آدمرباها به حبسهاي بلندمدت محكوم شدند
تهديد به قطع انگشتان گروگان نوجوان
با ارسال يك نامه
اعتماد
آدمربا گوشي تلفن را برداشت و شماره خانه گروگان 16 ساله را گرفت. تازه يك ماه پيش از زندان آزاد شده بود و لحن صدايش، سنگيني حبس جرايم سرقت، قتل غيرعمد و مواد مخدر را با خود داشت. دو بوق ممتد كه در گوش آدمربا زنگ خورد، مادر گروگان گوشي را برداشت؛ در حالي كه پليس خط را كنترل ميكرد: «وقتي گوشي را برداشتم، گفتند بايد 5 ميليارد تومان بدهي وگرنه انگشت بچهات را قطع ميكنيم و برايت ميفرستيم. اين را كه گفتند، گوشي را قطع كردند. من حالم بد شد و به بيمارستان منتقلم كردند.» آدمرباها سه نفر بودند كه نقشه آدمربايي را در زندان طراحي كرده بودند. يكي از آنها فاميل پدر گروگان بود و زير و بم زندگي او را ميدانست. خبر داشت كه او در كار خريد و فروش وسايل آشپزخانه است و تصور ميكرد ميتواند 5 ميليارد تومان به آنها بدهد. وقتي در زندان در يك بند دور هم جمع شدند، نقشه كشيدند كه پس از آزادي، سعيد 16 ساله را بدزدند و ميلياردر شوند. آنها ظهر 28 دي پارسال، به عنوان مسافركش، سعيد را در مقابل مدرسهاش سوار سمند خود كردند و پس از طي مسافتي كوتاه، با ضرب و شتم و تهديد سلاح گرم، دست، پا و چشمان او را بستند و در صندوق عقب خودرو انداختند. مخفيگاه آنها در باغي اطراف اسلامشهر بود كه براي اجاره آن يك ميليون تومان پول پرداخت كرده بودند؛ مبلغي كه در مقابل پولي كه قرار بود از پدر گروگان بگيرند، پول خرد هم محسوب نميشد. چند ساعت كه گذشت، سعيد را از صندوق عقب بيرون آوردند و در يكي از اتاقهاي باغ، حبس كردند. پس از نخستين تماس با خانواده گروگان، تصميم گرفتند تير خلاص را هم به آنها بزنند. سعيد را مجبور كردند با دستخط خود نامهاي بنويسد و در آن به پدر و مادرش التماس كند تا هرچه سريعتر پول را بدهند «در نامه نوشته بود، تو را به خدا پول را بدهيد، اينها ميخواهند دستم را قطع كنند و مرا بكشند.» آدمرباها، 72 ساعت، سوداي ثروت ميلياردي را در سر پروراندند اما ناگهان ماموران پليس به مخفيگاهشان ريختند و دستگيرشان كردند. سعيد پس از آنكه پارچه سياه را از چشمانش باز كردند، يكي از آدمرباها، همان كه از آشنايانشان بود را ديد. اول تصور كرد براي نجاتش آمده. گفت: «عمو، آمدهاي مرا نجات بدهي؟» اما وقتي دستبند آهني را بر دستان او ديد تازه فهميد كه قرباني يك آدمربايي فاميلي شده است.
چند ماه پس از حادثه، آدمرباها از زندان رجاييشهر به شعبه هشتم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي حسين اصغرزاده و مستشاري حشمتالله توكلي آورده شدند تا درباره حادثه حرف بزنند و حكم نهايي را دريافت كنند. براساس قانون مجازات اسلامي، آدمربايي تا 15 سال حبس دارد و جرايم ديگري چون تهديد، ايراد ضرب و جرح، حمل سلاح و... نيز كه ضمن آن انجام ميشود در ميزان حبس تاثير دارد. در ابتداي جلسه، سعيد، پشت جايگاه ايستاد و درباره حادثه گفت: «آن روز تازه مدرسه تعطيل شده بود. ميخواستم ماشين بگيرم و به خانه برگردم كه متهمان با يك خودروي سمند جلويم توقف كردند. سه مرد داخل ماشين بودند كه يكي از آنها كنار راننده نشسته بود و ديگري در صندلي عقب. حواسم به قيافهشان نبود. چند دقيقه كه گذشت آنها با مشت به سر و صورتم زدند و گفتند اگر صدايت در بيايد، ميكشيمت. دست، پا و چشمهايم را بستند و 10 ساعت در صندوق عقب ماشين نگهم داشتند. بعد مرا به اتاقي بردند و اسلحه را روي سرم گذاشتند و دوباره تهديد به مرگم كردند. وادارم كردند با دستخط خودم نامهاي به پدر و مادرم بنويسم و بخواهم پولي كه ميخواهند را پرداخت كنند.»
پس از او نوبت به متهمان رسيد. ابتدا احمد، طراح اصلي نقشه و فاميل پدر گروگان، در جايگاه ايستاد و گفت: «در زندان نقشه آدمربايي را با دو همبندم مطرح كردم. ميخواستيم پولدار شويم. وقتي آزاد شديم، چند روز مسير رفت و آمد سعيد به مدرسه را زيرنظر گرفتيم و روز آدمربايي را مشخص كرديم. من يك اسلحه هم به قيمت چهار ميليون تومان خريدم. روز حادثه، سعيد را از جلوي مدرسهاش دزديديم و با خود به ويلا برديم و در تماس با خانوادهاش 5ميليارد تومان پول خواستيم اما در تمام سه روز گروگانگيري با او رفتار خوبي داشتيم. نامهاي هم كه نوشتيم فقط براي ترساندن خانوادهاش بود.» او درباره نحوه دستگيرياش نيز گفت: «در تهران بودم كه پليس خودرويم را شناسايي و در خانهام، اسلحه و فشنگها را پيدا كرد. وقتي به كلانتري منتقلم كردند، اول زير بار آدمربايي نرفتم اما بعد مخفيگاه را لو دادم. من كار اشتباهي كردم اما از شاكي نميخواهم مرا ببخشد بلكه فقط ميخواهم حلالم كند.» متهم ديگر نيز با تاييد حرفهاي احمد، اتهام آدمربايي را پذيرفت و گفت: «آن روز ما با شاكي بدرفتاري نكرديم. اسلحهاي هم روي سرش نگذاشتيم كه به قتل تهديدش كنيم. او چشمانش بسته بود و نميديد. ما لوله قليان را روي سرش گذاشته بوديم. فقط براي ترساندن بود.»
متهم سوم كه با خانواده گروگان حرف زده و آنها را به پرداخت پول تهديد كرده بود در اعتراف متفاوتي گفت: «من تازه يك ماه بود كه از زندان آزاد شده بودم. جرمهاي قبليام، سرقت، قتل غيرعمد در يك تصادف و حمل مواد مخدر بود. احمد در زندان گفت اگر سعيد را بدزديم، پدرش پول را پرداخت ميكند. براي همين در آدمربايي شركت كردم اما از همان اول با خودم قرار گذاشته بودم كه حتي اگر هم پول را ندادند، خودم بدون اينكه دو همدستم بفهمند، بچه را به در خانهشان ببرم و تحويل خانوادهاش بدهم.»
اين ادعاي متهم از سوي شاكي تاييد شد تا قضات با در نظر گرفتن آن براي صدور راي نهايي وارد شور شوند. حسين اصغرزاده، رييس دادگاه با اشاره به محكوميت متهم رديف اول به 15 سال حبس، از صدور زندان براي دو متهم ديگر خبر داد و گفت كه اگر در جرايم مشابه، آدمرباها با گروگانها مدارا داشته باشند، پس از دستگيري، احتمال تخفيف در حكمشان وجود خواهد داشت.