال جامعه بر گردن ميگيرد و نه جامعه تعهدي در قبال افراد براي خود قايل است. در واقع با ورود جامعههاي گوناگون به عصر مدرنيسم از حدود 300 سال پيش به اينسو، هر جامعهيي كمابيش چنين دوراني را از سر گذرانده است. اما اين دوران دگرديسي براي جوامعي چون جامعه ما بسيار سخت و طولاني طي ميشود و در نهايت شكل گرفتن دولت - ملت و رابطه طرفيني اين دو نيز به سختي تعريف شده و معمولا منازعات و درگيريهاي طولاني و فرساينده بين اين دو نهاد اتفاق ميافتد. جامعه مدني نميتواند ميان دو راس و قاعده هرم جامعه به درستي نقش ايفا كند و در كشاكش ميان دو نهاد دولت و ملت خاصيت اتموارگي پديد ميآيد. متاسفانه در جامعه ما با وجود دارا بودن سنتهاي قوي جامعه مداري كه در سنتها و آيينهاي ديني، ملي و عرفي از ديرباز وجود داشته و دارد با ورود به جامعه مدرن بهتدريج اين سنتها از نهاد مردم يا همان جامعه مدني زدوده شد و با وجود اينكه انقلاب اسلامي ايران با حضور اكثريت مردم روي داد، به گونهيي كه آن را سرآغازي بر انقلابهاي مدرن سده اخير در كشورهاي نظير ايران دانستند، اما با وجود حضور بيبديل آحاد مردم و مخصوصا تاكيد بر حضور مردمي در همه عرصههاي اجتماعي و سياسي و اقتصادي در فضاي پس از انقلاب، اين اتفاق نيفتاد و جامعه در مسير عدم تشكل روزافزون قرار گرفت. شعارهاي انقلاب اسلامي و تاكيدهاي بنيانگذار جمهوري اسلامي و همه رهبران انقلاب مبني بر حضور تشكلها و سازمانهايي از ميان جامعه نهتنها شكل نگرفت، بلكه جامعه دچار فعاليت انفرادي شده و هر چه بيشتر از احزاب فاصله گرفته است.
مجلس كه به تعبير امام خميني (ره) «عصاره فضايل ملت» نام گرفته بود در نبود نهادهاي ميانجي جامعه از جمله احزاب قدرتمند و متشكل، رسانههاي قوي و پايدار، نهادهاي مردم نهاد (NGO) و غيره و غيره درگير مسائل حاشيهيي ميشود. كمترين نتيجه اتمواره شدن افراد در جامعه در نتيجه شكل نگرفتن نهادهاي مدني ميانجي آن، تنها ماندن دولت در اجراي كليه امور مردم از سير تا پياز آن است. در چنين شرايطي ملت از دولت انتظار دارد به عنوان فعال مايشاء همه مشكلات را حل كند و مانعها را برطرف سازد. دولت نيز با كمال ميل دستكم در ظاهر بار همه مسووليتها را بر دوش ميگيرد و روز به روز بر حجم و وزن وظايف و ماموريتهايش افزوده ميشود، بدون اينكه كارايي و جسارت انجام همه امور را داشته باشد. و نتيجه محتوم آن بر زمين ماندن امور و مطالبات مردمي و سرگرداني و گرفتاري ملت در چنبره مشكلاتي است كه خود نيز در آن نقش داشته است.
قصد نگارنده از اين مقدمه نسبتا طولاني اشاره به پديده آلودگي هوا است كه هر سال در اين فصل و بلكه در سرتاسر سال گريبان مردم را از زن و مرد، پير و جوان و دارا تا ندار را گرفته و گلوي همه را ميفشارد. بدون اينكه بخواهم از نقش و مسووليت مجموعه حاكميت اعم از سازمان حفاظت محيط زيست، شهرداري، متوليان بخشهاي صنعتي و توليدي كارخانهها و خودروها و ساير نهادهاي مسوول در امر آلودگي هوا بكاهم، قصدم يادآوري مسووليت فردي در قبال سلامت زندگي شخصي افراد است.
كمتر كسي است كه ندانسته باشد كه بخش اعظم آلودگي هواي تهران (و بسياري از كلانشهرهاي آلوده كشور) در اثر آمدوشد خودروهاي شخصي است. اما بخش بسيار بزرگي از خودروهاي در حال تردد در شهر تهران و كلانشهرها را خودروهاي تكسرنشين اعم از خودروهاي مدل بالا و فرسوده، گرانبها و ارزانقيمت تشكيل ميدهند. واقعيت آزاردهنده اينجاست كه در بدترين حالت هيچ كسي خود را مقصر آلودگي خفهكننده هوا كه در اثر ترافيك سنگين تشديد ميشود، نميداند؟! و همه انگشت اتهام را متوجه دولت و مسوولان ميكنند. اين رويه غلط متاسفانه در جنبههاي ديگر زندگي ما نيز جريان دارد.
هر روز هزاران نفر در جادههاي غيراستاندارد ايران كشته ميشوند و اين وقايع همچنان در حال تكرار است. هر روز هزاران موتورسوار به علت عدم رعايت قوانين رانندگي در خيابانها كشته ميشوند و با وجود ميليونها تومان جريمه و توقيف موتور خاطيان هم چنان اين روند ادامه دارد. هر روز هزاران نفر از ما در اثر آلودگي هوا و سرطانهاي جانفرسا سر و كارمان به بيمارستانها و متاسفانه چندين نفر نيز به مردهشورها ميافتد و اين داستان همچنان ادامه دارد !!!
زندهياد مرتضي احمدي با چشماني اشكبار در يكي از آخرين گفتوگوهاي خود از مخاطبش پرسيد: چرا تهرون پايتخت شد؟ و پس از يك سكوت خودش پاسخ گفت: براي اينكه آب و هواي خوبي داشت. ولي ما با اين ميراث گرانبها چه كردهايم. بياييم اين ميراث را همانگونه كه بود به فرزندانمان تحويل دهيم!