راي دادگاه عليه قاتل ستايش كودك 6 ساله افغان، اعلام شد
محكوم به دو بار اعدام
يزدان مرادي
پسري نوجوان كه متهم است ستايش، دختر 6 ساله افغان را پس از تعرض به قتل رسانده و جسدش را با اسيد و آتش سوزانده است با حكم قضات شعبه هفتم دادگاه كيفري استان تهران به 2 بار اعدام و پرداخت ديه محكوم شد.
براساس احكام صادره متهم به جرم «تعرض» به اعدام، به جرم «قتل عمد» به قصاص نفس و به جرم «جنايت بر ميت با ريختن اسيد و برافروختن آتش» به پرداخت بخشي از ديه كامل به اولياي دم محكوم شده است. احكامي كه بيش از همه نشان ميدهد وقوع تعرض به ستايش از سوي متهم، براي قضات محرز شده است. اين در حالي است كه متهم پيش از اين در جلسه رسيدگي به پرونده در دادگاه و برخلاف اعترافاتش در بازجوييها، منكر تعرض شده و قتل را در شرايط «سياه مستي» پذيرفته بود.
پدر ستايش پس از آگاهي از آراي دادگاه، با تاكيد بر قصاص متهم به «اعتماد» گفت: «من و همسرم هيچ خصومتي با كسي (اولياي متهم) نداريم. چه متهم را اعدام كنند چه نكنند، تاثيري بر ما ندارد. بچه من رفته است و ديگر زنده نميشود. با همه اينها، ما خواستار قصاص هستيم تا اين مساله درس عبرتي براي همه باشد و ديگر چنين اتفاقاتي پيشامد نكند.» آقاي قريشي با بيان اينكه پدر و مادر قاتل براي گرفتن رضايت، مراجعهاي به آنها نداشتهاند، افزود: «آنها خودشان ميدانند پسرشان كار دردناكي انجام داده براي همين همهچيز را به قانون واگذار كردهاند، درست مثل ما. » او درباره حكم پرداخت ديه از سوي متهم نيز گفت: «هر حكمي قانون بدهد من قبول ميكنم، اما ما ديه بگير نيستيم و كيسهاي هم براي كسي ندوختهايم.»
وكيل متهم نيز با بيان اينكه با شنيدن حكم دادگاه در «شوك» فرو رفته است به «اعتماد» گفت: « حكم هنوز به من ابلاغ نشده اما اگر راي 2 بار اعدام صحت داشته باشد، قطعا به آن اعتراض ميكنم.» مجتبي فرحبخش كه در جلسه دادگاه بر «عدم رشد و كمال عقلي متهم» و «مصرف مشروبات الكلي در زمان وقوع حادثه» تاكيد داشت با تكرار دوباره آنها گفت: «من در دو بحث منافي عفت (تعرض) و ادله اثباتي آن اعتراض خواهم كرد. در بحث قتل نيز همانطور كه در دادگاه گفتم، درباره شرايط وقوع آن، يعني اينكه اولا متهم به كمال و رشد عقلي نرسيده (قاتل ستايش 16 سال و 7 ماه سن دارد) و ثانيا در آن زمان مست بوده، اعتراض ميكنم. » فرحبخش معتقد است كه «متهم به رشد و كمال عقلي مندرج در ماده 91قانون مجازات اسلامي نرسيده و بايد به جاي كيفر اعدام و قصاص نفس، مشمول اقدامات تربيتي و تاميني شود.»
براساس ماده 91 قانون مجازات اسلامي، هرگاه فرد بالغ كمتر از 18 سال در جرايم موجب حد يا قصاص، ماهيت جرم انجام شده يا حرمت آن را درك نكرده يا در كمال عقل او شبهه وجود داشته باشد، حسب مورد با توجه به سن آنها به مجازاتهاي پيشبيني شده ديگر محكوم ميشود. به اين ترتيب قاضي براي تشخيص رشد و كمال قطعي فرد ميتواند نظر پزشكيقانوني را استعلام يا از هر طريق ديگر كه مقتضي بداند استفاده كند. اين در حالي است كه براساس كيفرخواست صادره، پزشكي قانوني پيش از اين سلامت رواني قاتل ستايش را تاييد كرده است. همچنين اگر وكيل متهم به آراي صادره اعتراض كند، پرونده براي رسيدگي به ديوان عالي كشور ارسال ميشود كه به اين ترتيب احتمال رد يا تاييد احكام وجود خواهد داشت.
در دادگاه چه گذشت؟
جلسه رسيدگي به اين پرونده، 24 شهريور امسال در شعبه هفتم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي خازني در دو بخش علني مربوط به جرايم قتل و جنايت بر ميت و غيرعلني مربوط به جرم تعرض برگزار شد. در ابتداي جلسه، نماينده دادستان كيفرخواست را قرائت كرد كه در آن آمده بود: «متهم، 22 فروردين امسال همراه پدرش به كلانتري خيرآباد مراجعه و اعتراف كرد: روز قبل از مدرسه به خانه برگشتم و به طبقه دوم كه در اختيار خودم بود رفتم. مشروب خوردم و سياه مست شدم. همان موقع ستايش را ديدم كه در حياط خانه مان با خواهرزادهام بازي ميكرد. وقتي خواهر و خواهرزادهام بيرون رفتند، ستايش لحظهاي تنها ماند. به بهانه اينكه ميخواهم چند جوجه قناري نشانش بدهم، او را به طبقه دوم كشاندم و مورد تعرض قرار دادم. سپس به پشت بام رفتم، چند نخ سيگار كشيدم و آهنگ گوش دادم. يكهو صداي زنگ خانه را شنيدم. {مادر ستايش بود} از جيغ و فريادهاي ستايش ترسيدم و گلويش را با چاقو بريدم. سپس جسدش را در جعبه (باند اكو) انداختم و روز بعد، رويش اسيد ريختم و آتشش زدم.»
پس از قرائت كيفرخواست، پدر و مادر ستايش درخواست قصاص كردند تا نوبت به متهم برسد. او در همان ابتدا منكر تعرض شد و با پذيرش ارتكاب قتل در شرايط «سياه مستي» گفت: «من فقط لحظه بريدن سر يادم هست اما اگر مصرف مشروب نبود، هيچ كدام از اين اتفاقات نميافتاد. در كلانتري مجبور شدم تحت فشار بگويم كه به ستايش تعرض كردهام، اما هيچ چيزي از آن موقع يادم نميآيد، جز اينكه يكهو صداي زنگ خانه را شنيدم و از ترس اينكه بفهمند بچه شش ساله را آوردم خانه، چاقويي كه روي آبگرمكن بود را برداشتم و با آن دوبار به گردن ستايش زدم. آن لحظه در حالت عادي نبودم و فقط ميخواستم ستايش را ساكت كنم، اگر مقداري چسب آنجا بود {دهانش را با آن ميبستم} اما جز چاقو، چيز ديگري جلوي چشمانم نيامد. بعد رفتم كمي آهنگ گوش دادم و با گوشي با دختر موردعلاقهام حرف زدم. فردا در مدرسه، براي دوستم ماجرا را تعريف كردم كه گفت اسيد بريزم. » متهم درباره آتش زدن جسد نيز گفت: «شيلنگ شعله پخشكن كوتاه بود و به جسد نميرسيد. من فقط اسپند آتش زدم تا بوي اسيد از بين برود.» در پايان دادگاه نيز قضات وارد شور شدند و پس از يك هفته، راي نهايي خود مبني بر دو بار اعدام متهم و پرداخت بخشي از ديه را صادر كردند.