امام صادق(ع) برهان حجت نبوي٭
عزتالله مهدوي
امام صادق(ع)(148-83) در عصري زيست كه مهمترين ويژگي آن ظهور انديشههاي مختلف بود. 11 سال اول در دامن امام سجاد(ع) و 19 سال ديگر را در محضر امام باقر(ع) پرورش يافت. آنگاه كه به امامت رسيد مكتب تشيع را كه با شهادت حسين بن علي(ع) به نهضتي وحدت بخش و حركتي معنادار در كار احياي سنت نبوي براي ايجاد جامعهيي بسامان و عاري از ظلم وستم و تبعيضهاي ناروا بود، رهبري كرد. تشيع در دست امام صادق(ع) به نظام اعتقادي همهجانبهيي بدل شد كه از لحاظ نظري و عملي ميتوانست حيات معنوي شيعيان را در درازناي تاريخ تضمين كند. تاثير امام(ع) به حوزه تشيع محدود نماند. اگر چه مباحث مطرح شده در سالهاي اوليه در سطوح مختلف جامعه مسلمان، پيرامون مساله خلافت و جانشيني پيامبر(ص) و نحوه اداره حكومت بود، اما رواج آموزههاي فكري اين دوره در سايه گسترش جغرافيايي و گرايش اقوام مختلف به اسلام، به اوج خود رسيد. اگربعضي روايات تاريخي را در اينباره معتبر بدانيم، حضور آزادانه دگر انديشان درشهرهايي همچون كوفه و مكه نشان از فارغ بال بودن صاحبان اين انديشهها ميدهد، كه بيواهمه به ابراز انديشههاي خود در همه زمينهها ميپرداختند. در كنار «مُرجئه» كه كلام رسمي بني اميه را نمايندگي ميكردند و در عمق اعتقادات خود نوعي اباحهگري را ترويج و همواره با خوارج و علويان ناسازگاري ميكردند، از پاي درس پر رونق كساني مانند حسن بصري(110-21هجري)، موسسان مكتب كلامي معتزله برخاستند كه با تكيه بر توحيد، عدل، وعيد، منزلتي ميان منزلتين، امر به معروف و نهي از منكروحسن وقبح عقلي، موجبات مناظرههاي پر شوري را فراهم كردند. نزاع بني اميه و بني عباس بر سر تصاحب قدرت، براي مدت كوتاهي فضاي آزادي را گشود. سياست امامان در اين دوره بازسازي و تجديد قواي فكري و معنوي همه مسلمانان بود. امام صادق(ع) در طول 34سال زعامت خود توانست بنيادهاي تئوريك مذهب را تقويت كند. ايشان با مطرح كردن سياست «تقيه» كه نوعي حفظ اسرار محسوب ميشد، سعي كرد ضمن كاهش تلفاتي كه دشمنان بر علويان تحميل ميكردند، به وجهي اين حركتها را هدايت كند كه شيعه در ميدانهايي كه خود انتخاب نكرده، نفرسايد.
وقتي «ابو سلمه خلال» در بحبوحه جنگهاي بني اميه و بني عباس خواهان حمايت امام از عباسيان شد، امام مشاركت در قدرت نوظهور را قاطعانه نپذيرفت و فرمود: «زمانه من نيست». براي شناخت جايگاه امام صادق(ع) از منظر علمي و نقشي كه در گسترش انديشههاي اسلامي ايفا كردند، فهم درست مقتضيات زمانه ايشان، ضروري است. ميدان عمل امام، در چنين شرايطي ميدان انديشه و فكر است و تعليم وتربيت. ايجاد مدرسهيي كه در آن هزاران محقق و دانشمند مسلمان پرورش يابد و راههاي مبارزه با جهل، خرافه و پرهيز از غلوانديشي نسبت به رهبران سياسي و فكري جامعه تمرين شود. نگاهي به فهرست شاگردان اين مكتب و تنوعي كه از لحاظ گرايش و اعتقادات داشتند به ما «ديدگاه تمدّني» امام صادق(ع) در جهت رونق علم و فرهنگ جامعه اسلامي را نشان ميدهد. بعضي معتقدند: «تمام امامهاي اهل تسنن يا بلاواسطه يا معالواسطه شاگرد امام صادق بودند». ابو حنيفه به صراحت ميگويد كه اگر دوسال شاگردي در اين مكتب نبود هلاك ميشدم.
حسن بن علي وشا ميگويد: «من در مسجد كوفه نهصد راوي ديدم كه همه از جعفربن محمد روايتهايي نقل ميكنند». گفته ميشود چهارهزار نفر راوي ثقه از اين امام روايت كردهاند. اين در حالي بود كه «ابان بن تغلب» راوي 30 هزار و «محمدبن مسلم» راوي 16 هزار حديث از امام بودند. روايات مربوط به تفسير قرآن، تحولي در نوع فهم از اين كتاب آسماني ايجاد كرد. اين دوره منحصرا عصر طلايي ظهور فقها و مفسران و محدثان و متكلمان و منجمان و طبيبان بزرگ نيست. در اين عصر، بزرگاني با گرايشهاي معطوف به تجربه عرفاني و تصوف زاهدانه نيز خوشه چين مدرسه امام صادق(ع) هستند.
سفيان ثوري در پي غيبت چند روزه امام «به در خانه وي آمد و گفت مردمان از فوايد انفاس تو محروماند». درك ما از نقش امام در توسعه علوم در جامعه اسلامي آن روز كامل نميشود مگر آنكه بدانيم در اين مكتب، دانشمنداني هم مانند جابربن حيان پرورش يافتند كه در علم شيمي شهره آفاق بود.
اگر گزارش محققاني را بپذيريم كه روشها و آموزشهاي علمي امام صادق(ع) را جمعآوري كردهاند. بايد تصديق كنيم كه در زمان خود، اين دستاوردها بينظير بوده و از خرافات بدورند. از آن جمله ميتوان اشاره كرد به طرح صحيح امام ازمنابع معرفت در آدمي و نحوه ارتباط عقل و حواس و تبيين حوادث طبيعي بر اساس شناخت درست از روابط فيزيكي اشيا و جستوجوي اصول عقلاني حاكم بر آنها. حوزه فكري امام از ويژگيهاي مهمي كه براي احياي علوم ديني و وحياني ضروري است، برخوردار بوده است: اين حوزه از تنوع دستاوردهاي علمي در زمينههاي مختلف بهره ميبرده و با حضور مستقيم صاحبان آراي معارض، از عمق خوبي برخوردار ميشده و البته لازمه چنين حضوري، آزاد انديشي و مدارا و تحملي بوده است كه از سنت ارزشمند نبوي و علوي به يادگار مانده بود. رونق «ما قال» بهجاي «من قال». امام بر آموزشهاي فكري خود، سنت اخلاقي ارزشمندي را پيوست كرد. تذكار و تاكيد ايشان به «اخلاق» چونان روح براي يك فعاليت علمي(خصوصا اگر اين علوم در حوزه معارف اسلامي باشند)، عبرت آموز است.
٭تعبير عطار در تذكره الاولياء