ريزگردها، پديده، ميهمان يا صاحبخانه
قربانعلي قائمي
عضو حزب اعتماد ملي
كشور ايران سرزميني است كه بر كمربند صحرا واقع شده است و مطالعات تاريخي و باستاني ما نشان ميدهد كه نياكان ما از ديرباز با اين شرايط آب و هوايي كنار آمده و طبيعت را چون مادري مهربان پاس داشته و در دامن آن يكي از درخشانترين و ماندگارترين تمدنهاي بشري را آفريدهاند.
تخلكامي در اين است كه با پيشرفت تمدن و مجهز شدن بشر به فناوري نه تنها دانش و تمدن به دست آمده در راه پاسداشت طبيعت و بهبود شرايط زيستي مردم استفاده نشده است بلكه آسيبهاي جبرانناپذيري در مدت كوتاه 300 سالي كه فناوري به شكل كنوني در اختيار بشر قرار گرفته به طبيعت و زيست بوم كره زمين وارد آمده است. واكنش طبيعت در برابر ويرانيها و نامهربانيها و بهرهكشي از زمين به صورت سيلهاي ويرانگر، خشكساليهاي خانمانسوز و آتشسوزيهاي مهارنشدني، گسترش صحرا، هجوم ريزگردها، آب شدن يخهاي قطبي و در نتيجه به زير آب فرو رفتن بخشهاي بزرگي از سرزمينها و خشك شدن جو كره زمين بروز و ظهور يافته است.
سرزمين ما نيز نه تنها از اين قاعده مستثنا نيست، بلكه ما نيز به نوبت خود كمر همت به نابودي زيستبوم خود كه يادگار هزاران ساله طبيعت است كه در اين سرزمين به وديعه نهاده شده است برآمدهايم. ميزان ويراني و آسيبهاي جدي به زيستبوم ايران در سالهاي اخير در نتيجه دستكاريهاي بيرويه و شتابزده و حريصانه ما بر طبيعت آنقدر زياد است كه بنا به گفته دانشمندان و كارشناسان، ترميم و جبران آن نياز به ميلياردها تومان پول و سالهاي دراز زمان دارد. برخي از ويرانيها در طبيعت مانند گسترش كوير يا فرسايش خاك و خشك شدن رودخانهها و از بين رفتن جنگلها و برتر و مهمتر از همه بيماريها و مرگ و ميرهاي ناشي از اين تاثيرات جبرانناپذير هستند. متاسفانه آنچه در برابر اين تاثيرات ويرانگر طبيعت به چنگ آوردهايم تقريبا هيچ است. نه به محصول كشاورزي قابل توجهي دست يافتهايم و نه توانستهايم فناوري يا صنعت را در برابر اين ويرانيها جايگزين كرده باشيم. كوچ گسترده جمعيت از ناحيهها و اقليمهاي خشك به شهرهاي ديگر از جمله در منطقه سيستان و بلوچستان و تهي شدن روستاها در مناطق كويري مركز و جنوب كشور كه دستكم گريبان استانهاي سيستان و بلوچستان؛ كرمان، خراسان جنوبي، يزد، اصفهان، فارس و حتي بخشهايي از كشور مانند ايلام، لرستان و كرمانشاه را گرفته است كشور را در معرض مخاطرههاي فراواني قرار داده كه نيازمند صرف توجه و عزم ملي براي بررسي پيامدهاي شوم اين كوچ گسترده و يافتن راهكارهاي مقابله با آن است. هجوم ريزگردها به كشور كه به طور روزافزوني دايره و شعاع پوشش آن در كشور گسترش مييابد معضلي پيچيدهتر است. تهديدي كه در آغاز از آن به نام پديده ياد شد ولي كمكم به ميهمان شهرهاي جنوب، غرب و مركزي ايران تبديل شد و ميرود كه با بيرون راندن مردم از اين شهرها به صاحبخانه مبدل شود. هماكنون بر پايه شاخص عملكرد محيط زيست (EPI) كه روي 22 شاخص از جمله منابع آب، آلودگي هوا، تغييرات آب و هوايي و... انجام شده، ايران با شاخص 32/66 در رتبه 105 بين 180 كشور جهان قرار دارد. بايد به اين موضوع توجه داشته باشيم كه تغييرات آب و هوايي براي اقليم خشك و شكنندهاي مانند ايران ميتواند پيامدهاي به مراتب سختتر و دردناكتري از اقليمهايي مانند اقليمهاي بالاي صحرا داشته باشد. به اين معني كه با توجه به كمبارشي اقليم ايران و همچنين خشكي آن به دليل قرار گرفتن روي فلات ايران و وجود صحراهاي بزرگ در پيرامون ايران بال رفتن ميزان تبخير آب و يا كاهش بارندگي ميتواند حيات را در مناطق گستردهاي از كشور نابود يا دستكم مورد تهديد قرار دهد. از سوي ديگر وجود جنگهاي طولاني در پيرامون ايران مانند جنگ در كشور عراق و سوريه كه امكان دسترسي دولتهاي مركزي اين كشورها را به نواحي بحراني دشوار يا ناممكن كرده است موضوع را پيچيدهتر ميكند. از اين روست كه دولت ما بايد ضمن جزم كردن عزم ملي و بازتعريف منافع ملي در اين زمينه به مجامع بينالمللي براي حل اين بحران كه بخش مهمي از آن از فراسوي مرزها وارد كشور شده و حيات مردم را به شدت تهديد ميكند فشار آورد. موضوعي كه به نظر ميرسد چندان مورد توجه قرار نگرفته است. البته تا زماني كه دولت و ملت در مجموع به شناخت جديدي از منافع ملي نرسند و موضوع طبيعت و توجه به زيستبوم را از اساسيترين مسائل كشور به شمار نياورد هيچ دولت خارجي و نهاد بينالمللي در نقش دايه مهربانتر از مادر براي ما ظاهر نخواهد شد. در اين زمينه همانگونه كه اشاره شد بايد به سازمان حفاظت از محيط زيست در نقش نهادي ملي و حاكميتي نگريسته شود تا ضمن بهره بردن از قدرت اجراي تصميمگيريها و دريافت بودجه درخور وظايف خود بتواند در نقش يك نهاد حاكميتي به اجراي وظايف ملي و حتي فراملي خود عمل كند.
موضوع تنها در ارتباط با پديده ريزگردها به تهديدي واقعي عليه جريان عادي زندگي در بخش وسيعي از كشورمان تبديل شده است. دولت ناچار به فشار آوردن به نهادهاي بينالمللي است تا ضمن اقدام عملي در كشورهايي مانند عربستان، عراق و سوريه براي جلوگيري از شكلگيري توفانهاي گرد و خاك بودجه مناسبي براي مبارزه عليه گسترش صحرا و كوير در بخشهاي داخلي كشور و همچنين آبگيري تالابهاي داخلي و مرزي ايران دريافت كند. واقعيت اين است كه ترميم و جبران ويرانيهاي محيط زيست و طبيعت از عهده يك كشور به تنهايي خارج است. دولت بايد همان گونه كه براي دستيابي به برجام به يك اجماع ملي در كشور دست يافت و بر پايه آن توانست اجماع در ميان قدرتهاي جهاني پديد آورد، در زمينه حفاظت از طبيعت و محيط زيست ابتدا به اجماع در بين دولت و ملت دست بيابد تا بتواند از اين ظرفيت به طرح مطالبات خود از نهادها و سازمانهاي بينالمللي بپردازد.