سايه شعار هند براي هند
بر ماموريتهاي ديپلماتيك مودي
نوذر شفيعي
نارندرا مودي، نخستوزير هند اين روزها در قطر به سر ميبرد و در حال رايزني با مقامات عالي اين كشور است. اين در حالي است كه سفرهاي او به كشورهاي مختلف در چند هفته گذشته دامنه وسيعي از كشورها را شامل شد؛ از ايران تا عربستان سعودي و از افغانستان تا امريكا. اين حجم از سفرها و آن تنوع موجب شده است تا اين سوال ايجاد شود كه هند به دنبال چيست؟براي پاسخگويي به اين سوال ابتدا لازم است تا رويكردهاي مختلف هند از استقلال اين كشور را مدنظر قرار دهيم. هند از ابتداي استقلال خويش تا به امروز سه نوع رويكرد را در عرصه سياست خارجي در دستوركار خويش قرار داده است كه البته تفكيك دقيق اين جهتگيريها و رهيافتها به دليل تداخلهاي مقطعي كار دشواري است. رويكرد نخست هند، سياست استقلال و عدم تعهد اين كشور به بلوكبنديهاي رايج در جنگ سرد بود كه به سياست نهروئيسم هم مشهور است و تا پايان جنگ سرد نيز ادامه داشت. براساس اين رويكرد، هند تلاش داشت تا وارد بلوكبنديهاي شرق و غرب نشود. با اين حال، با پايان جنگ سرد، هند نيز نسبت به اين پديده بيتاثير نماند و در اين راستا، هنديها سياست نورئاليستي را در پيش گرفتند. در واقع، در اين دوره هند سياست توجه ويژه به قدرتهاي بزرگ بينالمللي بالاخص امريكا را در دستوركار خود قرار داد و شاهد آن بوديم كه دهلينو و واشنگتن از روابط بسيار نزديكي با يكديگر برخوردار شدند. اوج اين همكاري را هم در امضاي توافقنامه هستهاي ميان امريكا و هند ميتوان ديد كه در آن زمان معنايي كه براي همگان متبادر ميشد اين بود كه امريكا واقعيت هند هستهاي را پذيرفته و حاضر است با كشوري كه NPT را امضا نكرده است، همكاريهاي هستهاي داشته باشد. با روي كار آمدن نارندرا مودي با آنكه اين سياست تداوم يافته اما رهيافت جديدي به نام رئاليسم نوكلاسيك در دستوركار هنديها قرار گرفت. بر اين اساس، هند در اين دوره علاوه بر آنكه خواستار نزديكي و افزايش همكاريها با قدرتهاي بزرگ است بنا به مسائل داخلي خود و تامين نيازهايش، به دنبال بهبود و گسترش روابط خود با كشورهاي ديگري هم است و اين مساله ممكن است در تعارض با خواست كشورهاي بزرگ باشد. بهطور مثال، هند نياز بسياري به تامين انرژي براي توسعه اقتصادي دارد و به همين خاطر آنها توجه ويژهاي به كشورهايي همچون ايران دارند كه اين مساله مورد مخالفت امريكاست. هنديها هدف بزرگي را براي خود برگزيدهاند و آن، تبديل شدن به يك قدرت بزرگ جهاني است. در اين راستا، آنها به سه مولفه قدرت نيازمند هستند؛ نخست، توانمندي هستهاي كه از آن برخوردار هستند. دوم، توانمندي سياسي كه شرط آن عضويت دايم در شوراي امنيت سازمان است و سوم، توانمندي اقتصادي برتر كه بر اين اساس، هند فاقد مولفههاي دوم و سوم است. در اين چارچوب، هند براي حل فقدان دو مولفه مذكور، راهكارهايي را در دستوركار خود قرار داده و جهتگيريهاي ديپلماتيك آنها نيز به همين منظور است. آنها براي دستيابي به توانمنديهاي سياسي و عضويت در شوراي امنيت به دنبال افزايش يارگيريها و گسترش دوستان خود هستند. در همين راستا نيز تلاش ميكنند تا با توسعه مناسباتشان با قدرتهاي بزرگ به نوعي اعتماد آنها را هم جلب كرده و در اين رهگذر، امكان عضويت در شوراي امنيت را هم كسب كنند. همچنين براي تسريع در رشد اقتصادي خود نيازمند مسائلي چون تامين انرژي، تامين بازار فروش و كسب تكنولوژيهاي برتر هستند. به اين منظور شاهد هستيم كه هند براي كسب تكنولوژي برتر با توسعه مناسبات خويش با كشورهايي همچون امريكا و ژاپن اقدام ميكند، براي تامين انرژي توجه ويژهاي به كشورهاي حوزه خليج فارس دارد. براي فروش كالاهاي خود و تامين بازار فروش نيز توجه خويش را بازارهاي كشورهاي خليج فارس و آسياي ميانه معطوف كرده است و به همين خاطر نيز آنها براي به ثمر رساندن كريدور چابهار تلاش بسيار ميكنند. من اعتقاد دارم كه ماموريت ديپلماتيك نارندرا مودي در پرتو اين مسائل است. با اين حال، نحوه يارگيريها و توسعه روابط هند با كشورهاي مختلف موجب شده است تا برخي گمان كنند هند در حال اشتباه محاسباتي است. آنها از خويش ميپرسند چگونه در اين يارگيريها ميتوان ايران را هم جذب كرد، اما هنديها در اين خصوص استدلال خاص خود را دارند. آنها معتقد هستند كه ما را براي خودمان بخواهيد و شعارشان را «هند براي هند» قرار دادهاند. آنها ميگويند براي برقراري و توسعه مناسبات با هند ملاحظه اسراييل، پاكستان، روسيه و امريكا و... را نداشته باشيد و انتظار هم نداشته باشيد كه ما در سياستهايمان تجديدنظر كنيم. آنها در اين راستا تلاش كردهاند تا دوستيشان با ايران ضربهاي به مناسباتشان با كشوري همچون عربستان نزند يا توسعه مناسباتشان با عربستان به ضرر ايران نباشد. البته در سياست تفكيك اين موضوع بسيار دشوار است و درهمتنيدگي مسائل آنچنان است كه روزي خود را نشان خواهد داد. توسعه مناسبات هند با كشورهاي مختلف اين احتمال را به وجود آورده است كه پاكستانيها نسبت به اين مساله ابراز نگراني كرده و زمينه افزايش تنشها ميان دو كشور مهيا شود. با اين وجود من گمان ميبرم هم پاكستانيها و هم هنديها به اين نتيجه رسيدهاند كه تداوم تنشها براي طرفين مقرون به صرفه نيست. اين بلوغ و پختگي البته از سوي هنديها بيشتر از طرف مقابل است و به همين خاطر آنها تلاش ميكنند تا حساسيت پاكستانيها را بيش از پيش نكنند. البته در اين چارچوب، امريكاييها نقش مهمي را ايفا ميكنند و ميتوان امريكا را بازيگري كليدي دانست. با آنكه امريكا از ميان دو كشور هند و پاكستان، گرايشهاي بيشتري به دهلينو دارد اما نميتواند نسبت به روابطش با اسلامآباد هم بيتوجه باشد. به هر حال پاكستانيها از متحدان امريكا از زمان جنگ سرد به اينسو بودهاند و امريكا نيز براي حل بحرانهاي جنوب آسيا چارهاي جز تعامل با اين كشور ندارد.